مطلبی كه در آخر جلسه ی گذشته مطرح شد و قرار شد در این جلسه تعقیب شود
مسأله ی محفوظ ماندن و بقای شخصیت است و این یكی از مسائل مهم قیامت است.
اگر چه ما لفظی در قرآن نمی توانیم پیدا كنیم به این تعبیر كه: أیها الناس! شخصیت
شما در قیامت باقی است، ولی همه ی تعلیمات در مسأله ی قیامت بر اساس همان بقای
شخصیت است، یعنی همه ی صحبت این است كه شما كه در این دنیا هستید و كار نیك یا
كار بد می كنید، همین شما در نزد پروردگار محشور خواهید شد و همین شما به پاداش
اعمال نیك خودتان خواهید رسید و همین شما هستید كه كیفر اعمال بد خودتان را
می بینید. پس یك اتصال و پیوستگی و بلكه بالاتر از اتصال و پیوستگی، یك وحدت و
یگانگی است میان آن كسی كه در دنیا مرتكب اعمالی می شود، زندگی ای می كند و
نوعی اعمال را مرتكب می شود و همان شخص كه در قیامت پاداش یا كیفر اعمال
خودش را دریافت می كند، وحدت شخصی است و وحدت نوعی یا مثلا ارتباط نسلی
كافی نیست، چون اگر بنا بشود من در دنیا باشم و زندگی كنم و بعد آن كه در قیامت
محشور می شود یك موجودی باشد كه حد اكثر از نسل من است و [بگویند] تو
[محشور می شوی ] ولی مقصود این است كه نوع تو، فرزندی از فرزندان تو می آید،
این غیر از آن چیزی است كه قرآن تعلیم كرده است. مسلّما من در حالی كه خودم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 821
هستم و بچه ام هم هست، من یك شخص و یك شخصیت و یك فردم و یك مسئولیت
دارم و بچه ی من شخص دیگر و فرد دیگر است و مسئولیت دیگر دارد و اگر پاداش عمل
من را به بچه ی من بدهند، این بر خلاف اصول عدل به یك اعتبار یا بگوییم [بر خلاف ]
فضل خواهد بود و مخصوصا اگر بخواهند كیفر عمل من را به او بدهند، باز من را كیفر
نكرده اند و بسا هست كه نسبت به او هم ظلم تلقی شود. به هر حال، قطع نظر از اینكه
مسأله از نظر عدل و ظلم چه شكلی پیدا می كند، چون بحث ما روی تعلیمات ادیان
است، آنچه كه در ادیان و بالأخص در قرآن آمده است بدون شك و شبهه این است كه
عین همین شخص در قیامت محفوظ است و همین شخص محشور می شود. حال
می خواهیم ببینیم چگونه می توانیم تصویری از قیامت داشته باشیم كه شخص محشور
عینا همان شخص باشد؟