در
کتابخانه
بازدید : 1230667تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Collapse <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
الفصل الاوّل فی أقسام العلل و أحوالها
الفصل الثّانی فی حلّ ما یتشكّك به علی ما یذهب إلیه أهل الحقّ من أنّ كل علّة هی مع معلولها، و تحقیق الكلام فی العلّة الفاعلیّة
Expand الفصل الثّالث فی مناسبة ما بین العلل الفاعلیة و معلولاتهاالفصل الثّالث فی مناسبة ما بین العلل الفاعلیة و معلولاتها
الفصل الرابع فی العلل الاخری العنصریة و الصوریة و الغائیة
Collapse الفصل الخامس فی اثبات الغایة و حلّ شكوك قیلت فی إبطالها،  و الفرق بین الغایة و بین الضروری و تعریف الوجه الّذی تتقدّم به الغایة علی سائر العلل و الوجه الّذی تتأخّر به الفصل الخامس فی اثبات الغایة و حلّ شكوك قیلت فی إبطالها، و الفرق بین الغایة و بین الضروری و تعریف الوجه الّذی تتقدّم به الغایة علی سائر العلل و الوجه الّذی تتأخّر به
Expand <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Expand مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Expand مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
شیخ می گوید ذیمقراطیس در اصل پیدایش عالم قائل به اتفاق بوده است؛ یعنی قبل از اینكه آسمانی پیدا شود و زمینی وجود پیدا كند و عناصری مشخص شوند و آب و هوا و آتش و خاك (عناصر اربعه) پیدا شوند، اتفاق باعث پیدایش اصل عالم و این عناصر شده است؛ ولی كائنات، یعنی امور جزئی، وجودشان از روی اتفاق نیست. یعنی نمی گفته این درخت وجودش اتفاقی است، این انسان وجودش اتفاقی است، ولی اصل عالم و عناصر را اتفاقی می دانسته. برعكس انباذقلس (امپدوكلس) كه معتقد بوده اصل نظام عالم بالاتفاق نیست، وجود كائنات بالاتفاق است، یعنی این جزئیها كه به وجود آمدند وجودشان اتفاقی است و نباتات، حیوانات و جمادات هم به طریق اولی تكوّنشان بر حسب اتفاق بوده است. این تعبیری است كه شیخ از حرف
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 413
آنها می كند، چون هر فعلی و اثری كه مقصود طبیعت باشد یا مقصود اراده باشد- یعنی طبیعت او را خواسته باشد و به سوی او حركت كرده باشد و یا اراده ای به سوی او توجه كرده باشد- آن دیگر اتفاقی نیست. «اتفاقی» یعنی چیزی كه پیدا شده بدون اینكه یك فعل طبیعی [یا ارادی ] اقتضای آن را كرده باشد، نه مقصود طبیعت بوده نه مقصود اراده.

این مطلب با نظریه های امروز در باب «اتفاق» ممكن است تفاوت داشته باشد.

ممكن است نظر امثال شیخ و نظایر او را امروزیها تصور كنند یك نوع نظر اتفاقی است. امروزیها چون ریشه ی حرفهایشان حرفهای كلیسایی است، در باب ذی غایت بودن و غیر ذی غایت بودن، هر فعلی را كه اراده ای او را خواسته باشد، ذی غایت می دانند. اگر اراده ای و قصدی دخالت دارد، این فعل از نظر ایشان ذی غایت است، ولی اگر اراده ای و قصدی در آن دخالت ندارد و طبیعت روی جریان طبیعی خود به آن رسیده، دیگر معنی ندارد كه ذی غایت باشد.

ولی ما به حسب تعبیراتی كه شیخ و امثال او كرده اند گفتیم تفاوتی نیست در غایت داشتن، اینكه طبیعت قصد آن را كرده باشد و به سوی آن بوده و هدف حركت طبیعت بوده باشد و مقتضای خود طبیعت رسیدن به آن بوده باشد، و یا اینكه مقتضای یك اراده ای چنین بوده و اراده ای وجود آن را خواسته باشد.

پس اینكه می گویند ذیمقراطیس گفته پیدایش عالم به سبب اتفاق است، یعنی در طبیعت آن ذرّات اولیه- آن «ذرات صغار صلبه» - تكوّن این عالم نبوده است، یعنی حركت نمی كرده اند به سوی چیزی كه لازمه ی طبیعی و قهری آنها بوده است، یعنی پیدایش این عالم و میل ذاتی به سوی این تركّب در آنها نبوده است.

اینها می گویند ذیمقراطیس معتقد بوده است كه این ذرات اولیه كه عالم از آنها تشكیل شده است، ذراتی بوده اند متّفق الطبیعه و مختلف الشكل؛ یعنی از نظر خاصیت و اقتضا، این ذره با آن ذره هیچ فرق نمی كرده؛ شكلهایشان با هم اختلاف داشته ولی طبایع مختلف و متنوع نداشته اند، فقط طبیعت اینها اقتضا می كرده یك حركتهای بی نظمی داشته باشند و در خلأ پراكنده بوده اند بدون اینكه طبیعت تجمع اینها را اقتضا كند. اتفاق، سبب تشكّل اینها شده است و رسیدن آنها به این تشكّل، غایت آنها و حركتشان نبوده است بلكه بالعرض اینطور شده است. اتفاق سبب شده است یك تجمّعی در یك جا رخ دهد و از آن تجمع مثلاً آسمان به وجود آمده باشد، از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 414
آن تجمع فلان ستاره، خورشید و. . . به وجود آمده است و از تجمع دیگر عنصرها به وجود آمده اند. بعد كه این اتفاقات و تصادمات رخ داد و اصول عالم بر اساس اتفاق درست شد، مكوّنات و مركّبات عالم به اقتضای آنها به وجود آمده اند. طبیعت در اینها قصد داشته، طبیعت حركت می كرده به سوی اینها.

شیخ از حرف او اظهار تعجب می كند و می گوید خیلی عجیب است كه انسان در نظام كلی عالم كه حتی موجباتی برای تخلف در آن پیدا نمی شود، قائل به اتفاق شود ولی در نظامات جزئی كه علل جزئی سبب می شود انحرافاتی در مسیرشان پیدا شود و اتفاقاتی به طور اقلّی در آنها وجود پیدا كند بگوید [ناشی از] طبیعت بوده است. آخر چگونه است كه این طبیعت در اصل پیدایش عالم هدف و قصد نداشت و این اجزاء هم متفق الماهیه و متفق الطبیعه بودند، بعد كه اینها متشكل شدند طبیعت ثانوی به وجود آمد؟ طبیعت ثانوی از كجا به وجود آمد؟ توجیه شیخ از حرف ذیمقراطیس این است كه او گفته است در ابتدا- در ازل- كه این ذرات در ذات خودشان همین طور حركت می كردند و حركات بی نظم و بی نظام و ناهماهنگی داشته اند، یك اتفاق سبب این تجمع و تشكل شده است. پس آنچه پیدا شده است مقصود یك طبیعت نبوده، مقصود یك اراده هم نبوده است؛ یعنی یك اراده ی حاكم بر طبیعت هم وجود نداشته كه بگوییم طبیعت چنین قصدی نداشت ولی آن اراده طبیعت را مسخر كرده بود و چنین كارهایی را انجام داد.

حالا اگر كسی بگوید شاید ذیمقراطیس منظورش این نبوده است كه این ذرات طبایع متحدی دارند و متشكل شدند، شاید می خواسته بگوید ذرات طبایع مختلفی دارند؛ این مسئله ی مهمی است، همان مسئله ی «صور نوعیّه» است. بنا بر قول ذیمقراطیس صور نوعیه در ابتدا اصلاً وجود نداشته اند، چون صور نوعیه یعنی طبایع و قوای جوهری كه منوّع هستند؛ یعنی اجسام را، محل خود را نوع نوع می كنند، مختلف الطبیعه می كنند، مختلف الماهیه می كنند. بنا بر نظر ذیمقراطیس ذرات اولیه ای كه عالم را تشكیل داده اند همه یك نوع هستند، یك طبیعت دارند و یك ماهیت، اختلافاتشان اختلافات فردی است نه اختلافات نوعی و ماهوی، همه یك ماهیت و یك طبیعت اند. افراد از نظر خصوصیات فردی، این در این مكان است آن در آن مكان، این در این زمان است آن در آن زمان، این مثلاً كروی است آن دیگری مكعب. . . بعد كه اینها متشكل می شوند تنوّع پیدا می شود. تنوع در مرحله ی بعد از تركّب
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 415
پیدا می شود. اینجاست كه این سؤال پیش می آید كه این تنوع از كجا پیدا شد؟ از حیث اجتماع اینها به دور هم آن شئ واحد به وجود نمی آید. این یك ائتلاف است. از ائتلاف چند فرد در یك جا كه نوع جدید به وجود نمی آید. ارتباطی مثل ارتباط اجزاء یك ماشین با یكدیگر ارتباط مكانیكی است نه ارتباط ذاتی و طبیعی و از آن یك طبیعت جدید به وجود نمی آید. اگر چند جزء متعدد داشته باشیم با خاصیت یكسان و اینها دور هم جمع بشوند، تازه یك خرمن به وجود می آید، یك كل به وجود می آورند كه وحدتش وحدت اعتباری و كثرتش كثرت حقیقی است، دیگر طبیعت جدید به وجود نمی آید.

اگر بگویید نه، اینها با هم تركیب می شوند و طبیعت جدید به وجود می آید، سؤال می شود طبیعت جدید چیست و از كجا به وجود آمده؟ آیا یك امر جدیدی است، یك جوهر جدیدی است كه پیدا شده؟ این مطلب به هیچ معنا با فرضیه ی ذیمقراطیس سازگار نیست.

شیخ می گوید نظر ذیمقراطیس از این جهت هم درست نیست، زیرا اگر اجتماع اصولی كه الآن ما در عالم می بینیم یك اجتماع اتفاقی باشد بقای اینها نمی تواند دوام داشته باشد. شما می گویید یك ذراتی كه كارشان گشتن به دور هم بوده است یكدفعه اجتماع كردند و آسمان به وجود آمد و كرات به وجود آمدند. همان طور كه اینها یكدفعه به دور هم جمع شدند باید یكدفعه هم از هم جدا بشوند، ولی ما می بینیم الآن یك نظام واحد متقنی وجود دارد. این نشان می دهد كه یك طبیعت ثابتی در اینجا حكمفرماست. آسمان آسمان است، آب آب است، هوا هواست و تبدیلات اینها بر اساس یك نظام معیّنی است والاّ یك عده اموری كه فقط دور هم جمع شده اند و هیچ عاملی نیست كه اینها را با هم ملصق كند- چون غایت طبیعت این نبوده است كه اینها با هم متحد شوند- محال است كه همین طور باقی بمانند، چون همان طور كه طبیعت اقتضا كرده به هم برسند طبیعت هم اقتضا می كند از هم جدا شوند، یعنی موجبی برای اینكه این التصاق باقی بماند وجود ندارد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 416
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است