شیخ گفته است كه طبیعت در حالی كه مسخّر نفس است چنین نیست كه تمام كارها
را از روی طوع و رضا انجام دهد بلكه نوعی كُره و اجبار در كار است. البته شاید
مقصود شیخ اجبار در حد قسر نباشد و همان حالت نیمه اجباری باشد. به عقیده ی
شیخ علت اینكه خستگی برای طبیعت پیدا می شود این است كه طبیعت آن كار را
صد در صد به مقتضای ذات خودش نمی كند و الاّ معنی ندارد كه یك قوه كاری را به
مقتضای ذاتش انجام دهد و در عین حال خستگی برای آن پیدا شود.
در مورد رعشه هم همان طور كه عرض كردیم، اینها معتقدند كه رعشه یك
حالت جنگ میان دو حالت مختلف طبیعت است. در اثر بیماری، مثل یك دستگاه
الكتریكی كه مرتب قطع و وصل می شود، یك حالت قطع و وصلی میان نفس و
طبیعت پیدا می شود و این حالت قطع و وصل است كه باعث رعشه می شود. شیخ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 497
می گوید اگر طبیعت در حالی كه مسخر نفس است كار را از روی طاعت و رضای
محض انجام می داد هیچ وقت برای طبیعت خستگی و یا رعشه پیدا نمی شد.