بعد مرحوم آخوند مطلبی دارد كه اگرچه آن را در ادامه ی این مطلب گفته است ولی
مطلبی است كه در این باب، اساسِ اساس است، و در جلسات گذشته عرض كردیم
كه آقای طباطبایی روی همین حرف تكیه كرده اند. به اصطلاح «حق قُراح» مطلب
این است كه اصلاً در حركت جوهری مسئله ی موضوع چه نقشی می تواند داشته
باشد؟ حكما و از جمله مرحوم آخوند این طور می گویند كه معنای حركت در شی ء
این است كه «كون المتحرك بحیث یكون له فی كل آن فرد مما فیه الحركه» . معنای
اینكه یك جسم در مكان (أین) حركت می كند این است كه این جسم در هر آنی
مكانی غیر از مكان قبلی دارد. یا وقتی رنگ یك شی ء تغییر می كند به این معناست
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 482
كه در هر آنی رنگی دارد غیر از رنگی كه در آنِ قبل داشته است. این مطلب درست
است ولی باید آن را بشكافیم.
آیا وقتی می گوییم كه این شی ء در هر آنی رنگی دارد یعنی مجموعه ای از
رنگهای جدای از یكدیگر داریم و این افراد از رنگ، بالفعل از یكدیگر متمایزند؟
آیا به عدد آناتی كه فرض می شود، رنگها موجود شده و معدوم می شوند و وحدتی
میان اینها نیست؟ آیا مقصود این است؟ اگر این است این محال است و از وحدت
موضوع هم كاری ساخته نیست زیرا غیرمتناهی محصور بین حاصرین واقع شده
است و یكی از ادله ی بطلان اصالت ماهیت همین است:
كون المراتب فی الاشتداد
انواعاً استنار للمراد
وقتی می گوییم شی ء در حال حركت در هر آنی یك فرد دارد، اگر مقصود از این
افراد، افراد بالفعل باشد از آنجا كه به تعداد غیرمتناهی «آن» فرض می شود پس به
تعداد غیرمتناهی باید افراد داشته باشیم و این محال است. اگر هم محال نباشد،
وحدتش را موضوع نمی تواند حفظ كند كه آقای طباطبایی به این مطلب تصریح
دارند. وقتی كه نفس مافیه الحركه در ذات خود متعدد است وحدت موضوع سبب
نمی شود كه افراد مافیه الحركه وحدت پیدا كنند. چه بسیار موضوعات واحدی
داریم كه اعراض متعدد دارند. پس اگر آنها در ذات خود كثرت داشته باشند گذشته
از اینكه اساساً چنین امری محال است وحدت موضوع نمی تواند دردی را دوا كند.
اما اگر معنای حركت در شی ء این است كه متحرك در هر آنی یك فرد غیر از فرد
دیگر دارد، در این صورت متحرك دارای دو نوع فرد است: فرد زمانی و فرد آنی.
وقتی كه شی ء حركت مكانی می كند مكانی دارد ممتد به امتداد زمان كه یك فرد
متدرج است، فردی كه در ظرف مثلاً یك ساعت یك وجود واحد یك ساعتی دارد
نه وجود آنی. ولی این وجود واحدِ یك ساعتیِ زمانی، به حیثی است كه از هر مرتبه ی
آن یك فرد آنی انتزاع می شود. پس اینكه متحرك در هر آنی فردی دارد، به اعتبار
فرد زمانی آن است. چون یك فرد زمانی متصل واحد واقعی دارد كه به امتداد مكان
و به امتداد زمان ممتد است و دارای دو امتداد است، از این فرد در هر آنی یك فرد
آنی انتزاع می شود.
اگر مطلب از این قرار است، ملاك وحدت، وجود زمانیِ مافیه الحركه است نه
موضوع، و قبلاً اثبات كردیم كه این مطلب فقط با اصالت وجود قابل تفسیر است
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 483
لازمه ی اصالت ماهیت این است كه ما فرد تدریجی نداشته باشیم و همه ی افراد، هم آنی
و هم بالفعل باشند و افراد غیرمتناهی، محصور بین حاصرین باشند. حتی وجود
«موضوع باقی مستمر» هم نمی تواند مصحح وحدت باشد، یعنی اگر افراد در ذات،
كثرت داشته باشند و فرد متدرج زمانی نداشته باشیم- گذشته از اینكه فی حد ذاته
محال است- موضوع باقی مستمر نمی تواند وحدت را توجیه كند. پس در حركت
در سواد هم اگر یك فرد تدریجی زمانی نداشته باشیم، موضوع نمی تواند وحدت آن
را توجیه كند. این مطلب را خود مرحوم آخوند بیان می كند و چنان كه قبلاً گفتیم
آقای طباطبایی همین مطلب را بیان كرده اند.
ایشان [یعنی علامه ی طباطبایی ] از همین جا نتیجه ی دیگری می گیرند كه آن نتیجه ی
دیگر با حرفهای دیگر مرحوم آخوند سازگار است [و آن این است: ] وقتی كه وحدت
مراتب حركت و حتی بقا و تشخص حركت به ذات خودش است یعنی به آن فرد
تدریجی زمانی خودش است، دیگر نیاز به موضوع نداریم.
ممكن است گفته شود كه چون حركت امری است كه وجود برای شی ء دیگری
دارد نیازمند به موضوع است. جواب می دهند كه ما دو نوع حركت داریم. اگر
حركت در اعراض واقع شود، به حكم اینكه مافیه الحركه عرض است و عرض
نیازمند به موضوع است، حركت به موضوع نیاز دارد. اما اگر حركت در اعراض
نباشد و مافیه الحركه نیازمند به موضوع نباشد، حركت هم نیازمند به موضوع نیست.
به عبارت دیگر در حركت در اعراض، نه این است كه طبیعت «حركت» اقتضای
متحركی غیر از حركت می كند، بلكه «مافیه الحركه» اقتضا می كند كه متحرك غیر از
حركت باشد. اما در حركت در جوهر، مافیه الحركه موضوعی را اقتضا نمی كند. در
حركت جوهری، حركت و متحرك یكی است، یعنی موضوع و مافیه الحركه با هم
وحدت دارند و لهذا «متحرك بالذات» داریم، یعنی همان ذاتی كه متحرك است،
همان ذات عیناً حركت است. پس اساساً ما نیازی نداریم كه این همه برای پیدا كردن
موضوعی كه ولو بوجهٍ غیر از مافیه الحركه باشد تلاش كنیم.