در
کتابخانه
بازدید : 326675تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباچه دیباچه
مقدمه
Expand معنی «سیره» و انواع آن معنی «سیره» و انواع آن
Expand منطق عملی ثابت منطق عملی ثابت
Expand  «سیره» و نسبیّت اخلاق «سیره» و نسبیّت اخلاق
Expand كیفیت استخدام وسیله كیفیت استخدام وسیله
Expand پاسخ به دو پرسش پاسخ به دو پرسش
Expand ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ
Expand روش تبلیغ روش تبلیغ
Collapse سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام
Expand ضمیمه ضمیمه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این را هم به شما عرض كنم: گاهی خود ما مسلمانان حرفهایی می زنیم كه نه با تاریخ منطبق است و نه با قرآن، با حرفهای دشمنها منطبق است؛ یعنی حرفی را كه یك جنبه اش درست است به گونه ای تعبیر می كنیم كه اسلحه به دست دشمن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 181
می دهیم، مثل اینكه برخی می گویند اسلام با دو چیز پیش رفت: با مال خدیجه و شمشیر علی، یعنی با زر و زور. اگر دینی با زر و زور پیش برود، آن چه دینی می تواند باشد؟ ! آیا قرآن در یك جا دارد كه دین اسلام با زر و زور پیش رفت؟ آیا علی علیه السلام یك جا گفت كه دین اسلام با زر و زور پیش رفت؟ شك ندارد كه مال خدیجه به درد مسلمین خورد اما آیا مال خدیجه صرف دعوت اسلام شد، یعنی خدیجه پول زیادی داشت، پول خدیجه را به كسی دادند و گفتند بیا مسلمان شو؟ آیا یك جا انسان در تاریخ چنین چیزی پیدا می كند؟ یا نه، در شرایطی كه مسلمین و پیغمبر اكرم در نهایتْ درجه ی سختی و تحت فشار بودند جناب خدیجه مال و ثروت خودش را در اختیار پیغمبر گذاشت ولی نه برای اینكه پیغمبر- العیاذباللّه- به كسی رشوه بدهد، و تاریخ نیز هیچ گاه چنین چیزی نشان نمی دهد. این مال آنقدر هم زیاد نبوده و اصلاً در آن زمان، ثروت نمی توانسته اینقدر زیاد باشد. ثروت خدیجه كه زیاد بود، نسبت به ثروتی كه در آن روز در آن مناطق بود زیاد بود نه در حد ثروتِ مثلاً یكی از میلیاردرهای تهران كه بگوییم او مثل یكی از سرمایه دارهای تهران بود. مكه شهر كوچكی بود. البته یك عده تاجر و بازرگان داشت، سرمایه دار هم داشت ولی سرمایه دارهای مكه مثل سرمایه دارهای نیشابور مثلاً بودند نه مثل سرمایه دارهای تهران یا اصفهان یا مشهد و از این قبیل. پس اگر مال خدیجه نبود شاید فقر و تنگدستی مسلمین را از پا درمی آورد. مال خدیجه خدمت كرد اما نه خدمت رشوه دادن كه كسی را با پول مسلمان كرده باشد، بلكه خدمت به این معنی كه مسلمانان گرسنه را نجات داد و مسلمانان با پول خدیجه توانستند سدّ رمقی كنند.

شمشیر علی بدون شك به اسلام خدمت كرد و اگر شمشیر علی نبود سرنوشت اسلام سرنوشت دیگری بود اما نه اینكه شمشیر علی رفت بالای سر كسی ایستاد و گفت: یا باید مسلمان بشوی یا گردنت را می زنم، بلكه در شرایطی كه شمشیر دشمن آمده بود ریشه ی اسلام را كند، علی بود كه در مقابل دشمن ایستاد. كافی است ما «بدر» یا «اُحد» و یا «خندق» را در نظر بگیریم كه شمشیر علی در همین موارد به كار رفته است. در «خندق» مسلمین توسط كفار قریش و قبایل همدست آنها احاطه می شوند، ده هزار نفر مسلح مدینه را احاطه می كنند، مسلمین در شرایط بسیار سخت اجتماعی و اقتصادی قرار می گیرند و به حسب ظاهر دیگر راه امیدی برای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 182
آنها باقی نمانده است. كار به جایی می رسد كه عمرو بن عبدود حتی آن خندقی را كه مسلمین به دور خود كشیده اند می شكافد. البته این خندق در تمام دور مدینه نبوده است، چون دور مدینه آنقدر كوه است كه خیلی جاهایش احتیاجی به خندق ندارد. یك خط مورّبی در شمال مدینه در همان بین راه اُحد بوده است كه مسلمین میان دو كوه را كندند، چون قریش هم از طرف شمال مدینه آمده بودند و چاره ای نداشتند جز اینكه از آنجا بیایند. مسلمین این طرف خندق بودند و آنها آن طرف خندق. عمرو بن عبدود نقطه ی باریكتری را پیدا می كند، اسب قویّی دارد، خود او و چند نفر دیگر از آن خندق می پرند و به این سو می آیند. آنگاه می آید در مقابل مسلمین می ایستد و صدای هل من مبارزش را بلند می كند. احدی از مسلمین جرأت نمی كند بیرون بیاید، چون شك ندارد كه اگر بیاید با این مرد مبارزه كند كشته می شود. علیِ بیست و چند ساله از جا بلند می شود: یا رسول اللّه! به من اجازه بده.

فرمود: علی جان بنشین. پیغمبر می خواست اتمام حجت با همه ی اصحاب كامل بشود. عمرو رفت و جولانی داد، اسبش را تاخت و آمد دوباره گفت: هَلْ مِنْ مُبارِزٍ؟ یك نفر جواب نداد. قدرتش را نداشتند، چون مرد فوق العاده ای بود. علی از جا بلند شد: یا رسول اللّه! من. فرمود: بنشین علی جان. بار سوم یا چهارم عمرو رجزی خواند كه تا استخوان مسلمین را آتش زد و همه را ناراحت كرد. گفت:

وَ لَقَدْ بَحِحْتُ مِنَ النِّداءِ بِجَمْعِكُمْ هَلْ مِنْ مُبارِز
وَ وَقَفْتُ اِذْ جَبُنَ الْمُشَجِّعُ مَوْقِفَ الْقِرْنِ الْمُناجِز
إنَّ السَّماحَةَ وَ الشَّجا
عَةَ فِی الْفَتی خَیْرُالْغَرائِز [1]
گفت: دیگر خفه شدم از بس گفتم «هَلْ مِنْ مُبارِزٍ» . یك مرد اینجا وجود ندارد؟ ! آهای مسلمین! شما كه ادعا می كنید كشته های شما به بهشت می روند و كشته های ما به جهنم، یك نفر پیدا بشود بیاید یا بكشد و به جهنم بفرستد و یا كشته بشود و به بهشت برود. علی از جا حركت كرد. عمر برای اینكه عذر مسلمین را بخواهد گفت:

یا رسول اللّه! اگر كسی بلند نمی شود حق دارد، این مردی است كه با هزار نفر برابر است، هر كه با او روبرو بشود كشته می شود. كار به جایی می رسد كه پیغمبر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 183
می فرماید: «بَرَزَ الْاِسْلامُ كُلُّهُ اِلَی الشِّرْكِ كُلِّهِ» [2]تمام اسلام با تمام كفر روبرو شده است. اینجاست كه علی علیه السلام عمرو بن عبدود را از پا در می آورد و اسلام را نجات می دهد.

پس وقتی می گوییم اگر شمشیر علی نبود اسلامی نبود، معنایش این نیست كه شمشیر علی آمد به زور مردم را مسلمان كرد؛ معنایش این است كه اگر شمشیر علی در دفاع از اسلام نبود دشمن ریشه ی اسلام را كنده بود همچنانكه اگر مال خدیجه نبود فقر، مسلمین را از پا درآورده بود. این كجا و آن حرف مفت كجا؟ !
[1] بحارالانوار ، ج /20ص 203.
[2] همان، ص 215.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است