در
کتابخانه
بازدید : 64618تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در صفّین داستان حكمیّت پیش آمد، یك دسته از یاران و اصحاب علی (ع) از اطاعتش سرباززدند و مذهب خارجی را به وجود آوردند. شمشیری كه بر فرق علی خورد به دست یك مرد خارجی مذهب بود. خوارج از فرق اسلامی هستند. گواینكه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 962
طبق عقیده ی ما آنها كافرند، اما آنها خود را مسلمان می دانستند، بلكه فقط خودشان را مسلمان می دانستند و دیگران را بی دین و خارج از دین به حساب می آوردند.

هیچ كس ادعا نكرده كه خوارج به اسلام عقیده نداشته اند بلكه همه اعتراف دارند كه آنها شدیدا و با تعصب زیادی به اسلام معتقد بودند. خصلت بارز اینها دوریشان از فكر و تعقل است. خود علی (ع) كه از آنها نام می برد آنها را مردمی معتقد ولی جاهل و قشری معرفی می كند. مردمی بودند متعبد، شب زنده دار و قاری قرآن، اما جاهل و سبك مغز و كم تعقل، و بلكه مخالف فكر و تعقل در كار دین.

علی (ع) در آن اتمام حجتی كه با آنها فرمود به آنها گفت: «و قد كنت نهیتكم عن هذه الحكومة فابیتم علیّ اباء المخالفین المنابذین حتّی صرفت رأیی الی هواكم و انتم معاشر اخفّاء الهام سفهاء الاحلام» [1] شما امروز به من اعتراض دارید در امر حكمیت و می گویید خطا بود و ما توبه كردیم و تو هم توبه كن و قرار را نقض كن. من اول كار به شما گفتم كه تسلیم حكمیت نشویم و شما آن وقت سخت ایستادید و شمشیر كشیدید و گفتید ما به خاطر قرآن می جنگیم و اینها قرآن را جلو آورده اند، تا من كرها و اجبارا تن دادم و پیمان بستم. حالا می گویید غلط بود و به من تكلیف می كنید آن را نقض كنم. چطور نقض كنم و حال آنكه در قرآن فرموده: «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» [2]. پیغمبر با مشركین كه پیمان می بست هرگز نقض نمی كرد، جایز نمی دانست با طرف غدر و مكر شود و بر خلاف پیمان رفتار شود، طرف هر كس بود و لو مشرك و بت پرست بود، حالا شما بعد از عقد پیمان به من تكلیف می كنید نقض كنم! این مطالب را علی (ع) در مواقع مختلف به آنها فرمود. آن جمله ای كه درد اصلی آنهاست همین بود كه فرمود: «و انتم معاشر اخفّاء الهام سفهاء الاحلام» شما گروهی هستید سبك مغز و كم خرد و نادان. عیب كار شما هم همین است. یك روز با شدت از حكمیت طرفداری می كنید و یك روز به این شدت آن را كفر و ارتداد می خوانید.

تاریخ خوارج، عجیب و عبرت انگیز است، از این نظر كه وقتی عقیده ی دینی با جهالت و نادانی و تعصب خشك آمیخته شود چه می كند.

ابن عباس وقتی كه به فرمان امیر المؤمنین (ع) مأمور شد برود با آنها صحبت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 963
كند وضعی دید كه حیرت كرد: «رأی منهم جباها قرحة لطول السّجود، و ایدیا كثفنات الابل علیهم قمص مرحضة و هم مشمّرون» [3] گروهی را می بیند آثار سجده در پیشانیهای آنها، كف دستهایشان مثل زانوی شتر پینه بسته، پیراهنهای شسته ی مندرس پوشیده و دامنها به كمر زده آماده ی كار زارند.

مورخین نوشته اند اینها مردمی بودند كه از گناهانی از قبیل دروغ پرهیز داشته اند، حتی در حضور جبّارانی مثل «زیاد» عقیده خودشان را كتمان نمی كردند، با اهل معصیت مخالف بودند، بعضیها قائم اللّیل و صائم النّهار بودند. از آن طرف عقایدی قشری و سطحی داشتند. در مورد خلافت معتقد بودند لزومی ندارد یك نفر خلیفه باشد، قرآن هست، مردم به قرآن عمل كنند. ابن ابی الحدید می گوید بعد كه دیدند نمی توانند بدون زعیم و رئیس باشند از این عقیده عدول كردند و با عبد اللّه بن وهب راسبی كه از خودشان بود بیعت كردند. همان طوری كه مقتضای كم عقلی و سبك مغزی است بسیار در عقاید خودشان تنگ نظر بودند. اكثر خوارج همه فرق مسلمین را كافر می دانستند، با آنها نماز نمی خواندند، ذبیحه ی آنها را نمی خوردند، به آنها زن نمی دادند و از آنها زن نمی گرفتند، عمل را جزء ایمان می شمردند و همین جهت كه عمل را جزء ایمان می دانستند آنها را تنگ نظر كرده بود، و به همین سبب از هر كس گناه كبیره ای می دیدند می گفتند كافر شد، می گفتند: جز ما باقی همه كافر و اهل جهنم اند.

خوارج در حقیقت از نظر خودشان قیامشان برای امر به معروف و نهی از منكر بود. اولین اجتماعشان بعد از یأس از هم عقیده كردن علی (ع) با خودشان، در یكی از خانه های كوفه شده است. در آن خانه یكی ایستاد و این خطابه ی مهیج را ایراد كرد:

اما بعد فو اللّه ما ینبغی لقوم یؤمنون بالرحمن و ینیبون الی حكم القرآن ان تكون هذه الدنیا آثر عنده من الامر بالمعروف و النهی عن المنكر و القول بالحق و ان من و ضر فانه من یمن و یضر فی هذه الدنیا فان ثوابه یوم القیامة رضوان اللّه و الخلود فی جنانه، فاخرجوا بنا اخواننا من هذه القریة الظالم اهلها الی بعض كور الجبال او الی بعض هذه المدائن منكرین لهذه البدع المضلة [4].

سزاوار نیست برای مردمی كه به خدای رحمن ایمان دارند و مرجعشان قرآن است اینكه دنیا را به امر به معروف و نهی از منكر و اظهار سخن حق مقدم بدارند هر چند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 964
این امور سبب ضعف و ضرر گردد. هر كسی در این دنیا ضعف و ضرری ببیند در قیامت پاداشش رضا و خشنودی حق است. پس برادران بیایید از این شهر كه كانون فساد و ستمگری است بیرون برویم و به دامنه های كوهها یا بعضی از نقاط و شهرهایی كه اینطور نیست برویم و با این بدعتهای گمراه كننده مبارزه كنیم.


[1] . نهج البلاغه، خطبه ی 36.
[2] . مائده/1.
[3] . عقد الفرید، ج /2ص 389.
[4] . الامامة و السیاسة، ص 121، كامل مبرّد، ج 2.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است