آیا امثال مرحوم آخوند به چنین ثنویتی قائل هستند؟ مرحوم آخوند در اینجا مطلبی
دارد كه بسیار شریف و عمیق است و آن این است كه هیچ كاری از كارهای طبیعی
در حوزه ی بدن صورت نمی گیرد مگر به اراده ی ما. عمل قلب همان اندازه ارادی است
كه حرف زدن ما ارادی است، ولی اراده ی نفس به كارهای طبیعی «اَحَدِیُّ التعلق»
است، یعنی یك اراده ی ثابت، پیوسته و غیرمتغیر است. تفاوت این اراده با اراده ای كه
در افعال اختیاری داریم این است كه اراده در افعال اختیاری «احدیّ التعلق» نیست
بلكه متغیر است. الان اراده می كنم و حركت می كنم ولی بعد اراده می كنم و
می ایستم؛ پشت سرش اراده ی یك كار دیگری می كنم. اگر در كارهای اختیاری مثل
راه رفتن وضع موجود را نمی داشتیم و بر راه رفتن، تنها یك اراده از اول عمر تا آخر
عمر تعلق گرفته بود راه رفتن مثل همان حركت قلب می شد.
ممكن است كسی بگوید شما چه دلیلی بر این مطلب دارید؟ شاید مطلب همان
طور باشد كه دكارت می گوید. یك دلیل فلسفی بر این مطلب همان مسئله ی اتحاد
نفس و بدن است كه امكان ندارد بدن در هیچ فعلی، از نفس استقلال داشته باشد.
ثانیاً تجربیات هم این مطلب را ثابت می كند. چرا اشتغال نفس به یك كار حتی مانع
یك كار طبیعی می شود؟ در یك جلسه ی دیگر هم به مناسبتی این مطلب را مطرح
كردیم كه چرا اگر انسان به یك كار فكری كه كاری است ارادی، به طور دقیق و
شدید بپردازد، غذا خوب هضم نمی شود؟ می گویند چون توجه نفس كاملاً به آن كار
فكری است. اینكه نفس متوجه امر دیگری باشد چه ارتباطی به هضم غذا دارد كه
علی الظاهر كار بدن است؟ آیا اگر یكی از آقایان علما سوار الاغ باشد و در یك
مسئله ی علمی عمیقاً غور كند الاغ از راه رفتن باز می ماند؟ ! این به الاغ مربوط نیست؛
الاغ كار خودش را مستقلاً انجام می دهد. به طور كلی در همه ی كارهای طبیعی این
طور است كه اگر انسان از نظر كارهای ارادی فارغ البال تر باشد، بدن كارهای طبیعی
خودش را بهتر انجام می دهد. این برای این است كه یك نیروست كه وقتی به یك
طرف متوجه می شود از توجهش به طرف دیگر كاسته می شود.
مرحوم آخوند در اینجا اگرچه تصریح نكرده است ولی ما بعید نمی دانیم كه در
عبارت دوم كه می گوید: «و لها ایضاً ضربان من القوی» می خواهد میان همین قوای
طبیعی هم نوعی تفكیك قائل شود؛ یعنی خستگی قوای طبیعی در عضلاتی كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 502
حركاتشان با اراده ی ظاهری صورت می گیرد تصور دارد، ولی آن قوای طبیعی ای كه
توجه نفس به آنها «احدی التعلق» است امكان این مقدار اعیا، رعشه و نظایر آن را
ندارد. اگر این طور باشد جواب ایراد حاجی هم داده می شود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 503