در
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آیا خوارج به این مقدار قناعت كردند؟ اگر قناعت می كردند، مشكل بزرگی برای علی نبودند. كم كم دور هم جمع شدند، جمعیت و حزبی تشكیل دادند بلكه فرقه ای تشكیل دادند، یك فرقه ی اسلامی (اینكه می گویم «اسلامی» نه واقعاً جزء مسلمانان هستند؛ اینها از نظر ما كافرند) و مذهبی در دنیای اسلام ابداع كردند، برای مذهب خودشان اصول و فروعی ساختند؛ گفتند: كسی از ماست كه اولاً معتقد باشد كه هم عثمان كافر است، هم علی، هم معاویه، و هم كسانی كه به حكمیت تسلیم شدند، خود ما هم كافر شدیم ولی ما توبه كردیم، و فقط هر كسی كه توبه كند مسلمان است.

همچنین گفتند: امر به معروف و نهی از منكر شرط ندارد؛ در مقابل هر امام جائر و هر پیشوای ظالمی در هر شرایطی باید قیام كرد ولو با یقین به اینكه قیام بی فایده است.

این هم یك چهره ی خشن عجیبی به اینها داد.

اصل دیگری كه برای مذهب خودشان تأسیس كردند كه باز حاكی از تنگ نظری و جهالت اینها بود، این بود كه گفتند: اساساً عمل جزء ایمان است و ایمان منفكّ از عمل نداریم. مسلمان به گفتن «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللّهِ» مسلمان نیست. مسلمان اگر نمازش را خواند، روزه اش را گرفت، شراب نخورد، قمار نكرد، زنا نكرد، دروغ نگفت، و اگر از هر گناه كبیره ای پرهیز كرد، تازه اولِ اسلامش است. و اگر مسلمان یك دروغ بگوید، اصلاً او كافر است، نجس است
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 605
و مسلمان نیست. اگر یك بار غیبت كند یا شراب بخورد، از دین اسلام خارج است.

مرتكب كبیره را از دین اسلام خارج دانستند. نتیجه این شد كه فقط خودشان (این مقدسها) در دنیا مسلمانند، [گویی می گفتند] در زیر این قبّه ی آسمان غیر از ما دیگر مسلمانی وجود ندارد. و یك سلسله اصول دیگر كه برای خودشان ساختند.

چون یكی از اصول خوارج این بود كه امر به معروف و نهی از منكر واجب است و هیچ شرطی هم ندارد و در مقابل هر امام جائری باید قیام كرد و علی علیه السلام را جزء كفار می دانستند، گفتند پس راهی نمانده غیر از اینكه ما باید علیه علی قیام كنیم.

ناگهان در بیرون [شهر] خیمه زدند و رسماً یاغی شدند. در یاغی شدنشان هم از اصول بسیار خشك و خشنی پیروی می كردند، می گفتند: دیگران مسلمان نیستند؛ چون مسلمان نیستند، از آنها نمی توانیم زن بگیریم و به آنها نباید زن بدهیم، ذبایح آنها (یعنی گوشتی كه آنها ذبح می كنند) حرام است، از قصابی آنها نباید بخریم، و بالاتر اینكه كشتن زنان و اطفال آنها جایز است.

آمدند بیرون [شهر] . چون همه ی مردم دیگر را جایزالقتل می دانستند شروع كردند به كشتار و غارت كردن. وضع عجیبی شد. یكی از صحابه ی پیغمبر با زنش می گذشت در حالی كه آن زن حامله بود. از او خواستند كه از علی تبرّی بجوید. این كار را نكرد. كشتندش، شكم زنش را هم با نیزه دریدند، گفتند شما كافرید. و همینها از كنار یك نخلستان می گذشتند (نخلستان متعلق به كسی بوده كه مال او را محترم می دانستند) یكی از اینها دست برد و یك خرما به دهانش گذاشت. چنان به او نهیب زدند كه خدا می داند. گفتند: به مال برادر مسلمانت تجاوز می كنی؟ !
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است