در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فصلنامه علوم سیاسی، شماره 17، لک زایی، شریف ؛


حق اظهارنظر، انتقاد و نظارت

در اندیشه مطهری همانگونه که ذکر شد انسان آزاد و مختار است و از این روست که مسؤول کارهایی است که انجام میدهد.(39) مطهری با اشاره به مسؤولیت پذیری انسان در عین آزاد بودن او، معتقد است یکی از علل و عوامل گرایش به مادیگرایی در غرب، نارسایی برخی مفاهیم اجتماعی و سیاسی بوده است، زیرا در نگاه آنان، حکمران در مقابل مردم مسؤول و پاسخگو نبود؛ در حالی که

(صفحه 202)

حاکمان نه تنها در مقابل خداوند مسؤول و پاسخگو هستند، بلکه مردم نیز حق دارند که اعمال و رفتار آنها را مورد پرسش قرار دهند و آنان نیز موظف به پاسخگویی در مقابل مردمند.

ایشان این خطر را گوشزد میکند که آنچه در غرب و در جهت رشد مادی گرایی رخ داد، این بود که گروهی به نام دین، حکومتهای استبدادی به راه انداختند و این باور را در اذهان جایگزین کردند که حاکم در مقابل هیچ کس پاسخگو نیست و این چنین بود که خودکامگان در دامان دین پرورش مییافتند و به نام دین سلطهگری و ظلم و ستم میکردند. در سایه چنین باوری، گرایش مردم به دین کمتر میشد، چرا که دین و حامیان دین، عمله استبداد شده بودند و از مستبدان طرفداری میکردند:

آنگاه که مفاهیم خاص اجتماعی و سیاسی در غرب مطرح شد و مسأله حقوق طبیعی و مخصوصا حق حاکمیت ملی به میان آمد و عده ای طرفدار استبداد سیاسی شدند و برای توده مردم در مقابل حکمران حقی قائل نشدند و تنها چیزی که برای مردم در مقابل حکمران قائل شدند وظیفه و تکلیف بود. این عده در استدلالهای خود برای این که پشتونه ای برای نظریات سیاسی استبداد مآبانه خود پیدا کنند، به مسأله خدا چسبیدند و مدعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسؤول نیست، بلکه او فقط در برابر خدا مسؤول است، ولی مردم در مقابل حکمران مسؤولند و وظیفه دارند.(40)

و بدین گونه رابطه ای یک سویه به تصویر کشیده میشد. رابطه ای که در یک سوی آن صاحبان قدرت قرار داشتند و خود را برتر از دیگران میپنداشتند که هیچگونه مسؤولیتی در برابر مردم ندارند و از سوی دیگر، همگان در مقابل آنان مسؤولند و باید پاسخگو باشند و اوامر آنها را اطاعت کنند. چنین مسأله ای متأسفانه به نام دین و مورد حمایت برخی حامیان دین قرار گرفت و از این جهت ضربه ای مهلک بر دین وارد شد. به هر روی:

در افکار و اندیشه ها نوعی ملازمه و ارتباط تصنعی به وجود آمد میان اعتقاد به خدا از یک طرف و اعتقاد به لزوم تسلیم در برابر حکمران و سلب حق هر گونه مداخله ای در برابر کسی که خدا او را برای رعایت و نگهبانی مردم برگزیده است و او را فقط در مقابل خود مسؤول ساخته است.(41)

بنابراین مفاهیم دینی و خداپرستی در تضاد با آزادی انسان و دین رو در روی آزادی قرار گرفت و طبیعی است که مردمِ به ستوه آمده از ظلم و ستم حاکمان خودکامه، خود را از دین رها ساختند و به آزادی رسیدند.

به باور مطهری در اسلام این جریان به گونه ای دیگر بوده و است:

از نظر فلسفه اجتماعی اسلامی، نه تنها نتیجه اعتقاد به خدا پذیرش حکومت افراد نیست و حاکم در مقابل مردم مسؤولیت دارد، بلکه ... تنها اعتقاد به خداست که حاکم را در مقابل

(صفحه 203)

اجتماع مسؤول میسازد و افراد را ذیحق میکند و استیفای حقوق را یک وظیفه شرعی معرفی میکند.(42)

ایشان برای اثبات این که حاکم در برابر مردم مسؤول است به سخنان امام علی علیهالسلام در نهجالبلاغه اشاره میکند که حضرت در آن حق را دو سویه میداند و بیان میکند که کسی را بر دیگری حقی نیست، مگر آن که آن دیگری را هم بر او حقی باشد. همچنین از حقوق متقابل حاکم با مردم سخن به میان میآورد و این که حاکم در اسلام مسؤول انجام کارهای خود است و در مقابل مردم باید پاسخگو باشد.(43)

در اندیشه های اسلامی، دین و آزادی نه تنها رو در روی هم نیستند، بلکه باید دین را آزادانه پذیرفت و اساسا دین اجبار بردار نیست و از نظر اسلام، دین اجباری هیچ ارزش و قدری نداشته و پذیرفته نیست. انسان از آن رو که آزاد است، مسؤول و مکلف است. به باور مطهری: «از نظر اسلام، مفاهیم دینی همیشه مساوی با آزادی بوده است، درست بر عکس آنچه در غرب جریان داشته است ... که مفاهیم دینی مساوی با اختناق اجتماعی بوده است».(44) مردم به انجام اموری موظف و مکلف شدهاند و حاکم نیز از سویی در برابر آنان مسؤول و پاسخگوست. این گونه نیست که مردم تنها فرمانبردار و مکلف باشند و هیچ حق و حقوقی نداشته باشند و حاکم، رها از هر قید و بندی، حکومت خودکامه ای بنا کند و مردم را برده و بنده خویش سازد.

در حکومت اسلامی، رابطه حکومت با مردم یک سویه نیست و انسان مسلمان نه تنها حق دارد بلکه موظف است در امر حکومت مشارکت کند؛ از این روست که در صورت بروز نارسایی و وجود نابه سامانی در اجتماع، میبایست به انتقاد از وضع موجود بپردازد و آزادانه به ابراز دیدگاه های خویش مبادرت ورزد. مطهری بر این باور است افرادی که با تأمل و تفکر آزاد در مسأله ای، به آن معتقد شدهاند میتوانند حاصل اندیشه اصیل خود را بیان کنند. به نظر ایشان:

در رژیم جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشه ها، خبر و اثر نخواهد بود. همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه ها و تفکرات اصیلشان را عرضه کنند.(45)

در جایی دیگر میگوید:

آزادی ابراز عقیده یعنی این که فکر خودتان را، یعنی آنچه را واقعا به آن معتقد هستید بگویید. ... از نظر اسلام تفکر آزاد است، شما هر جور میخواهید بیندیشید، هر جور میخواهید عقیده خودتان را ابراز کنید به شرطی که فکر واقعی خودتان باشد ابراز کنید، هر طور که میخواهید بنویسید، بنویسید، هیچ کس ممانعتی نخواهد کرد.(46)

مطهری در ادامه و برای تأکید و تأیید سخنانش میگوید:

(صفحه 204)

به دلیل همین آزادیها بود که اسلام توانست باقی بماند. اگر در صدر اسلام در جواب کسی که میآمد و میگفت من خدا را قبول ندارم، میگفتند بزنید و بکشید، امروز دیگر اسلامی وجود نداشت. اسلام به این دلیل باقی مانده که با شجاعت و با صراحت با افکار مختلف مواجه شده است.(47)

در ادامه نتیجه میگیرد:

در آینده هم اسلام فقط و فقط با مواجهه صریح و شجاعانه با عقاید و افکار مختلف است که میتواند به حیات خود ادامه دهد. من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو میشود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه صریح و روشن با آنها».(48)

مطهری سلب آزادی در نظام اسلامی را در کنار فقدان عدالت از آفتهای اصلی انقلاب اسلامی به شمار آورده(49) و معتقد است:

وظیفه حتمی همگی ما این است که به آزادیها به معنای واقعی کلمه احترام بگذاریم، زیرا اگر بنا شود حکومت جمهوری اسلامی زمینه اختناق را به وجود بیاورد، قطعا شکست خواهد خورد.(50) اسلام دین آزادی است، دینی که مروج آزادی برای همه افراد جامعه است.(51)

در اندیشه مطهری، انقلاب در صورتی راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد که افراد از آزادی فکر و بیان و قلم برخوردار باشند:

هر کس میباید فکر و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی ما راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد. ... اگر در جامعه ما محیط آزاد برخورد آرا و عقاید به وجود بیاید به طوری که صاحبان افکار مختلف بتوانند حرفهایشان را مطرح کنند و ما هم در مقابل، آرا و نظریات خودمان را مطرح کنیم، تنها در چنین زمینه سالمی خواهد بود که اسلام هرچه بیشتر رشد میکند.(52)

مطهری درباره انتقاد نیز نظری صریح دارد و بر این باور است که حتی مراجع نیز فوق چون و چرا نیستند:

در نوشته های خود هم تصریح کردهام که مراجع فوق انتقاد به مفهوم صحیح این کلمه نیستند و معتقد بوده و هستم که هر مقام غیر معصومی که در وضع غیر قابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام.(53)

در ادامه میگوید: «مانند عوام فکر نمیکنم که هر که در طبقه مراجع قرار گرفت، مورد عنایت خاص امام زمان(عج) است و مصون از خطا و گناه و فسق است. اگر چنین چیزی بود، شرط عدالت بلا

(صفحه 205)

موضوع بود».(54) مطهری با توجه به چنین دیدگاهی معتقد است که: «هرگز خود را فوق اشتباه تصور نمیکنم».(55) بدین ترتیب روشن میشود که در زندگی سیاسی و اجتماعی، مردم حق دارند در امور عمومی و جاری اظهارنظر کنند و به چون و چرا بپردازند. هیچ کس فوق چون و چرا و نظارت و انتقاد نیست.

به هر روی، مطهری نه تنها به آزادی بیان معتقد است، بلکه آن را یگانه راه نجات اسلام در طول تاریخ و نظام جمهوری اسلامی در آینده ذکر میکند. بیان اندیشه های مختلف، فضای نفاق و دورویی حاکم بر جامعه را از بین برده و باعث شفافیت هرچه بیشتر اندیشه ها میگردد و افراد بدون هیچ گونه ترس و اضطرابی آنچه را که بدان اعتقاد دارند، در فضایی آزاد در معرض نقد و بررسی صاحبان فکر و اندیشه قرار میدهند و نقاط قوّت و ضعف آن را باز مییابند. بدین صورت است که آزادی بیان باعث قوّت و رونق علم و حکمت در سطح جامعه میگردد و فضای نفاق، دورویی و چاپلوسی از جامعه رخت برمیبندد.

آزادی احزاب و گروه های سیاسی

مطهری در مباحث خود درباره احزاب و تشکلهای سیاسی، بیشتر به بیان مرز آزادی آنها در حکومت اسلامی پرداخته است. اما دیدگاه کلی وی در این باره مبتنی بر آزادی احزاب است، منتها احزابی که بدون توطئه و فریب کاری به فعالیت اشتغال داشته باشند: «در حکومت اسلامی احزاب آزادند. هر حزبی اگر عقیده غیر اسلامی هم دارد، آزاد است. اما ما اجازه توطئهگری و فریب کاری نمیدهیم».(56) احزاب و گروه ها تنها در صورتی میتوانند آشکارا فعالیت کنند که عقاید و دیدگاه های خود را صریحا بیان کنند و با منطق و استدلال به گفتوگو با دیگران بپردازند:

احزاب و افراد در حدی که عقیده خودشان را صریحا میگویند و با منطق خود به جنگ منطق ما میآیند، آنها را میپذیریم؛ اما اگر بخواهند در زیر لوای اسلام، افکار و عقاید خودشان را بگویند، ما حق داریم که از اسلام خودمان دفاع کنیم و بگوییم اسلام چنین چیزی نمیگوید؛ حق داریم بگوییم به نام اسلام این کار را نکنید. چنین آزادی بحث و گفتوگویی را گمان نمیکنم در جایی دیگر نظیری بتوان برایش پیدا کرد.(57)

در اندیشه مطهری، هر فرد، گروه و حزبی تا آنجا آزاد است که با صراحت به طرح آرا و دیدگاه های خود بپردازد و در این باره هیچ محدودیتی وجود ندارد. گروه ها و جریانهای سیاسی حق ندارند با پنهان کاری و فریب کاری فعالیتهای خود را به گونهای وانمود کنند که مردم در مورد آنان باور درستی نداشته باشند. تشکلهای سیاسی میبایست آن قدر جرأت و شجاعت داشته باشند که عقاید و آرای خود را آزادانه و البته صادقانه اظهار کنند. به باور مطهری، احزاب و گروه ها در حکومت اسلامی

(صفحه 206)

از چنین آزادیای برخوردارند.

به عقیده آیةاللّه مطهری همان گونه که گذشت عرضه اندیشه های اصیل از سوی افراد و جریانهای مختلف آزاد است، اما: «این امر سوای توطئه و ریاکاری است. توطئه ممنوع است، اما عرضه اندیشه های اصیل، آزاد است».(58) وی معتقد است همان گونه که افرادی مانند ایشان اندیشه های خود را بدون هیچ گونه پوششی و به صورت شفاف بیان میکنند، امثال مارکسیستها و دیگران نیز از این شیوه استفاده نمایند و افکار، عقاید و آرای سیاسی خود را به صورت روشن و صریح مطرح سازند تا مردم به عمق اعتقاداتشان پی ببرند. به باور ایشان:

باید جلو دروغ و حقه بازی را گرفت، یعنی دیگر یک مارکسیست نباید تمسک به آیه قرآن بکند و بگوید فلان آیه قرآن اشاره به فلان اصل مارکسیسم است. ما با این شویه مخالفیم. این خیانت به قرآن است.(59)

در اندیشه مطهری، اسلام و حکومت اسلامی آن قدر از قوّت استدلال و منطق برخوردار است که به دیگران آزادی بدهد تا صریحا بتوانند به نشر افکار خود و نقد حکومت اسلامی و کارگزاران آن بپردازند و اساسا هر نظام سیاسی و دینی که به خود ایمان و اعتقاد داشته باشد میبایست طرفدار آزادی باشد:

هر مکتبی که به ایدئولوژی خود ایمان و اعتقاد داشته باشد، ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و آزادی تفکر باشد و به عکس، هر مکتبی که ایمان و اعتمادی به خود ندارد، جلو آزادی اندیشه و آزادی تفکر را میگیرد. این گونه مکاتب ناچارند مردم را در یک محدوده خاص فکری نگهدارند و از رشد افکارشان جلوگیری کنند. این همان وضعی است که ما امروز در کشورهای کمونیستی میبینیم. در این کشورها به دلیل وحشتی که از آسیبپذیر بودن ایدئولوژی رسمی وجود دارد، حتی رادیوها طوری ساخته میشود که مردم نتوانند صدای کشورهای دیگر را بشنوند و در نتیجه یک بعدی و قالبی، آن چنان که زمامداران میخواهند، بار بیایند.(60)

از فحوای کلام مطهری میتوان برداشت کرد که وی اعتقادی به تکبعدی و تک صدایی مردم ندارد و از جامعه چند صدایی و چند بعدی دفاع میکند. جامعه ای که در آن گروه ها و افراد با سلیقه ها و عقاید گوناگون وجود دارند و صادقانه و منطقی با یکدیگر برخورد میکنند. از همین روست که مطهری میگوید:

من اعلام میکنم که در رژیم جمهوری هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشه ها، خبر و اثر نخواهد بود. همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه ها و تفکرات اصیلشان را عرضه کنند. البته تذکر میدهم که این امر سوای توطئه و

(صفحه 207)

ریاکاری است. توطئه ممنوع است، اما عرضه اندیشه های اصیل، آزاد.(61)

مطهری، حکومت حضرت علی علیهالسلام را الگویی از حکومت اسلامی میداند که در آن حتی به مخالفان حکومت در حدّ اعلا آزادی داده شده بود:

امیرالمؤمنین با خوارج در منتها درجه آزادی و دموکراسی رفتار کرد. او خلیفه است و آنها رعیتش؛ هرگونه اعمال سیاسی برایش مقدور بود، اما او زندانشان نکرد و شلاقشان نزد و حتی سهمیه آنان را از بیتالمال قطع نکرد، به آنها نیز همچون سایر افراد مینگریست. ... آنها در همه جا در اظهار عقیده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقیده آزاد با آنان رو به رو میشدند و صحبت میکردند، طرفین استدلال میکردند، استدلال یکدیگر را جواب میگفتند. شاید این مقدار آزادی در دنیا بیسابقه باشد که حکومتی با مخالفین خود تا این درجه با دموکراسی رفتار کرده باشد.(62)

البته روشن است که آزادی آنان تا جایی بود که دست به سلاح نبرده بودند و علیه امنیت اجتماعی و حکومت مشروع به قیام مسلحانه دست نزده بودند. بنابراین هنگامی که امنیت عمومی را مختل شد و علیه حکومت به صورت مسلحانه قیام کردند، دیگر جای گذشت و آزاد گذاشتن نبود، زیرا دیگر مسأله اظهار عقیده مطرح نبوده، بلکه به امنیت اجتماعی اخلال وارد گردیده و علیه حکومت مشروع به صورت مسلحانه قیام شده بود.(63) استاد مطهری بر اساس چنین الگویی درباره نظام جمهوری اسلامی نیز معتقد است:

از آنجا که ماهیت این انقلاب ماهیتی عدالتخواهانه بوده است، وظیفه حتمی همگی ما این است که به آزادیها به معنای واقعی کلمه احترام بگذاریم، زیرا اگر بنا بشود حکومت جمهوری اسلامی، زمینه اختناق را به وجود بیاورد، قطعا شکست خواهد خورد.(64)

همچنین در ادامه میگوید: «هر کس میباید فکر و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی ما، راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد».(65) مطهری پیروزی انقلاب و تداوم آن را وابسته به میزان آزادی افراد و گروه ها در فکر، بیان و قلم میداند و بر این باور است که باید به معنای واقعی کلمه به آزادیها احترام گذاشته شود. بنابراین در بحث آزادی باید از صورت به عمق رسید و به تدریج به این معنا معتقد شد که باید به آزادیهای افراد و گروه ها و جریانهای سیاسی احترام گذاشته شود.

به هر روی، در اندیشه مطهری احزاب و تشکلها در حکومت اسلامی آزادند و آزادی آنان تا اندازه ای است که صریحا به ابراز نظر بپردازند. شروع توطئه از سوی آنان، پایان آزادی فعالیت آنان است. ایشان در این باره حتی معتقد است در صورتی که نظام جمهوری اسلامی زمینه اختناق را به وجود آورد و آزادیهای مشروع و قانونی را سلب کند، تداوم نخواهد یافت و خود به خود زمینه شکست

(صفحه 208)

انقلاب را فراهم میسازد. افراد و احزاب سیاسی و تشکلها و گروه ها باید در بیان مواضع خود صادق باشند و به دور از هرگونه فریب و ریاکاری و تحریک و تضعیف، دیدگاه های خود را به طور شفاف در معرض دید همگان قرار دهند تا مردم درباره آنها قضاوت کنند.

خاتمه

مقاله حاضر با این هدف نگارش یافت که اندیشه های آیةاللّه مطهری در خصوص آزادی سیاسی را مورد بازخوانی و تحلیل قرار دهد. در این راستا ضمن توجه به اهمیت این موضوع و ذکر معنای آزادی معنوی و اجتماعی سیاسی، برخی مصادیق و سازوکارهای آزادی سیاسی نیز بیان گردید. آنچه در جمعبندی میتوان ارائه کرد این است که مطهری که خود متفکری آزاداندیش است در گستره اجتماعی و در ساختار حکومت به بسط آزادیهای سیاسی میاندیشد. بر این اساس، مردم میتوانند آزادانه در سرنوشت خویش دخالت و نوع حکومتی که خواستار آن هستند برای خود انتخاب کنند.

علاوه بر این، پس از تأسیس حکومت نیز از آزادی انتخاب و آزادی رأی برخوردارند و میتوانند با آرای آزادانه خود در تعیین مسؤولان مشارکت و دخالت کنند و بهطور کلی تأثیرگذار باشند. با تعیین کارگزاران حکومتی، حق دارند درباره اعمال و رفتار آنان داوطلبانه داوری و اظهار نظر کنند و احیاناً به انتقاد از آنان بپردازند. نظارت در این مرحله حق مردم شمرده میشود و در آموزه های اسلامی نیز از آن با امر به معروف و نهی از منکر یاد شده است و مصداق بارز آن در برابر کارگزاران دولتی نمود مییابد. همچنین مطهری آزادی گروه ها و احزاب سیاسی را در چارچوب قانون مجاز میداند و تا هنگامی که گروه های مذکور دست به فعالیتهای مسلحانه نزنند و در چارچوب قانون فعالیت کنند از آزادی برخوردار خواهند بود و کسی نمیتواند آزادیهای آنان را محدود کند.

مقالات مرتبط:

آیة الله مطهری و آزادی های سیاسی بخش اول

پینوشتها

39-دکتر شریعتی نیز در همین باره جمله ای دارد و معتقد است: «مسؤولیت زاییده آدمی است و انسان چون آزاد است مسؤول است» فرهنگ لغات کتب دکتر علی شریعتی (تهران: قلم، چاپ دوم، 1371) ص 328.

40-مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 553.

41-همان، ص 553 و 554.

42-همان، ص 554.

43-برای تفصیل بیشتر ر.ک: نهجالبلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه 216.

44-مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 555.

45-مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 11.

46-همان، ص 15.

47-همان، ص 18.

48-همان، ص 19.

49-ر.ک: مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ص 22.

50-همو، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 62.

51-همان.

52-همان، ص 63.

53-مرتضی مطهری، پاسخهای استاد به نقدهایی بر مسأله حجاب (تهران: صدرا، چاپ اول، 1367) ص 71.

54-همان، ص 71.

55-همان.

56-مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 17.

57-همان، ص 17 و 18.

58-همان، ص 11.

59-همان، ص 14.

60-همان، ص 11.

61-همان، ص 11.

62-مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه علی علیهالسلام (تهران: صدرا، چاپ هجدهم، 1374) ص 139.

-63 ر.ک: همان، ص 143.

64-مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 62.

65-همان، ص 63.

پایان مقاله


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است