در
کتابخانه
بازدید : 326241تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباچه دیباچه
مقدمه
Expand معنی «سیره» و انواع آن معنی «سیره» و انواع آن
Expand منطق عملی ثابت منطق عملی ثابت
Expand  «سیره» و نسبیّت اخلاق «سیره» و نسبیّت اخلاق
Expand كیفیت استخدام وسیله كیفیت استخدام وسیله
Expand پاسخ به دو پرسش پاسخ به دو پرسش
Expand ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ
Expand روش تبلیغ روش تبلیغ
Collapse سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام
Expand ضمیمه ضمیمه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
شب آخر است و مخصوصاً باید ذكر مصیبت بشود و طبق معمول و خصوصاً با تناسب ایام باید ذكر مصیبت حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) بشود.

مصیبت زهرا بر علی فوق العاده سخت و دشوار است. حضرت زهرا حالشان نامساعد بود و در بستر بودند. علی علیه السلام بالای سر زهرا نشسته بود. زهرا شروع كرد به سخن گفتن. متواضعانه جمله هایی فرمود كه علی علیه السلام از این تواضع فوق العاده ی زهرا رقّت كرد و گریست. مضمون تعبیر حضرت این است: علی جان! دوران زندگی ما دارد به پایان می رسد، من دارم از دنیا می روم، من در خانه ی تو همیشه كوشش كرده ام چنین و چنان باشم، امر تو را همیشه اطاعت كنم، من هرگز امر تو را مخالفت نكردم، و تعبیراتی از این قبیل. آنچنان علی را متأثر كرد كه فوراً زهرا را در آغوش گرفت، سر زهرا را به سینه چسبانید و گریست: دختر پیغمبر! تو والاتر از این سخنان هستی، تو والاتر از این هستی كه اساساً گفتن این سخنان از سوی تو صحیح باشد؛ یعنی چرا اینقدر تواضع می كنی؟ ! من از این تواضع تو ناراحت می شوم. محبت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 189
فوق العاده ای میان علی و زهرا حكمفرماست كه قابل توصیف نیست، و لهذا می توانیم بفهمیم كه تنهایی علی بعد از زهرا با علی چه می كند. فقط چند جمله ای را كه خود مولای متقیان علی علیه السلام روی قبر زهرا فرمود كه جزء كلمات ایشان در نهج البلاغه است عرض می كنم.

زهرا وصیت كرده بود: «علی جان! خودت مرا غسل بده و تجهیز و دفن كن. شب مرا دفن كن، نمی خواهم كسانی كه به من ظلم كرده اند در تشییع جنازه ی من شركت كنند» . تاریخ كارش همیشه لوث است. افرادی جنایتی را مرتكب می شوند و بعد خودشان در قیافه ی یك دلسوز ظاهر می شوند برای اینكه تاریخ را لوث كنند، عین كاری كه مأمون كرد: امام رضا را شهید می كند، بعد خودش بیش از همه مشت به سرش می زند و فریاد می كند و مرثیه سرایی می نماید، و لهذا تاریخ را در ابهام باقی گذاشته كه عده ای نمی توانند باور كنند كه مأمون بوده است كه امام رضا را شهید كرده است. این لوث تاریخ است. زهرا برای اینكه تاریخ لوث نشود، فرمود مرا شب دفن كن. لااقل این علامت استفهام در تاریخ بماند: پیغمبر یك دختر كه بیشتر نداشت؛ چرا باید این یك دختر شبانه دفن بشود و چرا باید قبرش مجهول بماند؟ ! این بزرگترین سیاستی است كه زهرای مرضیه اعمال كرد كه این در را به روی تاریخ باز بگذارد كه بعد از هزار سال هم كه شده بیایند و بگویند:

وَ لِاَیِّ الْاُمورِ تُدْفَنُ لَیْلاً
بِضْعَةُ الْمُصْطَفی وَ یُعْفی ثَراها
تاریخ بگوید: سبحان اللّه! چرا دختر پیغمبر را در شب دفن كنند؟ ! مگر تشییع جنازه یك امر مستحبی نیست، آنهم مستحب مؤكَّد، و آنهم تشییع جنازه ی دختر پیغمبر؟ ! چرا باید افرادی معدود به او نماز بخوانند؟ ! و چرا اصلاً محل قبرش مجهول بماند و كسی نداند زهرا را در كجا دفن كرده اند؟ ! .

علی زهرا را دفن كرد. زهرا همچنین وصیت كرده بود: علی جان! بعد كه مرا به خاك سپردی و قبر مرا پوشانیدی، لحظه ای روی قبر من بایست و دور نشو كه این، لحظه ای است كه من به تو نیاز دارم. علی در آن شب تاریك تمام وصایای زهرا را مو به مو اجرا می كند. حالا بر علی چه می گذرد، من نمی توانم توصیف كنم: زهرای خود را با دست خود دفن كند و با دست خود قبر او را بپوشاند؛ ولی این قدر می دانم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 190
كه تاریخ می گوید: «فَلَمّا نَفَضَ یَدَهُ مِنْ تُرابِ الْقَبْرِ هاجَ بِهِ الْحُزْنُ» [1]. علی قبر زهرا را پوشاند و گرد و خاك لباسهایش را تكان داد. تا آن لحظه مشغول كار بود و اشتغال به یك كار قهراً تا حدی برای انسان انصراف ایجاد می كند. كارش تمام شد. حالا می خواهد وصیت زهرا را اجرا كند، یعنی بماند. تا به این مرحله رسید، غمهای دنیا بر دل علی روآورد؛ احساس می كند نیاز به درد دل دارد. گاهی علی درد دل های خودش را با چاه می گفت، سرش را در چاه فرو می برد. ولی برای درد دلی كه در زمینه ی زهرا دارد، فكر می كند هیچ كس بهتر از پیغمبر نیست. رو می كند به قبر مقدس پیغمبر اكرم:

«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا رَسولَ اللّهِ عَنّی وَ عَنِ ابْنَتِكَ النّازِلَةِ فی جِوارِكَ وَ السَّریعَةِ اللِّحاقِ بِكَ. قَلَّ یا رَسولَ اللّهِ عَنْ صَفِیَّتِكَ صَبْری. » [2].

و لا حول و لا قوّة الاّ باللّه العلیّ العظیم و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطاهرین.


[1] بیت الاحزان ، ص 155.
[2] نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ی 193.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است