و الحقّ ماهیّته انّیّته
اذ مقتضی العروض معلولیّته
تحت عنوان «الحقّ ماهیّته انّیّته» این مطلب را بیان می كنند كه حق تعالی و
واجب الوجود انّیّت محض و تحقق محض است (انیت یعنی وجود و تحقق) ؛ یعنی
ذات او حتی در ذهن هم قابل تحلیل به [تحقق ] و متحقق، به وجود و موجود نیست،
بلكه او تحقق محض و وجود محض است.
این بحث را با همین تعبیر، قدمای ما مثل بو علی و فارابی طرح كرده اند، ولی قبل
از بوعلی و فارابی هیچ معلوم نیست كه این مسأله طرح شده باشد. ما یك وقتی
دنبال این مسأله بودیم و تحقیق می كردیم كه آیا این بحث در كلمات دیگران مثل
فلاسفه ی اسكندرانی طرح شده است یا نه، دیدیم كه این مسأله ثابت نیست و هیچ
معلوم نیست كه قبل از بو علی و فارابی طرح شده باشد.
این مسأله را معمولا فلاسفه در دو جا طرح می كنند. اكثر، این مسأله را در
«الهیات بالمعنی الاخص» یعنی در آنجایی كه بحث واجب الوجود می شود طرح
می كنند چون اصلا این مسأله از مسائل مربوط به واجب الوجود است. (خود حاجی
هم كه این مسأله را در اینجا طرح كرده است همین مسأله را عینا دو مرتبه در آنجا
طرح كرده است. ) ولی در بعضی از كتب، این مسأله در دو جا طرح شده است: هم در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج9، ص: 162
«امور عامّه» كه بحث وجود و عدم و ماهیت مطرح است به اعتبار اینكه بحث از
وجود و ماهیت است و می خواهیم برسیم به اینكه وجودی هست كه در آنجا دیگر
ماهیتی در كار نیست و وجود محض است، و هم در «الهیات بالمعنی الاخص»
به اعتبار اینكه این مسأله از مسائل مربوط به واجب الوجود است و با بحث الهیات
بالمعنی الاخص تناسب دارد.
از جمله كسانی كه این مسأله را در دو جا طرح كرده، ملا صدراست كه هم در
امور عامّه ی اسفار طرح كرده است و هم در الهیات بالمعنی الاخص، و حاجی هم در
این امور از او پیروی كرده و در دو جا مطرح كرده است. ولی بهتر بود كه این مسأله
را می گذاشتند برای همان مبحث الهیات بالمعنی الاخص. بو علی هم این مسأله را در
كتاب شفا در همان مبحث الهیات بالمعنی الاخص طرح كرده است و در مسائل امور
عامه طرح نكرده است كما اینكه در اشارات هم همین كار را كرده است. گر چه كتاب
اشارات امور عامّه ندارد ولی در همان نمط رابع كه راجع به مسائل الهیات
بالمعنی الاخص است این بحث را طرح كرده است و بهتر هم همین است.