یك بحث هم در باب خود حركت است. آیا لازمه ی اینكه یك حركت، واحد باشد
این است كه مراتب حركت متصل واحد باشند؟ شكی نیست كه همین طور است. اگر
بنا شود حركت به صورت مجموعی از سكونات باشد یا به صورت مجموعی از
حركاتی باشد كه از یكدیگر فاصله دارند و بینشان سكون است باز حركت، حركت
واحد نیست. حركت آن وقت حركت واحد است كه به صورت یك امر متصل
تدریجی ادامه داشته باشد و اول و آخر آن، وحدت اتصالی و امتدادی داشته باشند.
حال آیا علاوه بر این حقیقت واحد متصل و ممتد، یك امر مستمر هم داریم؟
توضیح اینكه یك وقت می گوییم حركت به صورت یك امر كشش دار وجود پیدا
می كند؛ به صورت امری كه دائماً حادث می شود و فانی می شود، به این معنا كه یك
شی ء واحد متصل ممتدی داریم كه هر مرتبه از آن كه حادث می شود مرتبه ی قبلی اش
فانی می شود كه در واقع در اینجا یك حدوث و فنای متصل است. آیا علاوه بر این،
چیز دیگری هم در اینجا وجود دارد و آن این است كه یك امر آنیّ الحدوث و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 384
مستمرّ البقاء از ابتدا تا انتهای حركت وجود پیدا می كند، امری كه در «آن» حادث
می شود و در زمان باقی است؟ این همان بحث حركت قطعی و حركت توسطی است
كه در گذشته مطرح كردیم.