در
کتابخانه
بازدید : 64636تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این فكر كه در اسلام میان دو دسته در موضوع حق پیدا شد كه آیا حق و عدالت مقیاس دین است یا دین مقیاس حق و عدالت است، شبیه است به آنچه در میان فلاسفه از قدیم الایام درباره ی حقیقت پیدا شد: آیا حقیقتی در واقع و نفس الامر هست و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 960
ذهن ما در ادراكات و اندیشه های خود تابع واقع و حقیقت و نفس الامر است، یا اینطور نیست و حقیقت تابع ذهن و فكر ماست؟ به عبارت دیگر اینكه در افكار و اندیشه های علمی و فلسفی خود می گوییم فلان مطلب اینطور است یا آنطور، آیا در واقع آن مطلب حقیقتی است چه ما آن را درك بكنیم و چه درك نكنیم، و چون ذهن ما آن را آنطور كه هست درك می كند ادراك ذهن ما یك ادراك حقیقی است، و یا اینكه امر به عكس است و حقیقت تابع ذهن ماست، هر طور كه ما درك بكنیم آن حقیقت است، و چون اشخاص مختلف ممكن است به انحاء مختلفه یك مطلب را درك كنند حقیقت نسبت به هر كدام از آنها یك چیز است غیر آنچه برای دیگری است، پس حقیقت نسبی است؟ در یونان قدیم گروههایی پیدا شدند كه اندیشه ی انسان را مقیاس حقیقت دانستند نه حقیقت را مقیاس اندیشه انسان، گفتند: مقیاس همه چیز انسان است.

اینان در تاریخ فلسفه «سوفسطائیان» خوانده می شوند.

آنها از لحاظ زمان مقدّمند بر متكلمین اسلامی و دلائلی بر مدعای خود آورده اند نظیر دلائل منكرین اصل عدل در اسلام. منكرین اصل عدل به خیال خود تناقضها و جمع مختلفات و تفرقه ی متشابهاتی در دستورهای اسلامی پیدا كردند و گفتند به دلیل این تناقضات نمی شود صلاح و فساد واقعی مقیاس دستورهای دینی باشد، بلكه دستورهای اسلامی مقیاس خوبی و بدی و صلاح و فساد است، آنها هم، به دلیل تناقضها و خطاهایی كه در عقل و حس پیدا می شود گفتند ممكن نیست حقیقت مقیاس ذهن باشد، بلكه ذهن مقیاس حقیقت است.

جوابهایی كه فلاسفه به آن شكاكان یونانی و غیر یونانی كه در عصرهای اخیرهم كم و بیش بوده اند داده اند عینا شبیه جوابهایی است كه علمای عدلیه به آن دسته ی دیگر- كه خوب است آنها را شكاكان و سوفسطائیان دینی بخوانیم- داده اند. وارد تفصیل این مبحث نمی شوم.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است