در
کتابخانه
بازدید : 678684تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Collapse <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟ مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟
Expand مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم) مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم)
Expand مقاله ی سوّم علم و ادراك مقاله ی سوّم علم و ادراك
Collapse مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات) مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات)
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اشكال بالا برای فلسفه ی ماتریالیسم دیالكتیك از آنجا پیش آمده است كه طریق مشی معین ندارد؛ در یك جا در منطق خود اظهار می دارد تنها به مقتضای حس و تجربه باید اعتماد كرد و بس، و از این لحاظ از سیستمهای فلسفی حسی پیروی می كند، و در جای دیگر از روش فلسفه های حسی خارج شده در مسائل فلسفه ی اولی (متافیزیك) كه خارج از قلمرو حس است و صرفاً جنبه ی تعقلی و نظری دارد به نفی و اثبات می پردازد و شكل و قیافه ی «متافیزیسم» به خود می گیرد.

آنجا كه می خواهد از بحثهای خود نتیجه ی جزمی و یقینی بگیرد شعار خود را جزم و یقین قرار می دهد و روش خود را جزمی (دگماتیسم) معرفی می كند، و در جای دیگر كه ارزش معلومات را می خواهد تعیین كند پای «حقیقت نسبی» را به میان می آورد و شكاك می شود.

نتیجه ی این تذبذب فلسفی اینكه در مقام توجیه تجدید نظرها و كشف خطاها در مسائل علوم به اشكال و بن بست دچار می شود و راه حلی پیدا نمی كند، پس نظریه ی تغییر حقیقت و امكان اجتماع حقیقت و خطا را پیش می كشد و یكباره سوفسطائی می شود.

البته خواننده ی محترم توجه دارد كه «ماتریالیسم» قبل از آنكه به دست كارل ماركس و انگلس بیفتد و منطق دیالكتیكی پیدا كند یك طریق مشی معین داشت و بالاخره هر چه بود شكاك یا سوفسطائی نبود، این منطق دیالكتیك است كه این فلاكت را برای ماتریالیسم بیچاره به بار آورده است و به مثل معروف خواسته است كه ابرویش را اصلاح كند چشمش را كور كرده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 231
خود اختلافی مشاهده می كند، زیرا در بعضی از آنها سر خود بوده و به دلخواه خود تصور می تواند بنماید و برخی از آنها با یك نظام مخصوصی پیش می آیند كه تصرف در آنها از توانایی وی بیرون می باشد؛ مثلاً گاهی آتش را می بیند كه در دنبال همین ادراك، صفت گرمی و سوزندگی بی امكان تفكیك ادراك می شود (چنانكه با حواس ظاهره و خاصه موقعی كه بیشتر از یك حاسه در ادراك شركت بكنند همان نحو است) و گاهی همان آتش را درك می كند و به آسانی می تواند میان خود وی و گرمی و سوزندگی وی تفكیك بیندازد (چنانكه در خیال خالی همان جور می باشد) .

و از این روی قوه ی حاكمه ی مزبور ناچار حكم می كند كه واقعیتی خارج از خود وی (ادراك كننده) موجود است كه این گونه مدركات نتیجه ی تأثیرات وی و بلكه معرف وی می باشند؛ و از همین جا دستگاه تطبیق علم به معلوم و ذهن به خارج پیدا می شود. پس، از این بیان نتیجه گرفته می شود كه:

(1). در مرتبه ی عمل طبیعی اعضای حاسه خطایی نیست.

(2). در مرتبه ی انجام یافتن ادراك حسی خطایی نیست.

(3). در مرتبه ی حكم در متن ادراك حسی پیش از تطبیق به خارج خطایی نیست.

و از این روی ناچار خطا در مرتبه ی پایین تر از مراتب گذشته می باشد (مرتبه ی ادراك و حكم كه مقایسه و تطبیق به خارج شود) .

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است