بسم اللّه الرحمن الرحیم.
«و برهانه أن الایجاد متقوم بالوجود متأخر عنه إذ الشی ء. . . »
[1].
برهان اول مرحوم آخوند بر حركت جوهری در فصل 21 تحت عنوان «فی كیفیة ربط
المتغیر بالثابت» آمده بود و بحث ما در این فصل درباره ی برهان دوم ایشان و ایرادهایی
بود كه حاجی در حاشیه بر این برهان وارد كرده است. عین همین برهان در
الشواهد
الربوبیه ذكر شده است و حاجی در آنجا هم در حاشیه كم و بیش همین ایرادها را
ذكر كرده است. بیان مرحوم آخوند بر این اساس بود كه طبیعت، فاعل آثار موجود
در ماده ای كه خودش در آن ماده است نیست به برهانی كه توضیح دادیم. حال اگر
قبول كردیم كه طبیعت فاعل آن آثار نیست و در مثالی كه عرض كردیم طبیعت
سیب، علت دگرگونی ای كه در سیب پیدا می شود نیست، این سؤال پیش می آید كه
این دگرگونیها اگر «معلول» طبیعت سیب نیستند پس چه هستند؟ ایشان تعبیر
می كنند كه اینها از «لوازم» طبیعت هستند؛ كمیتها، كیفیتها و حركتهایی كه در طبیعت
هست لوازم و توابع طبیعت اند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 512
مرحوم آخوند از اینجا می خواهد نتیجه بگیرد كه چون اینها معلول طبیعت
نیستند و از لوازم متأخرِ از طبیعت اند پس در وجود خودشان تابع طبیعت اند و هیچ
گونه استقلالی از خود در مقابل طبیعت ندارند. نوعی معیت با طبیعت دارند؛ هر
حكمی كه اینها دارند طبیعت دارد و هر حكمی كه طبیعت دارد اینها دارند. به همین
جهت امكان ندارد كه آنها متغیر باشند و طبیعتْ ثابت، و یا آنها ثابت باشند و طبیعتْ
متغیر. حال چون در اعراض- كه ما از آنها در اینجا به «لوازم» تعبیر می كنیم- تغییر
و فنا و دثور هست، این امر كشف می كند كه خود طبیعت چنین است. این خلاصه ی
برهان دوم مرحوم آخوند بر حركت جوهری است.
[1] .
اسفار ، ج 3، مرحله ی 7، فصل 26، ص 101.