در
کتابخانه
بازدید : 277635تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand كلّیاتی درباره ی مسأله ی معادكلّیاتی درباره ی مسأله ی معاد
Expand ماهیت مرگ از نظر قرآن ماهیت مرگ از نظر قرآن
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1)
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2)
Expand مسأله ی روح مسأله ی روح
Collapse مسأله ی روح (2) مسأله ی روح (2)
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2) نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2)
Expand بقای شخصیت در قیامت (1) بقای شخصیت در قیامت (1)
Expand بقای شخصیت در قیامت (2) بقای شخصیت در قیامت (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آن استاد ما این مطلب را بیان می كرد ولی البته این بیان می تواند یك مقدمه ای باشد و بیان كاملی نیست. به نظر من تكمیل آن بیان به مطلبی است كه ایشان (علامه طباطبایی) در اینجا بیان كرده اند- كه البته قبل از ایشان، دیگران هم این مطلب را گفته اند و آقای مهندس هم تا حدود زیادی در این كتاب به این نكته توجه كرده اند- و آن این است كه كلمه ی «امر» در قرآن آنجا كه به خدا نسبت داده شود [ناظر به وجود دفعی اشیاء است ] نه آنجا كه به خدا نسبت داده نشود. گاهی «امر» در قرآن آمده و به ما نسبت داده شده است، مثلا: «أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ» [1]. اینجا معنایش این است: كسانی كه صاحبان امر شما هستند (در واقع متصدیان امر شما) . یا در جاهای دیگری كلمه ی «امر» به اشیاء نسبت داده شده است. ولی كلمه ی «امر» آنجا كه به خدا نسبت داده می شود و هر وقت «أَمَرَ اَللّهُ» و «امره» گفته می شود وجهه ی انتساب اشیاء است به خدا مستقیما بدون دخالت عامل زمان و مكان، یا به عبارتی كه این آقایان می گویند وجود دفعی اشیاء است نه وجود تدریجی، بر خلاف «خلق» كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 737
هر وقت در قرآن كلمه ی «خلق» را نام می برد نظر به ایجاد تدریجی اشیاء دارد: خداوند آسمان و زمین را در شش روز- حالا مقصود از شش روز هر چه می خواهد باشد- خلق كرده است. خدا آن كسی است كه نطفه را در رحم به صورت علقه در آورد، علقه را به صورت مضغه در آورد، آن وقت مضغه را استخوانها كرد، بعد استخوانها را چنین كرد.

هر جا كلمه ی «خلق» در قرآن گفته می شود، عنایت به وجود تدریجی اشیاء است، یعنی اشیاء از آن جهت كه به علل زمانی و علل مكانی خودشان ارتباط دارند. وقتی «امر» گفته می شود توجهی هست به وجود دفعی، آنجا كه می رسد دیگر صحبت تدریج در كار نیست: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ» [2]امر پروردگار این است: چیزی را بخواهد اراده كند و بگوید «كُنْ» [3]باش! هست. یا: «وَ ما أَمْرُنا إِلاّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» [4] امر ما جز یكی بیشتر نیست. وقتی می خواهند یك چیزی را كم زمان تر یا بی زمان تر [از هر زمانی معرفی كنند می گویند] چشم بهم زدن. ظاهرا «لمح» همان بهم زدن چشم است، یعنی دیگر تدریج و وقت و زمان و این جور چیزها در آن نیست.

در یك آیه ی قرآن هم هست: «أَلا لَهُ اَلْخَلْقُ وَ اَلْأَمْرُ» [5]هم خلق از آن اوست و هم امر.

آقایان این طور استنباط می كنند: در قرآن هر جا كه كلمه ی «امر» آمده و امر را به خدا نسبت داده است (امر خدا) ، اگر گفت یك چیزی امر خداست، یعنی یك وجودی است غیر تدریجی و غیر زمانی، «خلق» نیست، «امر» است. شما از روح سؤال كردید، روح از خلق خدا نیست، از جنس امر خداست نه از جنس خلق خدا. این طور معنی می كنند: «یَسْئَلُونَكَ عَنِ اَلرُّوحِ قُلِ اَلرُّوحُ مِنْ [6]أَمْرِ رَبِّی» بگو روح از جنس امر پروردگار است نه از جنس خلق پروردگار. آسمان از جنس خلق پروردگار است، زمین از جنس خلق پروردگار است، كوه و دریا از جنس خلق پروردگار است ولی روح از جنس امر پروردگار است، از جنس آن است كه: «وَ ما أَمْرُنا إِلاّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» ، از جنس آن است كه: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ» ، از آن كه خواستنش عین وجود و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 738
ایجادش است، دیگر هیچ حالت منتظره ای در وجود او نیست. آن وقت جاهای دیگر هم كه كلمه ی «مِنْ أَمْرِهِ» آمده است، همه را همین طور معنی می كنند: «یُنَزِّلُ اَلْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ» ملائكه را فرود می آورد به كمك روح یا با روح. «مِنْ أَمْرِهِ» یعنی از آن كه از جنس امر پروردگار است. همه ی اینها- به عقیده ی این آقایان- تعریف و بیان ماهیت است به آن مقداری كه می شده بیان ماهیت كنند. كلمه ی «مِنْ أَمْرِهِ» یا «مِنْ أَمْرِ اَللّهِ» در قرآن زیاد آمده است و هر چه كه آمده است- به عقیده ی این آقایان- جنس را بیان می كند، یعنی «از جنس امر پروردگار» .


[1] . نساء/59.
[2] . یس/82.
[3] . همان «كُنْ» گفتن [فعل خداوند است ] ، همان طور كه حضرت امیر (علیه السلام) فرمود: «قوله فعله» قول خداوند همان نفس فعل خداوند است.
[4] . قمر/50.
[5] . اعراف/54.
[6] . «من» را «من» جنس می گیرند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است