اما مراد ایشان از اینكه گاهی گفته است موضوع ماهیت است چیست؟ مقصود این
است كه اگرچه ما در باب حركات اشتدادی قائل هستیم كه تبدل ذات صورت
می گیرد یعنی انواع عوض می شوند، اما در عین حال اجناس، خصوصاً جنس عالی
عوض نمی شوند؛ تبدل انواع حد محدودی دارد. معنای تبدل انواع این نیست كه این
نوع می تواند به نوع دیگری كه حتی در جنس الاجناس هم با آن شریك نیست
تبدیل شود. اگر می گوییم در كیف تبدل انواع صورت می گیرد چنین نیست كه كیف
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 428
بتواند متبدل به كم و یا جوهر شود، بلكه یك ماهیت جنسی و لااقل همان ماهیت
مقوله در اینجا محفوظ است. این هم حرف درستی است
[1].
می رویم سراغ مواردی كه ایشان مسئله ی مفارق و عقل مجرد را در باب موضوع
دخالت داده است. اینكه ایشان عقل مجرد را دخالت داده است، در طول این مطلب
است نه در عرض آن. ایشان مدعی است كه وحدت حركت به خودش است چه
حركت عرضی و چه حركت جوهری، ولی همان طور كه وجود عرض قائم به وجود
جوهر است، قهراً وحدت عرض هم- چون عین وجودش است- قائم به وحدت
جوهر است. باز همان طور كه وجود جوهر مادی، قائم به یك عقل مجرد است قهراً
وحدت جوهر مادی هم تابع وحدت عقل مفارق است.
[1] . [استاد متأسفانه پاسخ ایرادی را كه در جلسه ی سی وچهارم درباره ی موضوع بودن ماهیت در حركت
جوهری ذیل عنوان «اقوال دیگر مرحوم آخوند در باب موضوع در حركت جوهری» (پاراگراف اول)
مطرح كردند در اینجا متعرض نشده اند. ]