در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: سازمان تبلیغات اسلامی، مزروعی، علیرضا ؛


·استاد با توجه به اینکه می فرمائید تحریفات صورت گرفته در حوزه عاشورا در پاره ای موارد معلول حس اسطوره سازی است آیا در قالب سند در مقتل ها وارد شده است؟

ملّا آقای دربندی در اسرار الشهادۀ نوشته است عدد لشکریان عمر سعد سواره آنها ششصدهزار نفر بود، پیاده آنها دو کرور و مجموعشان یک میلیون و ششصدهزار نفر بود همه هم اهل کوفه بودند. آخر کوفه مگر چقدر بزرگ بود؟ کوفه یک شهر تازه سازی بود. هنوز سی و پنج سال بیشتر از عمر کوفه نگذشته بود، چون کوفه را در زمان عمربن الخطاب ساختند و کوفه مرکز سپاهیان اسلام بود. عمر دستور داد این شهر را در اینجا بسازند برای اینکه لشکریان اسلام در نزدیکی ایران یک مرکزی داشته باشند. همه جمعیت کوفه معلوم نیست در آن وقت آیا به صدهزار نفر می رسیده یا نمی رسیده است. آن وقت یک میلیون و ششصدهزار نفر سپاهی در آن روز جمع بشود و حسین بن علی(ع) هم سیصدهزار نفر آنها را بکشد، این با عقل جور در نمی آید. این سخن این قضیه را به طور کلی از ارزش می اندازد.

این حس اسطوره سازی خیلی کارها کرده است. ما که نباید یک سند مقدس را در اختیار افسانه سازها قرار بدهیم . «وَ اِنَّ لَنا فی کُلِّ خَلَفٍ عُدولاً ینفونَ عَنّا تَحریفَ الغالینَ وَ انتِحالَ المُبطِلینَ».

ما وظیفه داریم اینها را از چنگ این افسانه سازها بیرون بیاوریم.

عامل سوم یک عامل خصوصی است. این دو عاملی که عرض کردم، یعنی غرضها و عداوتهای دشمنان و حس اسطوره سازی و افسانه سازی، در تمام تواریخ دنیا وجود دارد.

.ولی در خصوص حادثه عاشورا یک عامل بالخصوصی هست که این عامل سبب شده است که در این داستان بالخصوص، جعل واقع بشود. آن عامل چیست؟

استفاده از وسیله نامقدس برای هدف مقدس.

از این [مطلب[ یک مطلب بالاتری پیدا شد، که این نکته را باز مرحوم حاجی نوری در لؤلؤ و مرجان کاملاً ذکر کرده است و آن این است که عده ای آمدند گفتند گریه بر امام حسین ثوابش آنقدر زیاد است که از هر وسیله ای برای این کار می شود استفاده کرد. یک حرف را امروزیها درآورده اند - در مکتب ماکیاول و امثال او - که می گویند هدف وسیله را مباح می کند؛ هدف خوب باشد وسیله ات هر چه شد، شد. اینها هم گفتند : ما اینجا یک هدف مقدس و منزه داریم و آن گریستن برای امام حسین (ع) است. حالا این گریستن روی چه فلسفه ای است، کاری به آن ندارند؛ باید گریست. بسیار خوب، باید گریست. به چه وسیله بگریانیم؟ به هر وسیله که شد. هدف که مقدس است، وسیله هر چه شد، شد. اگر یک تعزیه های اهانت آور هم بسازیم درست است یا درست نیست؟ گفتند : اشکی جاری می شود یا جاری نمی شود؟ همین قدر اشک جاری می شود، هر کاری کردید، کردید. شیپور بزنیم، طبل بزنیم، معصیت کاری کنیم، به بدن مرد لباس زن بپوشانیم، عروسی قاسم درست کنیم، جعل و تحریف کنیم. گفتند : در دستگاه امام حسین این حرفها مانعی ندارد. دستگاه امام حسین (ع) از دستگاه دیگران جداست. اگر اینجا دروغ گفتی، بخشیده است، جعل کردی، بخشیده است؛ تحریف کردی بخشیده است؛ شبیه سازی کردی، بخشیده است. هدف خیلی مقدس است. در نتیجه یک افرادی در این قضیه دست به جعل و تحریف زده اند که انسان تعجب می کند. این موضوع که دستگاه حسینی یک دستگاه جدایی است و از هر وسسیله ای برای گریاندن می شود استفاده کرد، این خیال، این توهم دروغ و غلط، یک عامل بزرگی شد برای جعل و تحریف.

جناب استاد دو تن از عالمان بزرگ شیعه در صد سال پیش ضرورت اصلاح روضه خوانی و عزاداری از خرافات و تحریفات و بدعت ها را مطرح نمودند، که عبارتند از : صاحب کتاب مستدرک الوسائل، در سال 1391 قمری، با تألیف کتاب لؤلؤ و مرجان در شرط پله اول و دوم منبر روضه خوانان، عهده دار پاکسازی روضه خوانی شد و « اخلاص » و « صدق » را پله اول و دوم روضه خوانی خواند و پرده از چهره ریا و دروغ برداشت. همچنین علامه سیدمحسن امین عاملی، صاحب کتاب اعیان الشیعه، در سال 1346 با تألیف کتاب التنزیه فی اعمال الشبیه، عهده دار پاکسازی عزاداری شد و قمه زنی و شبیه خوانی را تحریم کرد.

التنزیه، به لحاظ خرافه زدایی، مانند کتاب لؤلؤ و مرجان است. همان گونه که میرزا حسین نوری در لؤلؤ و مرجان عهده دار خرافه زدایی از روضه خوانی و پاکسازی آن شده است با این تفاوت که اولاً فضل تقدم در خرافه زدایی از آن نویسنده لؤلؤ و مرجان است. ثانیاً لؤلؤ و مرجان تقریباً مقبول شد، اما التنزیه مورد مناقشه قرار گرفت و به آن ردیه های متعددی نوشته شد. نظر شما در این خصوص چیست؟

مرحوم حاج میرزا حسین نوری (اعلی الله مقامه) استاد مرحوم حاج شیخ عباس قمی و مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی در مشهد و مرحوم حاج شیخ محمدباقر بیرجندی محدث - که مرحوم حاج شیخ عباس را همه می شناسیم - بسیار مرد فوق العاده ای بوده است، مُحدّث است، ولی در فن خودش فوق العاده، متبحّر است، عجیب متبحّر است. از آن حافظه های بسیار قوی بوده است و مرد با ذوقی هم بوده است و مرد بسیار باشور، با حرارت، با ایمان. گو اینکه این مرد بعضی از کتابها نوشت  که شأن او نبود و علمای وقت هم ملاقاتش کردند، ولی معمولاً کتابهایش خوب است. مخصوصاً کتابی در همین موضوع منبر نوشته است به نام « لؤلؤ و مرجان ». این کتاب با اینکه کتاب کوچکی است، فوق العاده کتاب خوبی است. در این کتاب راجع به وظایف اهل منبر سخن گفته است. همه این کتاب در دو فصل است : یک فصل [در[ اخلاص، یعنی خلوص نیت، که شرط اول گوینده، خطیب، واعظ، روضه خوان خلوص نیت است، که وقتی منبر می رود، روضه­ می خواند به طمع پول نباشد، به طمع دیگری نباشد، و چقدر عالی در این موضوع بحث کرده است، که من وارد بحثش نمی شوم.

پایه دوم صدق و راستی است و در اینجاست که موضوع راست گفتن و موضوع دروغ گفتن [را مطرح کرده است.] انواع دروغها [را بیان کرده،] که من خیال نمی کنم در هیچ کتابی درباره دروغ به طور کلی، به اندازه ای که در این کتاب بحث شده است [بحث شده باشد.] اخبار و روایاتش و انواع دروغ آنجا ذکر و تشریح شده است. چنین کتابی شاید در دنیا وجود نداشته باشد. عجیب این مرد تبحّر به خرج داده است! این مرد بزرگ، در همین کتاب خودش نمونه هایی آن هم نمونه هایی از دروغ هایی که معمول است و اینها را به این حادثه بزرگ، حادثه تاریخی کربلا نسبت می دهند ذکر کرده است.

آنچه که من عرض می کنم غالباً یا همه آن همان هایی است که مرحوم نوری هم از آنها ناله کرده است، و حتی این مرد بزرگ صریحاً می گوید : امروز باید عزای حسینی را گرفت، اما برای حسین در عصر ما یک عزای جدیدی است که در گذشته نبوده است و آن عزای جدید این همه دروغ هاست که درباره حادثه کربلا گفته می شود و احدی جلو این دروغ ها را نمی گیرد. امروز بر این مصیبت حسین بن علی باید گریست، نه بر آن شمشیرها و نیزه هایی که در آن روز بر پیکر شریفش وارد شد.

حضرت استاد با توجه به اینکه تحریفات صرف نظر از لفظی و معنوی و موضوعی در واقعه تاریخی عاشورا ریشه در عواملی چون وقایع نگاری تا وقایع نمایی دارد، ضعف در تحریر و به تصویر کشیدن وقایع و حوادث عاشورا دارای اهمیت بالاست زیرا بیان و نقد وقایع و رخدادهای تاریخی عاشورا و به عبارت دیگر تاریخ تحلیلی و تاریخ علمی براساس منقولات و تاریخ نقلی استوار است. رابطه تاریخ نقلی و تحلیلی، مطالعه تاریخ نقلی برای بررسی روابط علی و معلولی وقایع تاریخی عاشورا در حکم مواد خام و منابع اصلی و اولیه اند که هر چه صحیح تر و دقیق تر انتقال یابد مانع از تحریفات در واقعه عظیم تاریخی عاشورا می شود.

لذا مقتل نگاری که بخشی از تاریخ نگاری از صدر اسلام محسوب شده است از درجه اهمیت بالا برخوردار است از این حیث که میان نقل های « صحیح »، « مشکوک » و « غلط » کاربرد مؤثر دارد. دیدگاه جنابعالی در این زمینه چیست؟

عرض کردیم که به طور کلی تحریف به دو قسم است : تحریف لفظی و قالبی و دیگر تحریف معنوی و روحی و عرض کردیم این تاریخچه با عظمت کربلا که به دست ما افتاده است، هم دچار تحریف لفظی شده است، یعنی ما از خودمان برگ و سازهایی بر پیکره این تاریخ بسته ایم که چهره این تاریخ با عظمت و نورانی را تاریک و ظلمانی و قیافه زییای آن را زشت کرده ایم و نمونه هایی در این زمینه عرض کردم و هم متأسفانه این حادثه تاریخی در دست ما تحریف معنوی پیدا کرده است که تحریف معنوی از تحریف لفظی صدبار خطرناکتر است.

اولین کتابی که در مرثیه به فارسی نوشته شده همین کتاب روضۀ الشهداء است که در پانصدسال پیش نوشته شده است، چون وفات کاشفی در 910، اوایل قرن دهم، بوده است  و این کتاب یا در اواخر قرن نهم هجری نوشته شده است یا در اوایل قرن دهم. قبل از این کتاب مردم به منابع اصلی مراجعه می کردند. شیخ مفید(رضوان ا... علیه) ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. [در] تواریخ اهل تسنن، طبری نوشته است، ابن اثیر نوشته است، یعقوبی نوشته است، ابن عساکر نوشته است خوارزمی نوشته است. من نمی دانم این بی انصاف چه کرده است! من وقتی این کتاب را خواندم، دیدم حتی اسمها جعلی است ؛

یعنی در میان اصحاب امام حسین اسمهایی را می آورد که اصلاً چنین آدمهایی وجود نداشته اند؛ در میان دشمنها اسمهایی می برد که همه جعلی است؛ داستانها را به شکل افسانه در آورده است و ... .

بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقای دربندی پیدا شد. تمام حرفهای روضۀ الشهداء را به اضافه یک چیزهای دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست. حاجی نوری نوشته اند ما در درس مرحوم حاج شیخ عبدالحسین تهرانی بودیم - که مرد بسیار بزرگواری و استاد حاجی نوری  بوده است - و از محضر ایشان استفاده می کردیم، یک سید روضه خوانی اهل حلّه آمد و یک کتاب مقتلی به ایشان نشان داد که ایشان ببینند معتبر هست یا معتبر نیست. این کتاب نه اول داشت و نه آخر، فقط یک جایش نوشته بود تألیف فلان ملای جبل عاملی از شاگردان صاحب معالم است. مرحوم آقا شیخ عبدالحسین این  کتاب را گرفت که مطالعه کند. اولاً در احوال آن عالم نگاه کرد، دید چنین کتابی به نام او ننوشته اند. ثانیاً خود کتاب را مطالعه کرد، دید مملو از اکاذیب است. به آن سید گفت : این کتاب همه اش دروغ است، مبادا این کتاب را بیرون بیاوری یا از این کتاب چیزی نقل کنی جایز نیست و اساساً این کتاب از آن عامل نیست، مطالبش هم همه دروغ است. حاجی می نویسد همین کتاب به دست صاحب اسرار الشهادۀ افتاد، از اول تا آخرش را نقل کرد. اینها گریه دارد، خدا می داند گریه دارد. این حکایت را هم برایتان نقل کنم، که تأثرآور است.

باز ایشان نقل می کنند، نوشته اند یک مردی رفت خدمت مرحوم صاحب صاحب مقامع و گفت : من دیشب خواب وحشتناکی دیدم. گفت : چه خواب دیدی؟ گفت : خواب دیدم که با این دندانهای خودم گوشتهای بدن امام حسین (ع) را دارم می کَنم. این مرد عالم لرزید، سرش را پایین انداخت، یک مدتی فکرد کرد، گفت : شاید تو مرثیه خوان هستی، گفت : بله آقا. گفت : دیگر بعد از این یا اساساً مرثیه خوانی را ترک کن یا از کتابهای معتبر نقل کن. تو با این دروغ هایت داری گوشت بدن امام حسین را با این دندانهای خودت می کَنی. این لطف خدا بوده که لااقل در این رؤیا به تو نشان بدهد.

قبلاً عرض کردم، اگر کسی تاریخ عاشورا را بخواند، می بیند از زنده ترین و مستندترین و پرمنبع ترین تاریخهاست. ما احتیاجی [به این دروغ ها] نداریم. حالا گذشته از این که اصلاً دروغ جعل کردن کار غلطی است، احتیاجی نیست، آنقدر راست هست که همان ها را اگر بگوییم کافی است. مرحوم آخوند خراسانی می گفته است اینهایی که دنبال روضه نو نشنیده هستند بروند روضه های راست را پیدا کنند که آنها را احدی نشنیده است؛ و این طور است. من نمی دانم کدام جانی یا جانی هایی جنایت را به شکل­­ دیگری بر حسین بن علی وارد کردند و آن اینکه هدف حسین بن علی را مورد تحریف قرار دادند و همان چرندی را که مسیحیها در مورد مسیح گفتند درباره حسین(ع)  گفتند که حسین کشته شد برای آنکه بار گناه امّت را به دوش بگیرد، برای اینکه ما گناه بکنیم و خیالمان راحت باشد، حسین کشته شد، برای اینکه گنهکار تا آن زمان کم بود، بیشتر بشود. لذا بعد از این انحراف، چاره ای نبود جز اینکه ما فقط صفحه سیاه و تاریک این حادثه را بخوانیم، فقط رثاء و مرثیه ببینیم. من نمی گویم آن صفحه تاریک را نباید دید بلکه باید آن را دید و خواند، اما این مرثیه همیشه باید مخلوط با حماسه باشد. اینکه گفته اند رثای حسین بن علی باید همیشه زنده بماند، حقیقتی است و از خود پیغمبر گرفته اند و ائمه اطهار نیز به آن توصیه کرده اند.

این رثاء و مصیبت نباید فراموش بشود، این ذکری، این یادآوری نباید فراموش بشود و باید اشک مردم را همیشه بگیرید، اما در رثای یک قهرمان. پس اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد در رثای قهرمان بگریید وگرنه رثای یک آدم نفله شده بیچاره بی دست و پای مظلوم که دیگر گریه ندارد و گریه ملتی برای او معنی ندارد. در رثای قهرمان بگریید برای اینکه احساسات قهرمانی پیدا کنید، برای اینکه پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و شما هم تا اندازه ای نسبت به حق و حقیقت غیرت پیدا کنید، شما هم عدالتخواه بشوید، شما هم با ظلم و ظالم نبرد کنید، شما هم آزادیخواه باشید، برای آزادی احترام قائل باشید، شما هم سرتان بشود که عزت نفس یعنی چه، شرف و انسانیت یعنی چه، کرامت یعنی چه. اگر ما صفحه نورانی تاریخ حسینی را خواندیم، آن وقت از جنبه رثائی اش می توانیم استفاده کنیم وگرنه بیهوده است. خیال می کنیم حسین بن علی در آن دنیا منتظر است که مردم برایش دلسوزی کنند یا العیاذ بالله. حضرت زهرا بعد از هزاروسیصدسال، آن هم در جوار رحمت الهی منتظر است که چهار تا آدم فکستنی برای او گریه کنند تا تسلّی خاطر پیدا کند!

حضرت استاد روایات فراوانی در موضوع گریه بر امام از اهل بیت(ع) رسیده و نیز سیره اهل بیت (ع) در اقامه مجالس ماتم حضرت ابی عبدالله (ع) و گریستن در سوگ شهدای کربلا، اهتمام گردیده است.

در روایتی از امام زین العابدین(ع) نقل شده است که حضرت می فرمایند : هر مؤمنی که از چشمش بر قتل حسین (ع) اشک جاری شود تا به گونه اش روان گردد، خدایش او را در غرفه های بهشت جای دهد و سالیان سال در آنجا ساکن باشد.[4]

و نیز امام صادق (ع) می فرمایند : آه و نفس انسان غمگین در مظلومیت ما، تسبیح محسوب می شود و اندوهش  به حال ما، عبادت است.[5]

·در خصوص فلسفه دستور ائمه اطهار (ع) در اقامه مجالس ماتم حضرت ابی عبدالله که نشانگر اهتمام و ارزش والای این مسأله و نقش آن دربزرگداشت عاشورا و اهداف آن است. با مرز تحریف گران در اقامه عزای حسینی (ع) را چگونه ارزیابی و تبیین می فرمایید؟

عرض کردیم که ائمه اطهار حتی به روایت از پیغمبر اکرم گفتند که این [حادثه] باید زنده بماند، فراموش نشود، مردم بنشینند و بگریند. چرا چنین گفتند؟ هدف آنها از این دستور چه بوده است. اینجا هم باز یک هدف واقعی است و یک هدف مسخ شده؛ یک بار آمدیم گفتیم این فقط به خاطر این است که تسلّی خاطر برای حضرت زهرا سلام الله علیها باشد.

ایشان با اینکه در بهشت هستند، با اینکه همراه فرزند بزرگوارشان هستند و خود امام حسین هم فرمود :

« وَ هِی مَجموعَۀٌ لَهُ خَطیرَۀِ القُدسِ » و در روز اول فرمود : « وَ ما اَو لَهَنی اِلی اَسلا فی اِشتیاقً یعقوبَ اِلی یوُسفَ » من آرزو دارم کشته شوم چون به پدرم، به جدم و به مادرم ملحق می شوم، با اینکه امام حسین ملحق به مادرش هست، مع ذلک حضرت زهرا در بهشت نشسته دائماً بیتابی می کند و ما مردم بی سر و پا باید بیابیم یک مقدار گریه کنیم که حضرت زهرا تسلی خاطر پیدا کند. آیا شما توهین بالاتر از این برای حضرت زهرا پیدا می کنید و گفتند ائمه که دستور دادند گریه کنید، هدف از این دستور این بوده که حضرت زهرا تسلی خاطر پیدا کند.

دیگر، گفتند [علت دستور ائمه] چیزی دیگری است. امام حسین بی تقصیر در کربلا به دست یک عده مردم تجاوز کار کشته شد، پس این تأثرآور است، باید متأثر بود. من هم قبول دارم، امام حسین بی تقصیر کشته شد. من هم قبول دارم امام حسین به دست یک عده مردم ظالم متجاوز کشته شد. اما همین یک آدم بی تقصیر به دست یک عده مردم متجاوز کشته شد روزی هزار نفر نفر آدم بی تقصیر به دست آدمهای با تقصیر کشته می شوند. روزی هزار نفر آدم در دنیا به اصطلاح نفله می شوند. تأثرآور هم هست، اما آیا این نفله شدنها ارزش دارد که قرنهای زیاد، ده قرن، بیست قرن، سی قرن ادامه پیدا کند. دائماً ما بنشینیم و اظهار تأثر کنیم که حیف! حسین بن علی نفله شد! خونش هدر رفت! بی تقصیر کشته شد! به دست یک عده افراد متجاوز کشته شد!

حسین بن علی بی تقصیر کشته شد، به دست افراد متجاوز کشته شد، اما چه کسی گفته حسین بن علی بی تقصیر کشته شد، به دست افراد متجاوز کشته شد، اما چه کسی گفته حسین بن علی نفله شده است، چه کسی گفته خون حسین بن علی هدر رفت که ما بیابیم غصه نفله شدن او را بخوریم، غصه برای خودت بخور! تو به حسین بن علی توهین می کنی که می گویی نفله شد. حسین بن علی کسی است که [به او] گفتند :

« اِنَّ لَکَ دَرَجَۀً عِندَ اللهِ لََن تَنالَها الّا بالشَّهادۀِ ». پس وقتی حسین بن علی آرزوی شهادت می کرد آرزوی نفله شدن را می کرد که بعد من و شما بیاییم اظهار تأثر کنیم که نفله شد، هدر رفت. خیر، آنها که آمدند، توصیه کردند که باید عزای حسین بن علی زنده بماند، چون او یک مکتب به وجود آورد، می خواستند مکتبش زنده بماند، برای اینکه در دنیا شما هرگز یک مکتب عملی که نمونه مکتب حسین بن علی باشد پیدا نمی کنید. اگر شما نمونه ای مانند نمونه حسین بن علی پیدا کردید آن وقت بگویی چرا ما هر سال باید یاد حسین بن علی را تجدید کنیم؟ آنچه که در حسین بن علی در این حادثه عاشورا و در آن ابتلا و مصیبت پیدا شد از توحید، از جلوۀ ایمان، از جلوۀ خداشناسی، از ایمان کامل به جهان دیگر، از رضا،، از تسلیم، از صبر، از استقامت، از مردانگی، از طمأنینۀ نفس، از ثبات، از عزت نفس، از کرامت نفس، از آزادی خواهی و آزادی طلبی، از اینکه در فکر انسانها باشد، از اینکه در خدمت انسانها باشد، اگر شما نمونه ای در دنیا پیدا کردید، آن وقت بگویید چرا ما نام حسین بن علی را زنده کنیم. بدیل و مثل ندارد. [دستور آنها] برای این است که بلکه پرتوی از روح حسین بن علی در روح ما و شما بتابد. اگر اشکی که ما برای او می ریزیم - قبلاً عرض کردم - در مسیر هماهنگی روح ما باشد، روح ما پرواز کوچکی با روح حسینی بکند، ذره ای از همت او، از غیرت او، ذره ای از حریت او، ذره ای از ایمان او، ذره ای از تقوای او، ذره ای از توحید او در ما بتابد و چنین اشکی از چشم ما جاری شود، آن اشک هر چه دلتان بخواهد قیمت دارد. اگر گفتند به اندازه یک بال مگسش هم یک دنیا ارزش دارد، باور کنید. اما نه اشکی که برای نفله شدن حسین باشد، بلکه اشکی که برای عظمت حسین باشد، برای شخصیت حسین باشد.

مقالات مرتبط:

آسیب شناسی آسیبهای وارد شده بر فرهنگ عاشورا در گفتگوی مجازی با علامه شهید مطهری بخش اول

 منابع :

 1.  لغت نامه دهخدا ؛ فرهنگ معین ؛ فرهنگ عمید

2.  المفردات ؛ قاموس قرآن ، زیر ماده حرف

3.  تاج العروس ، زیر ماده حرف

4. بحارالانوار ، ج 44 ، ص 281

5.  همان ، ج 2 ، ص 147

6. حماسه حسینی، ج 1 ، استاد شهید مرتضی مطهری ، انتشارات صدرا


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است