ما می بینیم كه امام صادق با همه ی اینها مواجه است و با همه ی اینها برخورد كرده است.
از نظر قرائت و تفسیر، یك عده شاگردان امام هستند، و امام با دیگران درباره ی قرائت
آیات قرآن و تفسیرهای قرآن مباحثه كرده، داد كشیده، فریاد كشیده كه آنها چرا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 73
اینجور غلط می گویند، اینها چرا چنین می گویند، آیات را این طور باید تفسیر كرد.
در باب احادیث هم كه خیلی واضح است، می فرمود: سخنان اینها اساس ندارد،
احادیث صحیح آن است كه ما از پدرانمان از پیغمبر روایت می كنیم. در باب نحله ی
فقهی هم كه مكتب امام صادق قوی ترین و نیرومندترین مكتبهای فقهی آن زمان بوده
به طوری كه اهل تسنن هم قبول دارند. تمام امامهای اهل تسنن یا بلاواسطه و یا
مع الواسطه شاگرد امام بوده و نزد امام شاگردی كرده اند. در رأس ائمه ی اهل تسنن
ابو حنیفه است، و نوشته اند ابو حنیفه دو سال شاگرد امام بوده، و این جمله را ما در
كتابهای خود آنها می خوانیم كه گفته اند او گفت: «لَوْ لاَ السَّنَتانِ لَهَلَكَ نُعْمانُ» اگر آن دو
سال نبود نعمان از بین رفته بود. (نعمان اسم ابو حنیفه است. اسمش «نعمان بن ثابت بن
زوطیّ بن مرزبان» است؛ اجدادش ایرانی هستند. ) مالك بن انس كه امام دیگر اهل
تسنن است نیز معاصر امام صادق است. او هم نزد امام می آمد و به شاگردی امام
افتخار می كرد. شافعی در دوره ی بعد بوده ولی او شاگردی كرده شاگردان ابو حنیفه را و
خود مالك بن انس را. احمد حنبل نیز سلسله ی نسبش در شاگردی در یك جهت به امام
می رسد. و همین طور دیگران. حوزه ی درس فقهی امام صادق از حوزه ی درس تمام
فقهای دیگر بارونق تر بوده است كه حال من شهادت بعضی از علمای اهل تسنن در
این جهت را عرض می كنم.