ما لیس موجودا یكون لیسا
قد ساوق الشّی ء لدینا الایسا
و جعل المعتزلی الثّبوت عمّ
من الوجود و من النّفی العدم
فی النّفی و الثّبوت ینفی وسطا
و قولهم بالحال كان شططا
نفی ثبوت معهما مرادفة
و شبهات خصمنا مزیّفة
آنچه كه موجود نیست، «نیست محض» است.
در نزد ما (حكمای اسلامی) «شی ء» و «موجود» مساوی است.
و معتزلی ثبوت را اعمّ از وجود، و
عدم را اعمّ از نفی به حساب آورد.
(معتزلی) واسطه ی بین ثبوت و نفی را نفی
می كند، و سخن متكلّمین در مورد «حال» ناصواب است.
نفی و ثبوت با عدم و وجود مرادف
است. و شبهات خصم ما مردود است.
شرح: در اینجا قسمتی از احكام عدم و معدوم ذكر می شود:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 294
شك نیست كه عدم، عینیّت واقعی ندارد یعنی بدون شك در ظرفی از ظروف و
وعائی از اوعیه ی واقع، از برای عدم، یك مصداق واقعی یافت نمی شود و مطابق آنچه در
مبحث اصالت وجود گذشت، از برای هیچ چیزی غیر از «وجود» مصداق واقعی یافت
نمی شود و بنابراین عدم در دفتر واقع حسابی ندارد ولی بدون شك «عدم» در ذهن ما
مفهومی دارد كه مغایر با مفهوم «وجود» و نیز مغایر با مفاهیم «ماهیّات» است و
همان گونه كه مفهوم وجود زائد بر ماهیّت است مفهوم عدم نیز چنین است و هر یك از
دو مفهوم وجود و عدم بالضّروره مغایر با یكدیگرند و بالضّروره ذهن احكامی صادر
می كند كه «عدم» یا «معدوم» ، موضوع و یا محمول آن قضایا قرار می گیرد، و نمی توان
گفت كه قضایایی كه در تركیب آن قضایا «عدم» و «معدوم» دخالت دارد كمتر است از
قضایایی كه در تركیب آنها «وجود» و «موجود» دخالت دارد. پس تصوّرات و
اندیشه های ذهنی ما همان طور كه آمیخته با یك سلسله ماهیّات است آمیخته به «عدم»
و «معدوم» نیز هست. پس «عدم» و «معدوم» - همانند ماهیّات- هر چند در دفتر واقع و
نفس الامر حسابی ندارد ولی در دفتر اندیشه سازی ذهن حساب مهمّی دارد و ما در
پاورقیهای اصول فلسفه و روش رئالیسم گفته ایم كه: تا هنگامی كه ذهن و طرز
اندیشه سازی ذهن را كاملا نشناخته ایم نمی توانیم «فلسفه» به معنای واقعی داشته باشیم.
به عبارت دیگر عدم و معدوم در مرحله ی عین و واقع نقشی ندارد، ولی از اركان
ضروری شناخت و معرفت است. همان طور كه بدون تصوّر وجود و عدم و كلّیّت و
جزئیّت و سایر معقولات ثانیه ی فلسفی و منطقی شناخت نامیسّر است، بدون تصوّر عدم
و معدوم هم شناخت نامیسّر است.
اكنون كه به اهمّیّت «عدم» و «معدوم» در طرز اندیشه سازی ذهن و نقش آن در
شناخت بشر اشاره شد، به مسائل مربوط به عدم و معدوم می پردازیم.