پس تا اینجا به این نتیجه رسیدیم كه ایدئولوژی زاده ی جهان بینی است. اینجا
فورا یك سؤال دیگر مطرح می شود: چرا جهان بینی ها مختلف است؟ چرا یكی مادی
فكر می كند و دیگری الهی؟ یكی یك پاره استدلالات و دلائل ترتیب می دهد و آن
جهان بینی را نتیجه گیری می كند و دیگری دلائل دیگری ترتیب می دهد و جهان بینی
دیگری را نتیجه گیری می كند؟
جواب این است كه او جهان را به گونه ای می شناسد و این به گونه ی دیگر،
شناخت او از جهان این گونه است و شناخت این از جهان به گونه ی دیگر؛ و نمی شود
31
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 342
هم شناخت این صحیح باشد و هم شناخت آن؛ از ایندو لااقل یكی اشتباه است و یكی
صحیح. همین جاست كه مسئله ی شناخت صحیح و شناخت غلط مطرح می شود. پس
اول برویم سراغ مسئله ی شناخت و ببینیم كه شناخت صحیح چه شناختی است؛ یعنی
قبل از آنكه برویم سراغ جهان و بگوییم جهان این گونه است یا آن گونه، و قبل از
آنكه برویم سراغ ایدئولوژی و بگوییم این ایدئولوژی صحیح است یا آن ایدئولوژی،
باید برویم سراغ شناخت، ببینیم كدام شناخت صحیح است و كدام غلط، و اصلا
شناخت صحیح یعنی چه و شناخت غلط یعنی چه.