در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فصلنامه رواق اندیشه، شماره 41، رودگر، محمد جواد(1) ؛


فصل دوم: نسبت قرآن با عرفان و عرفان با قرآن از دیدگاه استاد مطهری رضی الله عنه

استاد مطهری عرفان اسلامی را بیگانه، التقاطی و وارداتی نمی داند؛ بلکه آن را دارای اصالت و استقلال دانسته و عناصری چون جامعیت، کارآمدی و انطباق پذیری با پیشرفت و پیچیدگی جامعه اسلامی و دارای جنبه های درون گرایانه و برون گرایانه و درد خدا و خلق توأمان می داند. اسلام را بیش از هر دین و مذهبی، تفسیر کننده روابط انسان با خدا و خود و جهان به شمار می آورد و معتقد است: «عرفان هم در بخش عملی و هم در بخش نظری، با دین مقدس اسلام تماس و اصطکاک پیدا می کند.»(29) اسلام و قرآن را منبع الهام بخش معنویت، عرفان و سیر و سلوک معرفی می نماید.(30) به نقل و نقد سه نظریه پیرامون عرفان و نسبت آن با اسلام (قرآن و سنت) پرداخته و می نویسند:

الف) نظریه گروهی از محدثان و فقهای اسلامی که معتقدند عرفا عملاً پای بند به اسلام نیستند

(صفحه (42

و استناد آنها به کتاب و سنت صرفا جنبه عوام فریبی و برای جلب قلوب مسلمانان دارد. پس عرفان با قرآن و اسلام ربطی ندارد.

ب) نظریه گروهی از متجددان عصر حاضر که معتقدند عرفان و تصوّف نهضتی از ناحیه ملل غیرعرب بر ضد اسلام و عرب، در پوششی از معنویت بوده و عرفا عملاً ایمان و اعتقادی به اسلام ندارند و استناد عرفا به کتاب و سنت را صرفا تقیّه و از ترس عوام می دانند. پس از نظر این گروه نیز عرفان با قرآن و اسلام نسبتی ندارد.

ج) نظریه گروه بی طرف که از نظر آنها اگر چه در عرفان و تصوف به خصوص عرفان عملی و بالاخص فرقه های صوفیانه بدعتها و انحرافاتی وجود دارد که با کتاب الله و سنت معتبر وفق نمی دهد؛ ولی عرفا مانند سایر طبقات فرهنگ اسلامی و مانند غالب فرق اسلامی، نسبت به اسلام، نهایت خلوص نیت را داشته اند و هرگز نمی توان آنها را ضد اسلام معرفی کرد و سوءنیت ایشان در اشتباهاتی که داشته اند نسبت به اسلام نبوده است. استاد در ادامه می نویسد:

«ما نظر سوم را ترجیح می دهیم و معتقدیم عرفا سوء نیت نداشته اند. در عین حال لازم است افراد متخصص و وارد در عرفان و در معارف عمیق اسلامی بی طرفانه درباره مسائل عرفانی و انطباق آنها با اسلام بحث و تحقیق نمایند.»(31)

یا در جای دیگر می نویسند:

«عرفان مایه های اوّلی خود را، چه در مورد عرفان عملی و چه در مورد عرفان نظری، از خود اسلام گرفته و برای این مایه ها، قواعد و ضوابط و اصولی بیان کرده است و تحت تأثیر جریانات خارج نیز، خصوصا اندیشه های کلامی و فلسفی و بالاخص اندیشه های فلسفی اشراقی قرار گرفته است.»(32)

پس در نظر ایشان، عرفان اسلامی با قرآن نسبت مستقیم داشته و از آیات قرآنی الهام گرفته و بیگانه و ضد اسلام نیست. اگر چه، متأثر از مکتب های فلسفی و عرفانی فرهنگ و ملل دیگر نیز بوده اند.

استاد مطهری به آیاتی از قرآن درباره مسائلی چون: توحید، دیدار با خدا، رضایت الهی، مجاهده با نفس، تسبیح و تحمید تمام ذرات جهان، نفخه الهی، یقین، سیر و سلوک، احوال و مقامات و... نیز اشاره کرده اند که برخی از آیات عبارتند از:

 (صفحه 43 )

«فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ»(33)

«هُوَ الأَْوَّلُ وَ الآْخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِنُ»(34)

«وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»(35)

«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّاها»(36)

و همچنین به خطبه هایی چون 220، 218 نهج البلاغه نیز استناد کرده، تا نسبت عرفان با اسلام و قرآن را، نسبت فرزندی که در دامن اسلام و قرآن تولد و رشد یافته است معرفی نمایند.(37)

استاد مطهری در تفسیر قرآن نیز مسائلی چون: معرفت ذوقی و باطنی(38)، سلوک و عرفان عملی در قرب و فناء الهی(39)، خداگونگی انسان یا تخلق به اخلاق الهی یافتن(40)، محبت و عشق به خدا(41)، عبودیت الهی(42)، توحید ناب و موحد کامل گشتن(43)، پیوند ملک و ملکوت عالم به هم(44)، کشف راه تکامل از درون(45)، نفس شناسی، مراقبت نفس، تهذیب و تزکیه نفس(46)، خود حقیقی و تکامل یافته انسان(47)، من علوی و آسمانی انسان(48)، و... را مطرح و تبیین نموده اند.

از سوی دیگر استاد شهید مطهری اصولی چون: جهان شناسی عرفانی (وجودشناسی عرفانی)، توحیدشناسی عرفانی(49)، و انسان شناسی عرفانی(50)، ظاهر و باطن عالم و آدم(51)، انسان و ساخته شدن(52)، رابطه انسان با جهان(53) را با نگرش قرآن پژوهانه در تفسیر آیات مختلف سور قرآنی

(صفحه 44 )

مطرح ساخته اند. یعنی عمیق ترین مقوله های عرفان علمی و عرفان عملی و عینی را در سلوک معرفتی و باطنی انسان از خود تا خدا با استفاده از منبع زلال وحی و سرچشمه ناب قرآنی استخراج و اصطیاد و آنگاه مورد بحث و سنجش و ارزیابی قرار داده اند؛ تا عرفان قرآنی و عارف قرآنی را معرفی نمایند. چنان که در تفسیر سوره نور آیه 35 «الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة... علیم» نور را پیدا و پیدا کننده و اعم از نور حسی و ظاهری قلمداد کرده و خدا را عامل وجود، کمالات وجودی و روشن سازی همه چیز دانسته یعنی ابتدا «نور خدا» و سپس «مثلی برای نور خدا» و پس از تفسیرهای نقلی و عقلی و عرفانی «مشکات» را سینه وکالبد پیامبر صلی الله علیه و آله ، «مصباح» را نور ایمان و وحی و «زجاجه» را ولایت و امامت تفسیر کرده تا نظر، به جنبه انتقال نور ایمان از پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام داشته باشد. و سپس، هدایت های الهی را در جنبه های هدایت طبیعی، حسی، غریزی و هدایت عقل و هدایت وحی مطرح و تفسیر نموده اند.(54) و تفسیری عرفانی و تأویلی از آیه: «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»(55) دارند که، بر اساس روایتی خانه را به خانه انبیاء، رسل، حکماء و ائمه هدایت تفسیر کرده اند و فرمودند:

«مقصود از این خانه ها، خانه های گلی و ظاهری نیست، مقصود همان انسانها و بدنهای آنهاست، یعنی اینها انسانهایی هستند که بدنشان مسجد و معبد روحشان است.»(56)

و سپس بر اساس تفسیر آیه: «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ»(57) استاد شهید دو نکته بسیار مهم را پیرامون عرفان اسلامی و قرآنی نتیجه گیری می نمایند:

الف) در عرفان اسلام و قرآن الغاء خصوصیت می شود. رجال یعنی: افراد با همّت. لذا مسأله زن و مرد و کاست اجتماعی و صنف خاص مطرح نیست. از دیدگاه عرفان اسلامی راه قرب الهی، معرفت و محبت به خدا، تحصیل رضوان و لقاء رب و مقام ولایت، به روی همه انسانها باز است؛ خواه مرد باشند یا زن. پس عرفان قرآن، عرفان طبقاتی و صنف گرا نیست.

ب) عرفان قرآنی با زندگی، کار و تلاش، تجارت و بازرگانی، مدیریت و سیاست، حکومت و زمامداری، توسعه، صنعت و اقتصاد در تضاد نیست. انسان الهی، انسان عارف اسلامی در هر

(صفحه 45 )

شرایطی، خلوت یا جلوت، عبادت یا تجارت، به ذکر خدا مشغول است و به وظیفه شناسی و وظیفه گرایی می پردازد و کار را برای خدا انجام می دهد. به تعبیر استاد مطهری رضی الله عنه :

«از اینجا تفاوت منطق عرفانی قرآن با خیلی از عرفانها روشن می شود...»(58)

از سوی دیگر در قرآن، بسیاری از آیات، دلالت مستقیم و بسیاری نیز دلالت غیرمستقیم بر عرفان و معرفت توحیدی، مراقبت نفس و محاسبت نفس در تکامل وجودی انسان به سوی خدا، دارند. که این آیات، بر بینش توحیدی و شهودی، گرایش توحیدی و شهودی، دانش و کوشش و کشش باطنی و کشفی و ذوقی نیز دلالت تام دارند. از نظر قرآن، معرفت توحیدی، محبت توحیدی، عبودیت و ولایت توحیدی، در حقیقت همه کمالات امکانی و وجودی را در بر دارد:

«و از نظر عرفان نیز معرفت الله معرفت همه چیز است، همه چیز در پرتو معرفة الله و از وجهه توحیدی باید شناخته شود.»(59)

در عرفان ناب، عرفان طریقیت دارد نه موضوعیت؛ یعنی عرفان وسیله تقرب الی الله و فناء توحیدی است. هدف، لقاء الهی و معرفت شهودی به خداست و عبودیت محض در برابر پروردگار و رنگ و بوی الهی یافتن(60). به تعبیر استاد علامه حسن زاده آملی: «دین خدا مسیر تکاملی انسان و دستورالعمل شخص مسلمان و صراط الی الله بلکه عین صراط الله است، که انسان را به سعادت ابدی او می رساند.»(61) استاد شهید در یکی از مباحث خویش مقوله الهامات اخلاقی و علم اشراقی را با استفاده از آیات و احادیث مطرح کرده اند؛ تا راه عمیق و کارساز معرفت الهی و توحیدی را در کنار راههای عقلانی مطرح سازند(62). عرفا سیر تکامل وجودی و استکمال جوهری انسان را بر اساس مکانیزم خاص و اخلاق دینامیکی که این نوع اخلاق را «سیر و سلوک» می نامند ترسیم و تصویر می نمایند، تا مسیر انسان «از خود تا خدا» شکل بگیرد.(63)

استاد شهید با استفاده از آیات قرآن، نهج البلاغه و احادیث اسلامی و بهره گیری از مطالب عرفانی شیخ الرئیس ابو علی سینا، منازل تکاملی و مقامات و احوال عرفانی انسان سالک کوی حق را، تبیین و تحلیل نموده اند.(64) و یا با بهره گیری از اشعار حافظ شیرازی، مقوله های جهان شناختی

 (صفحه 46 )

عرفانی، انسان شناختی عرفانی، خداشناسی عرفانی و سلوک انسان عارف تا مقام شهود حق و توحید ناب را، با مؤلفه هایی چون: وحدت تجلی، وحدت شهود و وحدت وجود و از منظر یقظه به ترسیم مقامات عرفانی و معنوی تا لقاء ربوبی اهتمام ورزیده و تجزیه و تحلیل بسیار عالی صورت داده اند.(65) البته غیر از استفاده از ابیات دلنشین و شیرین لسان الغیب، از آیات قرآنی نیز بهره ها جسته اند.(66)

برخی از آیات قرآنی که معرفت شهودی، قلبی و علم لدنّی و افاضی را مطرح می نمایند و برای معرفت سلوکی و سلوک معرفتی ارزش و اعتبار ویژه ای قائلند را، در معرض دید عقلی و باطنی ارباب معرفت قرار می دهیم:

الف) «إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ»(67).

ب) «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»(68)

ج) «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّاها»(69)

د) «إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً»(70)

ه) «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الأَْرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ»(71)

و) «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»(72)

 (صفحه 47 )

ز) «وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً...»(73)

ح) «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللّهِ...»(74)

ک) «فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً»(75)

ج) آسیب شناسی عرفانی در نگرش های قرآنی آیت الله مطهری رحمه الله

از جمله مباحثی که استاد مطهری به زبان عبارت و اشارت و به دلالت بالمطابقه و بالتضمّن و بالالتزام یا، به زبان تلویح و تصریح مطرح کرده اند؛ آفات شناسی و آسیب شناسی عرفانی بوده است، که در دو حوزه عرفان علمی و عرفان عملی مطرح شده است و عبارتند از:

1 بیگانه و نامحرم و یا غیر اسلامی دانستن عرفان اسلامی؛ یعنی آن را عرفان وارداتی و بیگانه و التقاطی پنداشتن که استاد با شور خاصی آن را نقد نموده اند.(76)

2 عرفان و راه عرفانی سلوکی، یا معرفت حاصل از تهذیب و تزکیه نفس را، با برهان و راه عقلی و معرفت حصولی و استدلالی، غیرقابل جمع دانستن یا ممتنع الاجتماع تلقی کردن که عقل با عرفان و عرفان با عقل ناسازگارند. استاد این دیدگاه را نیز نقد و ارزیابی کرده، و بر نظریه ارزش معرفتی ادراکات عقلی و معرفت باطنی و قابل اجتماع بودن آنها تأکید می ورزیدند.(77)

3 عرفان اسلامی را با تصوّف، به عنوان یک طبقه و فرقه خاص اجتماعی در آمیختن، و عدم تفکیک عرفان به عنوان یک مقوله فرهنگی با تصوّف به عنوان یک مقوله اجتماعی. که از منظر شهید مطهری، این مقوله ها دست کم، از قرن سوم به بعد قابل تفکیک بوده اند.(78)

4 عرفان اسلامی را با زندگی، فرهنگ و تمدن، توسعه و تکنولوژی، اقتصاد و تجارت، مدیریت و سیاست، مجاهده و عدالت، حماسه و حضور، در تضاد و تعارض دیدن. که استاد شهید با این دیدگاه نیز کاملاً مخالفت نموده و آن را نقد منطقی و عملی کرده اند.(79)

 (صفحه 48 )

5 عرفان اسلامی را مختص طبقه و صنف خاص کردن و با آن برخورد طبقاتی کردن. که استاد شهید با این نگرش نیز مخالفت نمودند، و بر اساس نصوص دینی، اعم از آیات و احادیث، آن را نقد کرده اند.(80)

6 عدم تفکیک عرفان اصیل و ناب اسلامی و معرفتهای زلال عرفانی با باطن گرایی اسماعیلی و تأویل گرایی متصوفه، در برخورد با آیات قرآن و احادیث اسلامی. که استاد شهید این نوع نگرش را نیز نقد کرده و عدم تعادل در تفسیر آیات قرآنی را نوعی افراط و زیانبار دانسته اند.(81)

7 عرفان را بدون قالب دینی و غیر ایدئولوژیک تفسیر کردن و معنویت منهای دین یا اسلام را ترویج کردن، یا عرفان لیبرال، عرفان غیردینی و سکولار و عرفان منهای مذهب و ایدئولوژی خاص را نقد و رد کردن و آن را نوعی اباحه گری وعرفان نقابدار یا عرفان دروغین تلقی کردن. که استاد در برخی از مواضع فکری خویش آن را مطرح کرده و خط درست فکری و معرفتی را نشان دادند.(82)

8 عرفان اسلامی را با نوعی ریاضتهای غیرشرعی و افراطی، که اغلب از مرتاضان هندویی و مکتب «یوگائیسم» اخذ می گردد و به صوفیه و دراویش و فرقه های آنها پایان می پذیرد، یکسان سازی نمودن و یا ریاضت و رهبانیتهای مطلق و گوشه گیری از نوع مسیحیت، را با ریاضت، خلوت، ذکر و زهد در آموزه های معنوی و اخلاقی اسلام ترکیب نمودن. استاد شهید در بسیاری از آثار علمی اعم از نوشتاری یا گفتاری خود، این نظریه را نقد کرده و ریاضت، زهد، خلوت و ذکر، در ساحت تفکر عرفان اسلام را، تبیین کردند تا بدین وسیله، عرفان اسلامی و تلقی آن از مفاهیم یاد شده، با عرفانهای هندویی و مسیحی جداسازی شود و پویایی، کارامدی و مسؤولیت اندیشی جهان بینی و ایدئولوژی عرفانی اسلام، به درستی نمایان گردد. ایشان در این زمینه به آسیب شناسی پرداخته، هم با تفکر عوام زده و هم با اندیشه مسیحیت زده، بودایی گری و یوگاپرستی و... مبارزه کردند.(83)

9 عدم تنظیم روابط چهارگانه: یعنی رابطه انسان با خدا، انسان با خود، انسان با جامعه و انسان با جهان در عرفان اسلامی و تأثیرپذیری از مکتب های افراطی یا تفریطی در حوزه اخلاق، عرفان،

 (صفحه 49 )

معنویت گرایی و یا جامعه گرایی محض و علم گرایی صرف، خود، منشأ انحراف بزرگی در عرفان اسلامی شده است و چه بسا عدم تصور و تفسیر منطقی و جامع از مفاهیم کلیدی اخلاق و عرفان، خود معلول چنین نگرش و گرایش های غلط جاهلانه یا جامدانه باشد. در عرفان تنظیم دو نوع رابطه بسیار اهمیت دارد: یعنی، رابطه انسان با خدا و دیگری، رابطه انسان با خلق خدا، که اگردرست وعالمانه و دین شناسانه تحلیل و تبیین نشود آفات علمی و عملی و آسیب های فردی و اجتماعی جبران ناپذیری را بر جای خواهد گذاشت. به همین دلیل استاد شهید مطهری رحمه الله ضمن تأکید بر اصل سازگاری عرفان با فطرت انسان، که انسان بالفطره مؤمن، موحد، اخلاقی، خیرخواه و... خواهد بود؛ تمام هویت دین را در دو رابطه انسان با خدا و خلق خدا تفسیر کرده اند و به صورت پیدا و پنهان با عرفانهایی که صرفا از درد خدا منهای درد خلق خدا، درون گرایی منفک از برون گرایی، رابطه با خدا بدون رابطه با خلق خدا را از یکسو و از درد خلق خدا بدون دردِ خدا و برون گرایی بدون درون گرایی، رابطه با خلق خدا بدون رابطه با خدا سخن گفته اند را از سوی دیگر نقد نموده اند. ایشان عرفان کامل اسلام و انسان کامل اسلام و اسفار چهارگانه عرفانی و سلوکی را، با تفسیر جامع و ارائه الگوهای کامل و برتر، چه از میان معصومین علیهم السلام و چه غیرمعصومین علیهم السلام با حفظ مراتب و درجات آنها معرفی نموده اند.(84)

10 عدم معرفی درست و علمی عرفان، اخلاق و عارفان و از سوی دیگر تشبّث (دست یازی) به برخی متشابهات عرفانی و ادبیات عرفانی و ارائه تفسیرهای ماتریالیستی و سکولاریستی و حتی لیبرالیستی از برخی اصول، مسائل و اشعار عرفانی و تحریف شخصیت عرفانی برخی بزرگان اهل معرفت، دینداری، عبودیت و ولایت. تا با تئوری سازی و حمایت ایدئولوژیک از مادیت های اخلاقی و اخلاق و عرفان مادی، فرهنگ اباحه و اباحیگری فرهنگی را ترویج نمایند. چنان که برخی روشنفکران دین گریز و غرب زده و حتی روشنفکران لائیک و ملحد و متأسفانه برخی متحجرین و واپس گرایان نیز، از سر جهل و جمود از چنین فرهنگ ها و مکتب هایی، حمایت می نمایند.

استاد شهید با طرح ماتریالیسم دو وجهی، عرفان منهای مذهب، مادیت فلسفی برای توجیه مادیت اخلاقی، با درک دینی و درد دینی کامل، به جنگ همه جانبه با چنین اندیشه ها و القائاتی رفته و آن را در تحریف دین، انزوای مسلمین، دین گریزی، گرایش به مادیگری، بسیار مؤثر

 (صفحه 50 )

دانسته اند. یعنی: حتی مطرح کرده اند که آنچه اروپاییها، آن را اپیکوریسم می نامند، مسلمین باید «لذت گرایی» بنامند. از می، شراب، بت، خرابات، نقد عیش، دم غنیمت به شمار و عشق، و... تفسیر ماتریالیستی نمایند و حافظ را جبرگرا، پوچ گرا، منکر معاد، نظر باز و شاهدباز به معنای منفی و مادی، میگسار و از حلاّج چهره ای ماتریالیست و ملحد ساختن و...(85) و شگفت انگیزتر این که عده ای با پیش فرض، تعارض دین با عرفان و سیر و سلوک عرفانی و عدم پاسخ گویی درست و منطقی و عدم ارائه مکتب اخلاقی و معنوی اسلام و ارضاء نکردن غریزه عرفانی و گرایشهای عالیه وجود انسان زمینه فرهنگی گرایش به مکتب های انحرافی اخلاقی عرفانی با نامهای مختلف از عرفان بودایی، سرخپوستی، عرفان یهودی، عرفان سوداگرانه، شَمَنْ و جادویی و... فراهم می سازند. این در حالی است که باید نسل جامعه جدید و تکامل یافته امروز، به خصوص نسل جوان، با عرفان ناب اسلامی (عرفان نبوی و علوی) و چهره های کامل و تمام عیار عرفانی، از ائمه علیهم السلام ، اولیاء الهی و حتی با متون نظم و نثر اصیل که دریایی از معارف وحیانی و دینی را در خود دارند، آشنا شوند.

ما نیز باید با زبان زمان و قالبهای جدید به ارائه محتوا و آموزه های راه گشا، کارگشا و کارامد عرفانی و معنوی اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله بپردازیم تا از خلأ تئوریک در حوزه اخلاق، معنویت و عرفان سوء استفاده نشود. بیاییم چون استاد مطهری رضی الله عنه آسیب شناسی و آسیب درمانی و آسیب زدایی از چهره حقیقی عرفان اسلامی نماییم و به افکار التقاطی، متحجرانه، سکولاریستی و پلورالیستی در ساحت عرفان ناب اسلامی دور باش زنیم و عرفان حقیقی و حقیقت عرفانی اسلام اصیل را در دو ساحت مفهوم و مصداق، آنچنان که هست، معرفی نماییم تا عرفان، با اجتماع، حماسه و جهاد، عدالت خواهی و عدالت گستری، انتظار سازنده و پویا، وظیفه شناسی و اصول گرایی در تضاد و تعارض نباشد. در این زمینه به یقین، رسالت دین پژوهان اسلامی و عالمان دینی بسی سنگین و ظریف است که اسلام شناسی همه جانبه، زمان آگاهی عمیق، خطرشناسی فراگیر، مسؤولیت شناسی و درک دینی و درد دینی تام و تمام را می طلبد؛ چرا که خطر تهاجم تئوریک و فلسفی غرب به بنیادهای فکری و فرهنگی اسلام و استحاله معرفتی و معنوی جامعه دینی، به خصوص نسل جوانِ جامعه اسلامی، بیش از تهاجم صوری، اقتصادی، سیاسی و نظامی است و تجربه تلخ قرون گذشته

 (صفحه 51 )

در استعمار فرهنگی، استخفاف فکری، استحاله درونی جامعه اسلامی از سوی دشمن آگاه و منافق، باید مایه بصیرت و عبرت در نوسازی معنوی و بازسازی فکری فرهنگی جامعه و احیاء تفکر ناب اسلامی باشد.(86)

د) نتیجه گیری

اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله حافل و حامل معرفت های عقلانی، سلوکی، اجتماعی، حکومتی، مادی، معنوی، فردی و جمعی است و قرآن برای هدایت انسان، رشد و شکوفایی استعدادها و سرمایه های نهفته در فطرت و درونش، تا سرمنزل سعادت و کمال حقیقی نازل شده است. حال چگونه است که کتاب هدایت همه جانبه انسان، برای انسان ناشناختنی و فهم ناپذیر باشد؟ به یقین قرآن کتابی معرفت پذیر و درک شونده است؛ لکن اولاً مکانیسم و اصول و اسلوب خاص به خود را داراست و ثانیا مفسّران و کارشناسان حقیقی اسلام یا اسلام شناسان تمام عیار، همانا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و عترت طاهره اش علیهم السلام خواهند بود. یعنی: قرآن را با ولایت و ولایت را با قرآن باید شناخت. ثالثا: عالمان دین شناس دیندار و آگاه به زمان که به تفقّه در اصول و فروع دین پرداختند، قدرت فهم و معرفت دینی و فهماندن و تبلیغ و تبیین دین و آموزه های دینی را دارا هستند و رجوع عوام به عالمان، و غیرمتخصص به متخصص امری بدیهی و عقلانی است. رابعا فهم و معرفت دینی دارای مراتب و درجات و به بیان دیگر که بیانی فلسفی است «مقول به تشکیک» است و راه درک و فهم دین و معارف دینی بر روی همگان باز است. چنان که عمل دینی، سلوک دینی، تربیت اسلامی و راه ولایت بر روی همگان گشوده است و تنها، بصیرت، پایداری و مجاهدت می طلبد. از سوی دیگر قرآن کتاب جامع، جهانی و جاودانه الهی است؛ که به همه استعدادها و نیازهای انسان پاسخ می دهد و هرگز، بعدی از ابعاد و ساحتی از ساحت های وجودی انسان اعم از عقلانی، نفسانی و جسمانی را فروگذار نکرده است. پس به یقین از عرفان، چه نظری و چه عملی و سلوک معرفتی و باطنی، با اصول و معیارهای دقیق و عمیق سخن به میان آورده و با وجود ظواهر و بواطن دینی و معارف ذو مراتب قرآنی، راهی برای فرار از فرهنگ و معارف قرآنی به سوی فرهنگ های دیگر ادیان و مکاتب وجود ندارد؛ مگر آن که جهالت، غفلت و خود زیانی، علم زدگی، غرب گرایی، گریز از ریاضتهای سلوکی شرعی که تدریجی و دائمی اند ما را پناهنده به مکتبهای عرفانی امانیستی، سکولاریستی، لیبرالیستی و حتی ماتریالیستی نماید.

(صفحه 52 )

بهر تقدیر قرآن کریم منبع تحصیل و حصول معرفت های ذوقی، باطنی، کشفی و شهودی و سرچشمه معرفی کمال عرفانی و عرفان تکامل یافته خواهد بود و راه سعادت، کمال، رشد، فلاح و صلاح تا قله بلند قرب الی الله و لقاء پروردگار را، کشف شدنی و اکتشاف پذیر می داند. قرآن معدن راستین صراط سلوک و سفر به سوی خدا را در درون انسان (فطرت) می داند و استاد شهید مطهری رضی الله عنه که فیلسوف فطرت است و فطرت را ام المعارف می داند(87) در استخراج، اصطیاد، تفسیر و تبلیغ عرفان ناب اسلامی نیز بر اصل فطرت و رکن سرشت و شاکله خاص انسان تأکید می ورزد و در عرفان نیز «اصالة الفطره»(88) می باشد.

از دیدگاه استاد شهید مطهری قرآن: اولاً معارف شهودی و مبتنی بر اشراق الهی و تهذیب نفس را ارائه می دهد. ثانیا؛ آن را در طول معارف عقلانی و تجربی دانسته و قابل اجتماع معرفی می کند و ثالثا راه ورود به معرفتهای کشفی و علم لدنّی را منحصر به فرد یا صنف و گروه خاصی ندانسته و حق همگان می داند. ولی آیا همگان رونده آن راه هستند یا خیر؟ بحث دیگری است. رابعا عرفان اسلامی را اصیل و مستقل، پویا و کارامد دانسته که می تواند درد خدا و درد خلق خدا را بهم گره زده و بین سیر من الخلق الی الحق و من الحق الی الخلق بالحق ارتباط وثیق و همبستگی برقرار نماید. و رابطه انسان با خدا و انسان با خلق خدا را درست و منطقی ترسیم نماید. خامسا عرفان اسلامی را از بسیاری آفات و آسیب های فکری، اجتماعی، سیاسی و... مصون ندانسته به بازشناسی و بازسازی اندیشه و بینش و گرایش های عرفانی اسلامی معتقدند و جریان احیاء تفکر دینی را در احیاء تفکر عرفانی اسلام نیز ساری و جاری می دانند.

در پایان این نوشتار لازم به یادآوری است که، استاد مطهری با روش عرفانی به تفسیر قرآن نپرداخته اند امّا تفسیر عرفانی از آیات قرآنی نموده و بهره برداری عرفانی در جهت ارائه عرفان کامل اسلامی و معرفی انسان کامل عرفانی در اسلام کرده اند و قرآن را تدبّر بردار و تعقل پذیر و دارای باطن و تأویل شونده با متد و اسلوب و اصول خاص، دانسته اند؛ تا هم راه ورود به منبع زلال و عظیم و غنی قرآن باز باشد و هم روش تطبیق اندیشه، انظار، افکار و پیش انگاره های ملل و نحل و فرق مختلف فکری و معرفتی اعم از کلامی، فلسفی، صوفیانه، علمی تجربی و... بر آیات قرآن و معارف وحیانی را تخطئه کرده باشند و باب تفسیر به رأی مذموم بسته شده باشد و پلورالیسم معرفتی و تفسیری یا قرائت پذیری تکثرگرایانه در تفسیر و فهم قرآن نیز مجاز شمرده نشود. امید است با

(صفحه 53 )

هشیاری و بصیرت عالمان اصیل اسلامی و مسئولیت اندیشی متصدیان امور فکری فرهنگی و خلوص پژوهشی و علمی و روحیه تحقیقی نسل جوان جامعه اسلامی، عرفان و عارفان اصیل اسلام شناخته و عرفان ناب محمدی صلی الله علیه و آله و علوی تأمین کننده نیازهای معرفتی معنوی و کارساز و کارامد در جامعه اسلامی باشد تا عطر دل انگیز عرفان ولایی در فضای ذهن و ضمیر جامعه اسلامی منتشر و عرفان مثبت، جهادی، انقلابی و همه جانبه ای از عرفان امثال امام خمینی رحمه الله (که توان اداره معنوی اجتماعی نسل حاضر را در قرون معاصر و جدید دارد) و استمرار عرفانِ اهل بیتی و شیعی است گسترش یابد.

مقالات مرتبط:

استاد مطهری و تفسیر قرآن با رویکردی عرفانی بخش اول

پی نوشت ها:

39 آشنایی با علوم اسلامی(بخش عرفان)، صص 189، 193، 197 و... .

40 مجموعه آثار، ج 22.

41 همان، ج 16، صص 425411.

42 همان، صص 282241.

43 آشنایی با علوم اسلامی(بخش عرفان)، ص 188.

44 آشنایی با قرآن، 1381، ج 5، صص 10599.

45 همان، ج 1 و 2، صص 115106.

46 مجموعه آثار، ج 22، صص11967.

47 همان، صص 418409.

48 فلسفه اخلاق، چاپ دوم، ص 169.

49 آشنایی با علوم اسلامی(بخش عرفان)، صص 188186.

50 آشنایی با قرآن، ج 5، صص 165155.

51 آشنایی با قرآن، 1382، ج 6، صص 8781.

52 همان، ج 7، صص 6559.

53 همان، صص 7260.

54 همان، ج 4، صص 11897.

55 نور  36. «این چراغ پرفروغ، در خانه هایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد)، خانه هایی که نام خدا در آنها برده می شود».

56 همان، ص 118.

57 نور  37. «مردانی که نه تجارت و نه معامله ای آنان را از یاد خدا غافل نمی کند...»

58 همان، ص 122 و آشنایی با قرآن (خلاصه هشت جلد تفسیر قرآن)، دفتر پنجم، چاپ سوم، 1383، انتشارات دانشگاه امام صادق علیه السلام ، صص 124122.

59 آشنایی با علوم اسلامی(بخش عرفان)، ص 225.

60 ابوعلی سینا، الاشارات و التنبیهات، انتشارات مطبوعات دینی، چاپ اول، ج 3، صص 420419 و آشنایی با علوم اسلامی(بخش عرفان)، ص 228.

61 ذکر ذاکر، 1363.

62 راههای اثبات خدا، 1363، صص 7674.

63 مجموعه آثار، ج 13، صص 390389.

64 مجموعه آثار، ج 7، صص 130111؛ آشنایی با علوم اسلامی(بخش و عرفان)، صص 325238.

65 تماشاگه راز، انتشارات صدرا، 1359، صص 5652 و 163135.

66 همان، صص 142140.

67 ق  37، آشنایی با قرآن ج 1، ص 65، یعنی: «در این تذکری است برای آن که عقل دارد، یا گوش دل فرا دهد در حالی که حاضر باشد».

68 عنکبوت  69، آشنایی با علوم اسلامی(بخش عرفان)، ص 198، یعنی: «و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعا به راه های خود، هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است».

69 شمس  9 و 10، آشنایی با علوم اسلامی (بخش عرفان)، ص 198؛ آشنایی با قرآن، ج 1، ص 69، یعنی: «که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است.»

70 انفال  29، همان، ص 69، یعنی: «اگر از (مخالفت فرمان، خدا بپرهیزید، برای شما وسیله ای جهت جدا ساخته حق از باطل قرار می دهد».

71 نور  41، همان، ج 4، صص 179162، یعنی: «آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح می کنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گسترده اند؟ هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را می داند، و خداوند به آنچه انجام می دهند داناست.»

72 حشر  18، همان، ج 6، صص 177168، یعنی: «ای کسانی که ایمان آورده اید از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده، و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام می دهید آگاه است.»

73 واقعه  117، همان، ج 6، صص 115102، یعنی: «و شما سه گروه خواهید بود...».

74 نساء  100؛ و ر.ک.: مجموعه آثار، ج 13، صص 379376؛ شناخت در قرآن، نشر سپاه، 1361، صص 7769، یعنی: «و هر کس به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست...»

75 کهف  65، یعنی: «(در آنجا) بنده ای از بندگان ما را یافتند که رحمت (و موهبت عظیمی) از سوی خود به او داده و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم».

76 آشنایی با علوم اسلامی(بخش عرفان)، صص 202191؛ تماشاگه راز، 1359، صص 169124.

77 مجموعه آثار، ج 6، صص 957933 و ج 13، صص 382355؛ انسان کامل، صص 7535؛ آشنایی با قرآن، ج 1، صص7765.

78 آشنایی با علوم اسلامی(بخش عرفان)، صص 185186؛ تماشاگه راز، صص 125124؛ مجموعه آثار، ج 14، صص549548.

79 آشنایی با قرآن، ج 4، صص 126124 و ج 6، صص 136122؛ مجموعه آثار، ج 16، صص 538511.

80 آشنایی با قرآن، 1382، ج 4، ص 122؛ آشنایی با قرآن، 1381، ج 8، صص 151133.

81 همان، ج 1، صص 2625، 1383.

82 همان، ج 4، صص 136123؛ فلسفه اخلاق، صص 246238؛ انسان و ایمان، صص 2625؛ مجموعه آثار، ج 22، ص 465.

83 همان، ج 6، صص 136122؛ سیری در نهج البلاغه، صص 264223؛ مجموعه آثار، ج 16، صص 522511 و ج 22، صص 230211.

84 آشنایی با قرآن، 1382، ج 9، صص 3938 و صص 2523 و صص 176170؛ تکامل اجتماعی انسان، صص 3514؛ آشنایی با علوم اسلامی(بخش عرفان)، ص 238؛ انسان کامل، صص 244120.

85 مقدمه علل گرایش به مادیگری ماتریالیسم، صص 2710؛ تماشاگه راز (عرفان حافظ)، صص 2019، 35، 39، 61، 115 و 116 و...؛ اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، صص 4847؛ تعلیم و تربیت، صص 119118؛ مجموعه آثار، 1377، ج 1، صص 470444.

86 در این زمینه به آثاری از استاد مطهری چون: احیاء تفکر دینی؛ رهبری نسل جوان؛ علل گرایش به مادیگری؛ اسلام و مقتضیات زمان؛ اسلام و تجدد؛ اسلام و نیازهای امروز و... مراجعه شود.

87 مجموعه آثار، ج 1، ص 61.

88 آفتاب احیاگران، ص 29.

پایان مقاله

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است