در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فصلنامه اندیشه حوزه، شماره 58، ؛


تقسیم فطریات گرایشی

گاهی به فطریات گرایشی، فطریات احساسی نیز گفته می شود. استاد شهید مرتضی مطهری قدس سره فطریات احساسی را به پنج دسته تقسیم می کند (مطهری، 1375 ، 86-74):

1 ) حقیقت جویی: انسان می خواهد جهان هستی و اشیا را آن چنان که هستند، دریافت کند. مقوله ی حقیقت جویی را حس کاوش نیز نامیده اند. این همان حسی است که در کودک وجود دارد و دوست دارد درباره ی همه چیز سؤال کند. اکتشافات بزرگ بشر از همین رهگذر رخ داده است.

2 ) گرایش به خیر و فضیلت: گرایش به خیر و فضیلت، همان گرایش های اخلاقی است، مانند گرایش انسان به راستی از آن جهت که راستی است و در مقابل، تنفر از دروغ. فضیلت دو نوع است؛ فردی و اجتماعی. فضیلت فردی مانند گرایش به نظم و انضباط، یا گرایش به تسلط بر نفس، و فضیلت اجتماعی مانند گرایش به تعاون و کمک به دیگران (همان، 79).

3 ) گرایش به جمال و زیبایی: در انسان گرایش به جمال و زیبایی - چه به معنای زیبایی دوستی و چه به معنای زیبایی آفرینی که هنر است - به طور مطلق وجود دارد. هر انسانی لباس زیبا و مرتب و آثار هنری را دوست دارد.

4 ) گرایش به خلاقیت و ابداع: انسان دوست دارد چیزی را که نبوده به وجود بیاورد و علم هم در خدمت این هدف بوده است. انسانی که چیزی را ابداع و اختراع می کند، مسرور می شود. همچنین کسانی که طرح اجتماعی جدیدی می آورند و یا نظریه ی جدیدی مطرح می کنند، عامل اصلی برای چنین چیزهایی

......................... ص 18 ..............................

گرایش انسان به خلاقیت است.

5 ) عشق و پرستش: در ماهیت عشق نظریات مختلفی وجود دارد. برخی عشق را همان غریزه ی جنسی دانسته اند. ولی مراد از عشقی که جزو گرایش های فطری است، عشق واقعی - که غیر از شهوات است - می باشد و به مرحله ی پرستش می رسد. عشق به این معنا غیر از غریزه ی جنسی، و نوعی گرایش انسانی است.

 

تقسیم فطریات بینشی

حکمای اسلام، علم را به حضوری و حصولی تقسیم کرده اند. در علم حضوری معلوم، بدون واسطه ی مفهوم و یا صورت دیگری حاصل می شود. گاهی فطری به این معناست که ما به آن چیز علم حضوری داریم. فطریات بینشی یا فطریات ادراکی، در علم حصولی در دو ناحیه مطرح می شوند؛ تصورات و تصدیقات.

1 ) فطریات تصوری: در شمار مفاهیم بدیهی است که به تعریف نیازمند نیست. در مباحث منطق چنین بیان می شود که مفاهیم دو دسته اند؛ مفاهیمی که بدیهی اند؛ یعنی ذاتا و بدون واسطه ی مفهوم و یا مفاهیم دیگر روشن هستند، و دیگر مفاهیم نظری که به مدد مفاهیم دیگر و به واسطه ی تعریف برای انسان آشکار می شوند. فطریات به این معنا، به مفاهیمی اطلاق می شود که بدیهی هستند.

2 ) فطریات تصدیقی: تصدیقات نیز مانند تصورات دو دسته اند؛ تصدیقات بدیهی، یعنی تصدیقاتی که از راه تصدیق و یا تصدیقات دیگر به دست نیامده باشند و تصدیقات نظری که از راه تصدیقات دیگر اثبات می شوند. منطق دانان اقسام مختلفی برای تصدیقات بدیهی بیان کرده اند15. البته به همه ی اقسام بدیهیات، فطری گفته نمی شود، بلکه این اصطلاح در دو مورد به کار می رود.

الف - اولیات: یعنی گزاره هایی که صرف تصور موضوع و محمول برای تصدیق آنها کافی است؛ مانند این که «کل از جزء بزرگ تر است».

ب - فطریات به معنای منطقی: که قضایا قیاساتها معها نیز نامیده می شوند،

.......................... ص 19 .....................

گزاره هایی نظری هستند، ولی حد وسط آنها در ذهن حاضر است؛ مانند این که «چهار زوج است». این گزاره نظری است، ولی حد وسط آن، یعنی «قابل تقسیم به دو قسم مساوی بودن» در ذهن حاضر است. لذا می توان گفت: «چهار قابل تقسیم به دو قسم مساوی است و هر عددی که قابل تقسیم به دو قسم مساوی باشد، زوج است، پس چهار زوج است».

به طور خلاصه، فطریات ادراکی سه قسم می شود: «علوم حضوری»، «اولیات» و «فطریات منطقی» (قضایا قیاساتها معها).

 

معنای فطری بودن دین

بعد از بیان این اصطلاحات، این پرسش را پیش روی داریم که: «فطری بودن دین به چه معنایی است؟». استاد شهید مطهری قدس سره اشاره ای گذرا به این مطلب دارند. ایشان قصد داشتند این مطلب را ادامه دهند که مع الاسف چنین فرصتی دست نداد (همان، 261).

فطری بودن دین ممکن است در ناحیه ی گرایش ها و یا در ناحیه ی بینش ها و ادراک ها مطرح شود و هر کدام احتمالات گوناگونی را برمی تابد:

الف - فطری بودن دین در ناحیه ی گرایش ها: فطری بودن گرایش به دین ممکن است یکی از معانی زیر را داشته باشد.

1 ) خداجویی فطری است؛ یعنی میل به خداگرایشی فطری است. این نظر شبیه سخن عرفاست که انسان ها ناخودآگاه به طرف خدا می روند. اگر طالب علم هستند، در حقیقت به دنبال علم مطلق اند که فقط خدا آن را دارد؛ هم چنین در قدرت و غیره.

2 ) خداپرستی فطری است؛ یعنی در انسان میل فطری نسبت به این پرستش وجود دارد.

3 ) خواست های دین و تعلیمات آن مطابق با گرایش های وجودی انسان است. به عنوان مثال، در انسان گرایشی به جاودانگی و ابدیت هست. او می خواهد با مرگ

........................ ص 20 .......................

از بین نرود و حیات او ادامه یابد. دین هم می گوید: «جهان دیگری هست که حیات بشر در آنجا ادامه می یابد».

ب - فطری بودن دین در ناحیه ی ادراک ها و یا بینش ها هم ممکن است معانی مختلف داشته باشد:

1 ) علم به خدا حضوری است. شناخت خدا تنها از طریق علوم حصولی و براهین عقلی حاصل نمی شود، بلکه انسان نسبت به خدا شناخت حضوری دارد. البته موانعی مانند گرایش به مادیات و غیره موجب کمون و پنهان شدن این علم می شود. این تقریر به نظر روان کاوانی مانند یونگ بسیار نزدیک است که خدا را کهن الگو می دانند.

2 ) شناخت خدا فطری است؛ یعنی گزاره ی «خدا وجود دارد» از فطریات منطقی است و با اندکی تأمل تصدیق می شود.

 

5 ) تحلیل و ارزیابی دیدگاه شهید مطهری

نظریه ی شهید مطهری در باب فطرت مبتنی بر ذات گرایی و ذات انگاری ارسطویی است. براساس ذات گرایی (Essencialism) ارسطویی و جهان بینی طبع گرایانه ی او، اوصاف و آثار اشیا به دو بخش ذاتی و عرضی تقسیم می شود. ویژگی های اوصاف ذاتی عبارتند از:

1 ) عدم انفکاک ذاتی از ذات، چه در ذهن و چه در خارج؛

2 ) معلل نبودن؛

3 ) بی نیازی از دلیل و به سخن دیگر «بیّن الثبوت» بودن؛

4 ) سبقت داشتن بر ذات در مقام تصور (علیزاده، 1379 ، 22).

اوصاف عرضی، اوصافی هستند که واجد همه ی ویژگی های یاد شده نباشند و به سخن دیگر، یکی یا دو تا یا سه تا یا همه ی ویژگی های یاد شده را نداشته باشند. در طبیعت آثاری که ناشی از ذات و طبیعت پدیده های طبیعی باشند، نیازی به تبیین ندارند و به تعبیر فیلسوفان مسلمان پیرو ارسطو، شی ء طبیعی، «لوخَلِّی و

........................ ص 21 ...........................

طبعه» دارای این آثار خواهد بود و آثار یاد شده منبعث از جای دیگری نیست. ذات گرایی و طبع گرایی در کنار قاعده ی «القسر لا یدوم» و «القسر لا یکون دائمیا و لا اکثریا»، طبیعیات ارسطویی را به رغم اتکا و اعتنای آن به تجربه و آزمایش، عقیم ساخته بود. پیشرفت شتابناک علوم تجربی و طبیعی از وقتی آغاز شد که متفکران، ذات گرایی و طبع گرایی ارسطویی را کنار گذاشتند و اعلام کردند که اشیا، اگر هم طبیعتی داشته باشند و پاره ای از آثار ناشی از آن باشد، آنها به لحاظ متدلوژیک و در مقام تحقیق، به طبایع اعتنایی نمی کنند و مبنا را بر این می گذارند که همه چیز ناشی از قسر قاسر است و تا قاسر را فراچنگ نیاورند از پای نمی نشینند و به تک و پوی خود ادامه می دهند (سروش، 1369 ، سی و دو). این بود که علوم ناظر به طبیعت به سرعت پیشرفت کرد و بشر مدرن با شناخت چفت و بست های طبیعت و شل و سفت کردن آنها به مهار و کنترل طبیعت دست یازید و با تقلید از آن و شبیه سازی و بازآفرینی به تکنولوژی دست یافت. از همین روست که برخی از متفکران عنوان «قسریات» را به جای «طبیعیات» قدیم، مناسب حال این دانش ها در روزگار ما دانسته اند.

حال که مبنای فلسفی نظریه ی شهید مطهری دانسته شد، چنین به نظر می رسد که نظریه ی فطرت نسخه ی دین شناختی ذات گرایی ارسطویی است، کما اینکه نظریه ی توطئه یا توهم توطئه نسخه ی سیاسی آن است و چنانکه گفتیم، ویژگی مشترک همه ی این نظریات عقیم بودن و نازایی آنهاست و بزرگ ترین عیبشان آن است که تحرک و پویایی معرفتی را از آدمی می ستانند.

در پاسخ این سخن شهید مطهری که پرسش از علل مادیگری، پرسشی علمی و شایسته و بایسته است، نه پرسش از علت گرایش به دین، می گوییم که هر دو پرسش شایسته و بایسته است و هر دو نیازمند پاسخ. البته شایسته و بایسته بودن سؤال بدان معنا نیست که پاسخ هایی که تاکنون بدان داده شده است نیز شایسته و بایسته اند. پاسخ های ارائه شده به سؤال های یاد شده، نظریاتی هستند هم سرنوشت با دیگر نظریات علمی و ملاک های ارجحیت آن نظریات را در

..................... ص 22 .....................

خصوص این ها هم می توان ساری و جاری دانست. در مثال شهید مطهری هم می توان مناقشه کرد، یعنی همچنان که از علت بیماری ها پرسش کردن امری طبیعی، شایسته و بایسته است، از علت سلامتی هم می توان پرسش کرد و با کشف عوامل آن به تقویت آنها پرداخت و امید به زندگی را در جوامع بشری افزایش داد. شعار طبیبان روزگار ما هم، که «پیش گیری را بهتر از درمان دانسته اند»، مؤید آنچه گفتیم می باشد.

مقالات مرتبط:

راهبردها: نگاهی به کارنامه ی شهید مطهری در حوزه ی مطالعات میان رشته ای دین بخش اول

منابع و مآخذ

1 ) قرآن کریم.

2 ) توسلی، غلام عباس (1376)، نظریه های جامعه شناسی، تهران: انتشارات سمت، چاپ ششم.

3 ) سروش، عبدالکریم (1369)، مقدمه «مبادی مابعد الطبیعی علوم نوین»، نوشته برت، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول.

4 ) علیزاده، بیوک (1385)، علامه طباطبایی، فیلسوفی نوصدرایی، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام ، ش 29 .

5 ) علیزاده، بیوک (1371)، فلسفه و اسلام، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.

6 ) علیزاده، بیوک (1381)، گستره های دین پژوهی و مسأله بومی شدن، اندیشه حوزه، شماره اول و دوم سال هشتم.

7 ) علیزاده، بیوک (1383)، گفتگو با روزنامه همشهری پیرامون وجود اندیشه و شخصیت شهید مطهری، یکشنبه 13 اردیبهشت، شماره 3366 .

8 ) علیزاده، بیوک (1379)، نقد مبانی فلسفی منطق ارسطو، فصلنامه مصباح، ش 35 .

9 ) قائمی نیا، علیرضا (1379)، درآمدی بر منشأ دین، قم: انتشارات معارف.

10 ) محمدی، مجید (1374)، دین شناسی معاصر، تهران: نشر قطره.

11 ) مطهری، مرتضی (1376)، امدادهای غیبی در زندگی بشر، تهران: انتشارات صدرا.

12 ) مطهری، مرتضی (1371)، انسان کامل، تهران: انتشارات صدرا.

13 ) مطهری، مرتضی (بی تا)، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5 ، قم: انتشارات اسلامی.

14 ) مطهری، مرتضی (1378)، پیرامون جمهوری اسلامی، تهران: انتشارات صدرا.

15 ) مطهری، مرتضی (1375)، تکامل اجتماعی انسان به ضمیمه هدف، تهران: انتشارات صدرا.

16 ) مطهری، مرتضی (1374)، تکامل اجتماعی انسان، تهران: انتشارات صدرا.

17 ) مطهری، مرتضی (1380)، جهان بینی توحیدی، تهران: انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم.

18 ) مطهری، مرتضی (1369)، حرکت و زمان در فلسفه، تهران: انتشارات حکمت.

19 ) مطهری، مرتضی (1354)، سیری در نهج البلاغه، تهران: چاپ دوم.

20 ) مطهری، مرتضی (1369)، شرح مبسوط منظومه، ج 3 ، تهران: انتشارات حکمت، چاپ سوم.

21 ) مطهری، مرتضی (1360)، شرح منظومه، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.

22 ) مطهری، مرتضی (1372)، علل گرایش به مادیگری، تهران: انتشارات صدرا، چاپ سیزدهم.

23 ) مطهری، مرتضی (1375)، فطرت، تهران: انتشارات صدرا، چاپ دهم.

24 ) مطهری، مرتضی (1372)، مجموعه آثار، ج 3 ، تهران: انتشارات صدرا، چاپ سوم.

25 ) مطهری، مرتضی (1373)، معاد، تهران: انتشارات صدرا.

26 ) مطهری، مرتضی (1372)، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، تهران: انتشارات صدرا.

27 ) مطهری، مرتضی (1378)، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: انتشارات صدرا.

28 ) ملاصدرا، محمد بن ابراهیم (1378)، التنقیح فی المنطق، تهران: بنیاد حکمت صدرا.

29 ) ملاصدرا، محمد بن ابراهیم (1367)، تصور و تصدیق، تهران: مؤسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی.

30 ) موحد، ضیاء (1373)، درآمدی به منطق جدید، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم.

 [1] استادیار دانشکده ی الهیات دانشگاه امام صادق علیه السلام

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است