مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 198
. بزرگترین دست آویز سوفسطائیان برای اثبات واقعی نبودن دنیای خارج و نفی
مطلق ارزش معلومات، خطای حواس است به این بیان:
جمیع معلومات انسان از راه احساس به دست آمده اند و احساس دلیل بر وجود
واقعی محسوس نیست زیرا همه كس می داند كه حواس ما گاهی یك چیز را مختلف
نشان می دهند (مثال آب سرد و گرم كه در متن ذكر شده) و البته ممكن نیست یك شئ
واقعی به طور مختلف وجود داشته باشد، و گاهی یك چیز را به نحوی نشان می دهند كه
یقین داریم دروغ است (مثال قطره ی باران و شعله ی جواله و غیره كه در متن ذكر شده) .
پس معلوم می شود كه «احساس» دلیل بر وجود واقعی محسوس نیست. و چون
جمیع معلومات و اطلاعات ما راجع به دنیای خارج، منشأ حسی دارند و از راه حس به
دست آمده اند پس هیچیك از ادراكات و علوم ما ارزش واقعی ندارند.
این مغلطه از آن جهت كه برای انكار یك امر بدیهی (وجود دنیای خارج) كه
ذهن هر كس حتی خود شخص مغلطه كننده به آن اذعان دارد بیان شده است ارزش
علمی ندارد و اگر كسی فرضاً از طریق استدلال علمی نتواند جواب این مغلطه را
بدهد، از آن جهت كه خلاف یك امر بدیهی است، در مغلطه بودنش تردید ندارد.
ولی در عین حال دانشمندان این مغلطه را بدون پاسخ نگذاشته اند و ما برای
روشن شدن ذهن خوانندگان، به بیاناتی كه دانشمندان در این زمینه كرده اند، چه در
مقام پاسخ به این اشكال و چه مستقلاً در مقام توجیه خطای حواس، اشاره می كنیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 199
الف. فرضاً كه حواس ما در نشان دادن «كیفیت» یا «ماهیت» محسوسات خطاكار
باشند، در دلالت بر «وجود خارجی» محسوسات خطاكار نیستند. تمام این خطاها كه
به حواس نسبت داده شده، فرضاً كه ما آنها را خطای حقیقی بدانیم، خطای در نشان
دادن كیفیت یا ماهیت محسوس است نه در دلالت كردن بر وجود محسوس فی الجمله.
ما در هیچ موردی سراغ نداریم (حتی در مورد سراب و آب) كه محسوس به
هیچ وجه وجود نداشته باشد و در عین حال ما وجود چیزی را احساس كنیم. پس
مدعای سوفسطائیان (عدم وجود دنیای خارج) با این بیان ثابت نشد.
ب. حس به خودی خود خطا نمی كند. در مواردی كه گفته می شود حس خطا
كرده است، واقعاً خطا در حس (احساس مجرد) نیست بلكه خطا در حكم است یعنی
خطا وقتی وقوع پیدا می كند كه ذهن در مقام قضاوت بر می آید و حكم می كند كه این
او است و الاّ خود حس كه منشأ اصلی تمام معلومات است خطا بردار نیست.
ج. در موارد نامبرده خطا نه در حس است و نه در حكم؛ یعنی هیچ قوه ای از قوای
ادراكی انسان در كار مربوط به خود خطا نمی كند، هر یك از خطاها را كه در نظر
بگیریم پس از دقت معلوم می شود كه خطای حقیقی نیست بلكه كار مربوط به قوه ای
را به قوه ی دیگر نسبت داده ایم، پس وقوع خطا بالعرض است نه بالذات و این همان
پاسخی است كه به تفصیل در متن مقاله بیان شده است.
د. در موارد نامبرده اصلاً خطایی در كار نیست نه در حس و نه در حكم، نه
بالعرض و نه بالذات، بلكه حقیقت است؛ زیرا حقیقت همواره نسبی است و موارد
مختلفی كه به غلط «خطای حواس» نامیده شده است یك حقیقت از حقایق نسبی
است و این اشتباه از آنجا پیدا شده است كه حقیقت را مطلق پنداشته اند. از این
جهت بعضی از موارد ادراكات حسی را «خطا» نامیده اند ولی با توجه به اینكه حقیقت
همیشه و همه جا نسبی است این اشتباه خود به خود رفع می شود.
این پاسخی است كه نسبیون جدید و طرفداران ماتریالیسم دیالكتیك می دهند و
عن قریب به تفصیل بیان و انتقاد خواهد شد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 200
(1) فرق بین صورت محسوسه و صورت متخیله و صورت معقوله (مفهوم كلی) در
پاورقی صفحات 111- 113 با توضیح بیشتری گذشت.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 201