در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: مجله اندیشه حوزه ؛ مرداد و شهریور 1385 - شماره 59، اصغری، محمود ؛


تذکر: این مقاله برای جلوگیری از خستگی کاربر به دو بخش تقسیم شده که بخش اول آن پیش روی شماست و لینک بخش دوم در انتهای صفحه ارائه گردیده است.

چکیده

پژوهش و تحقیق در زوایای دین، از جمله تحقیق و پژوهش در زمینه ی کارکردهای دین در توسعه و رفاه اجتماعی، می تواند نقش بسزایی را در حفظ و تقویت و ترویج باورهای دینی داشته باشد. زیرا همان گونه که شهید مطهری معتقد است، «باید پیوند مسائل الهی با مسائل اجتماعی و سیاسی مشخص شود» تا از این طریق راه به سوی شناخت حقایق دینی گشوده گردیده و تأثیر آن بر زندگی اجتماعی دانسته شود. از این رو، چنین تلاشی لازم و ضروری به نظر می رسد.

در بینش دینی بی تردید سبب پیدایش برخی از پدیده ها، حتی پدیده های طبیعی، وجود حاکمیت نوعی از روابط بین انسان هاست، که این مطلب به

(صفحه 130)

وضوح و روشنی در متون دینی، به ویژه در آیات قرآن و در بسیاری از احادیث و روایات معصومین علیهم السلام و نیز نظریات جامعه شناسان آمده است.

این نوشتار در تلاش است تا گامی هر چند کوتاه را در جهت دستیابی به شناخت پیوند مورد نظر در بعد توسعه و رفاه اجتماعی، بر مبنای اندیشه ی شهید مطهری، بردارد.

واژگان کلیدی: کارکرد، دین، اقتصاد، مطهری.

مقدمه

توجه به پدیده های اجتماعی و اهمیت دادن به آن در زندگی جمعی چیزی است که در طول تاریخ، همیشه، مورد دقت نظر متفکران و اندیشمندان قرار داشته است. حوادث و جریانات و نمودهای اجتماعی آن و بروز و ظهور برخی پدیده ها از قبیل ظهور و سقوط حکومت ها و تمدن ها و یا پیدایش و به وجود آمدن و رشد بعضی از کج روی ها و ناهنجاری ها در جوامع چیزی نبوده است که مورد غفلت اندیشمندان جوامع در گذشته و حال قرار گیرد. شواهد فراوانی دال بر وجود تفکرات و تأملات انسان ها در مورد این گونه پدیده هاست.

در بینش دینی، بی تردید سبب پیدایش برخی از پدیده ها، حتی پدیده های طبیعی، وجود حاکمیت نوعی از روابط بین انسان هاست، که این مطلب به وضوح و روشنی در متون دینی، به ویژه در آیات قرآن و در بسیاری از احادیث و روایات معصومین علیهم السلام و نیز نظریات جامعه شناسان آمده است.

به طور کلی، در جامعه شناسی برای تبیین هر پدیده ی اجتماعی جامعه شناس باید روابط علّی و معلولی بین پدیده ها را در یابد. زیرا یک فرض مورد قبول علم عبارت از این است که هر واقعه دارای علتی می باشد، چه آن واقعه یک پدیده ی طبیعی باشد، مثل تخریب ساختمان ها توسط زلزله، سیل، طوفان و... یا این که یک پدیده ی انسانی باشد، مثل پدیده ی فقر، بیکاری، جرم، فاصله ی طبقاتی و یا گذشت و ایثار و فداکاری و...

(صفحه 131)

از آنجا که روح حاکم بر طبیعت جامعه شناسی، بیش از هر چیز با تبیین های کارکردی همخوانی و همگامی دارد، در نتیجه حامل نوعی نگاه شی ء انگارانه به پدیده های اجتماعی نیز هست.

زیرا جامعه شناسی، با توجه به خاستگاه آن، که در غرب بعد از جریان روشنگری به شیوه ی جدید سامان یافته است، تحت تأثیر این جریان با دین و فلسفه سر سازشی ندارد، اما خوشبختانه در دهه های اخیر، که جامعه شناسی به کمال و اعتدالی دست یافته است، شاهد تحولات و تجدید نظرهای مهمی در مبانی و بنیادهای معرفتی خود بوده است؛ در نتیجه روابط و تبادلات بالنسبه خوبی بین آنها برقرار شده است. (ر. ک. به: کافی، 1383 ، 138 و الیاده، 1375 ، 178)

بخش اول: کلیات

تعریف مفاهیم / تعریف کارکرد

اصطلاح کارکرد در فارسی، معادل واژه ی فونکسیون یا فانکشن در لاتین به کار رفته است.

برخی از جامعه شناسان این واژه را چنین تعریف نموده اند:

واژه ی فونکسیون در جامعه شناسی به نتایج و آثار عینی پدیده ها یا ساخت های اجتماعی اطلاق می شود. از این رو هر پدیده ی اجتماعی کارکرد معینی به عهده دارد که در دوام و اداره ی جامعه مؤثر است. (ر. ک. به: وثوقی و نیک خلق، 1371 ، 252)

به عنوان مثال، رسم دادن هدیه و گرفتن آن، یک پدیده ی اجتماعی است که کارکرد آن سبب استحکام روابط خویشاوندی و نزدیکی میان افراد جامعه می شود، ولو این که افراد خود از چنین نتیجه ای با خبر نباشند. یا نهاد خانواده که با کارکردهای خود، از قبیل تولید نسل و پرورش افراد، به دوام و بقای نظام اجتماعی کمک می کند. به تعبیر دیگر، رسم هدیه دادن یا نهاد خانواده در حکم واقعیت هایی مستقل از افراد هستند که هر یک با کارکردهای خود در رفع

(صفحه 132)

نیازمندی های اعضای جامعه سهیم می باشند. از این رو علت موجودیت و دوام آنها ناشی از کارکرد آن هاست. (ادیبی و انصاری، 1358 ، 59)

روش تحقیق

روشی که ما در این پژوهش برگزیده ایم از یک سو با تعریفی که جامعه شناسان برای کارکرد ارائه نموده اند همخوانی دارد، ولی از دیگر سو با آن متفاوت است. این روش دارای دو ویژگی است و می توان این دو ویژگی را از امتیازات این روش دانست. زیرا، اولاً، دامنه وسیع تری را شامل می شود. چون که مقصود ما از کارکردهای اقتصادی در سیره ی معصومین علیهم السلام تنها آن بخش از پدیده هایی که وجود عینی یافته نیست، بلکه آن قسمت هم که ممکن است به وقوع بپیوندند، ولی هنوز به وقوع نپیوسته را نیز در بر دارد. بر این اساس مستند تحقیق ما از آیات و روایات و تعالیم دینی بر گرفته شده است. و تنها مشاهده ی پدیده نیست. ثانیاً، این روش مشکلی را که سبب عدم قطعیت تشخیص جامعه شناس می شود را برطرف می سازد.

به طور کلی در جامعه شناسی، برای تبیین هر پدیده ی اجتماعی جامعه شناس باید روابط علّی و معلولی بین پدیده ها را دریابد. زیرا یک فرض مورد قبول علم عبارت از این است که هر واقعه دارای علتی می باشد، چه آن واقعه یک پدیده ی طبیعی باشد، مثل تخریب ساختمان ها توسط زلزله، سیل، طوفان و... یا این که یک پدیده ی انسانی باشد، مثل پدیده ی فقر، بیکاری، جرم، فاصله ی طبقاتی و یا گذشت و ایثار و فداکاری و... .

فرض مورد قبول دیگر علم این است که در شرایط یکسان، تکرار یک علت، نتیجه یا معلول یکسانی در پی خواهد داشت.

مشکلی که به طور کلی در پدیده های اجتماعی، که کارکرد و پیامد روابط انسانی است، وجود دارد و بسیار حائز اهمیت است، عبارت است از شناخت علت از معلول در میان پیچیدگی های زندگی اجتماعی و تشخیص این که کدام یک از علت های ممکنه ی متعدد و یا کدام دسته از علت ها کار کرد معینی را

(صفحه 133)

درپی داشته است. (ر. ک. به: رابرتسون، 1374 ، 44-43) و به تعبیر شهید مطهری:

بشر، همه ی سنت ها و قانون های آفرینش را نمی شناسد و همین که چیزی را بر ضد قانون و سنتی که خود، آگاهی دارد در نظر می گیرد، می پندارد مطلقاً بر خلاف قانون و سنت است، استثناء است، نقض قانون علیت است؛ و در بسیاری از موارد هم آنچه را به عنوان قانون می شناسد، قشر قانون است، نه قانون واقعی. (مطهری، 1373 ، 139)

برای رهایی از این مشکل، همان طور که گذشت، در شناخت کارکردهای اقتصادی دین در روابط اجتماعی بهترین و مطمئن ترین و یقین آورترین شیوه بهره گیری از آموزه های خود دین است.

طرح کلی بحث

از آن جهت که انسان بخشی از جهان هستی است، محکوم بسیاری از سنت های قطعی و حتمی آن می باشد، و همان طور که در میان تمامی موجودات قوانین قطعی بر مبنای رابطه ی علّی و معلولی برقرار است، در میان جوامع انسانی نیز این گونه روابط و قوانین، ساری و جاری است.

با توجه به خصوصیات و ویژگی هایی که در جامعه ی انسانی و در هستی انسان وجود دارد، مسلم است که رابطه ی علیت موجود بین پدیده ها و حوادث اجتماعی از ویژگی خاصی برخوردار است. این نوع روابط بین پدیده های اجتماعی را، که محکوم قانون علیت جبری است، می توان تعبیر به «روابط طبیعی» نمود.

در کنار این روابط طبیعی، روابطی از نوع دیگر میان پدیده ها و حوادث اجتماعی برقرار است که از آن به «روابط انسانی» می توان تعبیر کرد. مقصود ما از روابط انسانی این است که، علی رغم جریان قانون علیت بین پدیده ها و حوادث اجتماعی، تعیین کننده ی اصلی مسیر و چگونگی شکل گیری حوادث و جریانات، و انتخاب کننده ی سلسله ی به هم پیوسته ی علل و معلولات در حوادث اجتماعی، خود انسان است. این انسان است که با انتخاب و اختیار خود

(صفحه 134)

چگونگی به وجود آمدن حوادث و سبب پیدایی برخی پدیده ها می گردد. در نتیجه می توان گفت برخی از پدیده های اجتماعی کارکرد طبیعی وجود برخی از روابط اجتماعی انسان هاست.

و به تعبیر استاد شهید مطهری:

این انسان ها هستند که با اراده ی خودشان، با اختیار خودشان، با طرح ریزی برای جامعه شان، راه تکامل یا توقف و یا عقب گرد را برمی گزینند. (مطهری، 1372 ، 15)

بر این مبنا می توان چنین نتیجه گرفت که زمینه ی پیدایش برخی از پدیده ها، حتی پدیده های طبیعی، وجود حاکمیت نوعی از روابط بین انسان هاست. این مطلب به وضوح و روشنی در آیات قرآن و در بسیاری از احادیث و روایات معصومین علیهم السلام و نیز نظریات جامعه شناسان آمده است.

بخش دوم: آراء و اندیشه های جامعه شناسان

توجه به پدیده های اجتماعی و اهمیت دادن به آن در زندگی جمعی چیزی است که از سپیده دم تاریخ، همیشه مورد دقت نظر متفکران و اندیشمندان قرار داشته است. حوادث و جریانات و نمودهای اجتماعی آن و بروز و ظهور برخی پدیده ها از قبیل ظهور و سقوط حکومت ها و تمدن ها و یا پیدایش و به وجود آمدن و رشد بعضی از کجروی ها و ناهنجاری ها در جوامع چیزی نبوده است که مورد غفلت اندیشمندان جوامع قرار گیرد. شواهد فراوانی را می توان یافت که دال بر وجود تفکرات و تأملات انسان ها در مورد این گونه پدیده هاست، که برخی از آنها در قالب افسانه ها و اسطوره ها و یا در قالب نظریات اقتصادی و اجتماعی جای گرفته است. در توضیح بیشتر این مطلب به بیان سخنی از کاسیرر می پردازیم که در این باره می نویسد:

اگر انسان ابتدا چشم هایش را به آسمان ها دوخت، به خاطر ارضای یک کنجکاوی صرفا ذهنی نبود. آنچه انسان واقعاً در آسمان ها می جست، انعکاس خود و نظام جهان انسانی اش بود. او احساس می کرد که جهان او به

(صفحه 135)

وسیله ی بندهای مرئی و نامرئی بی شماری با نظم کلی جهان به بند کشیده شده است. او کوشش داشت تا به عمق این ارتباط اسرارآمیز دست یابد. بنابر این اجرام آسمانی نمی توانستند با روحیه ی یک نظاره گر تفکر انتزاعی و علم خالص مطالعه شوند. آنها رب النوع ها و حاکمان جهان و اداره کنندگان زندگی انسانی بودند. ثابت شده بود که برای سازمان و سامان دادن به زندگی سیاسی، اجتماعی و اخلاقی انسان، استمداد از آسمان ها ضروری است.

به نظر نمی رسید که هیچ پدیده ی انسانی، خودش را تبیین نماید؛ بلکه می بایست با ارجاع به پدیده ی آسمانی متناظرش، که بدان وابسته است، تبیین شود. با توجه به این ملاحظات، روشن می شود که چرا فضا در نظام های اولیه نمی توانست صرفا یک فضای نظری باشد. چنین فضایی از نقاط یا خطوط، و از سطوح به معنای انتزاعی هندسی آنها تشکیل نمی شد، بلکه آکنده از نیروهای جادویی، الهی و شیطانی بود. هدف اولیه و اساسی نجوم، شناخت ماهیت و عملکرد این نیروها به منظور پیش بینی آنها و گریختن از تأثیرات خطرناکشان بود. (سروستانی و... 1374 ، 47)

آلوین باسکف نیز در این باره چنین می نویسد:

تا آنجا که باستان شناسی به ما اجازه ی پیش رفتن در مطالعه ی جامعه ی انسانی را می دهد، انسان ها به نحوی با مشکلات زندگی و کار با یکدیگر درگیر بوده اند. فرهنگ در کل می تواند به عنوان راه حل های کم و بیش آگاهانه ی این مشکلات تفسیر گردد، اما بعضی از اجزای فرهنگ (مخصوصاً دین، نظام خویشاوندی و حکومت) احتمالاً در بردارنده ی خمیر مایه های اولیه توجه خاص فزاینده به مشاهده و تفسیر انسان به عنوان یک موجود دارای تعامل (اجتماعی) می باشند... . به مرور زمان که فرهنگ پیچیده تر شد این توجه صریح تر گردید و در قالب «تفکر اجتماعی» به صورت قضاوت های تعمیم یافته ای درباره ی طیف وسیعی از پدیده ی اجتماعی نظیر جنایت و مجازات، جنگ، امور جنسی، مسئولیت اجتماعی، روابط بین گروه ها و غیره درج گردید. قسمت عمده ی این تفکر اجتماعی اولیه متضمن امر و

(صفحه 136)

نهی ها، ارزش گذاری ها و اهداف اخلاقی بود که وقتی در قالب قوانین یا تعلیمات افراد با نفوذ تنظیم می شوند، می توانند با عنوان «فلسفه ی اجتماعی» مشخص شوند. جوهره ی این شعبه از تفکر اجتماعی تشویق و ترغیب، توصیف وضعیت های مطلوب تجربه ی انسانی، و ساختن باید و نبایدهایی هماهنگ برای کنش اجتماعی است. (باسکف، 1957 ، 4)

آگوست کنت در کتاب خود نظام سیاست اثباتی می نویسد:

نمودهای اجتماعی، تابع جبر علمی دقیقی هستند که به صورت تحول اجتناب ناپذیر جوامع بشری، تحت فرمان ترقیات ذهن بشر نمودار می گردد. (آرون، 1354 ، 102)

براین اساس می بینیم که کنت تفسیر و تبیین علّی پدیده های اجتماعی را به وضوح و آشکار بیان می کند.

شهید مطهری در کتاب انسان و سرنوشت در موضوع «قضا و قدر» به مناسبت به این بحث پرداخته و چنین می نویسد:

اصل علیت عمومی و پیوند ضروری و قطعی حوادث با یکدیگر و این که هر حادثه ای قطعیت خود را از امری یا اموری مقدم بر خود گرفته است، امری مسلم و غیرقابل انکار. اصل علیت و اصل ضرورت علّی و معلولی و اصل سنخیت علّی و معلولی را از اصول متعارفه ی همه ی علوم بشری باید شمرد. (مطهری، 1373 ، 382)

و به اعتقاد وی:

... در این جهت فرق نمی کند که ما الهی مسلک باشیم و به علت العللی که اصل همه ی ایجاب ها (قضاها) و اصل همه ی تعین ها (قدرها) هست، معتقد باشیم یا نباشیم و چنین علت العللی را نشناسیم. از این رو از جنبه ی علمی و اجتماعی، در این مسأله فرقی بین الهی و مادی نیست. (همان، 383)

 

بخش سوم: جایگاه کارکرد گرایی در قرآن

اهمیت توجه به کارکردهای پدیده های روابط انسانی در قرآن کریم به حدی

(صفحه 137)

است که از منظر قرآن کریم، روابط طبیعی را می توان کارکرد روابط انسانی دانست. بر این اساس است که انسان در هر زمان، تا آنجایی که به پایان راه نرسیده است، می تواند با اختیار خود راه انتخاب شده را تغییر داده و با تغییر انتخاب، جلوی کارکرد چنین روابطی را بگیرد. و به تعبیر شهید مطهری «قرآن ... یک فرمول کلی را یادآوری می کند. آن فرمول این است که هر فسادی، مقدمه ی شکست و بدبختی است و هر تجدید نظر اصلاحی رحمت خدا را تجدید می کند.» (مطهری، 1373 ، 137) در حقیقت می توان گفت یکی از اهداف بسیار مهمی که قرآن کریم در بیان سرگذشت اقوام و جوامع در گذشته دارد، توجه به همراه هشدار جدی نسبت به کارکرد روابط اجتماعی حاکم در بین آن جوامع می باشد. این نوع کارکردها در قرآن کریم به دو بخش قابل تقسیم و قابل تفکیک هستند.

تأثیر روابط انسانی بر حوادث طبیعی

یک دسته از روابط انسانی هستند که کارکرد آنها به وجود آمدن حوادث طبیعی است، که این حوادث و پدیده ها خود نیز شامل دو قسمت می شود.

1 ) پدیده هایی که پیامدهای ناگواری در زندگی انسان ها به وجود می آورد؛ مانند زلزله، طوفان، سیل، آفات نباتی، قحطی، خشکسالی، و...

به طور کلی، از منظر قرآن کریم، هر نوع روابط اجتماعی که برخلاف دستورات و احکام الهی باشد، ممنوع و مردود شناخته می شود. و از آنجا که قرآن وضع قانون و صدور احکام را از اوصاف اختصاصی خدای سبحان می داند، «إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ...» (انعام، 57 و یوسف، 40)، هرگونه روابط و ضوابط اجتماعی را که در حیطه ی قانون الهی نباشد، را ظالمانه به شمار می آورد.

«وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ» (مائده، 45)

بر این اساس بسیاری از پدیده ها و حوادث طبیعی را کارکرد وجود چنین روابط ظالمانه ی اجتماعی می داند. از این رو می بینیم که قرآن کریم علت حادثه ی طوفان نوح و غرق شدن در آب را ستم پیشگی آنها ذکر می کند.

(صفحه 138)

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاّ خَمْسِینَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ» (عنکبوت، 14)

قرآن کریم علاوه بر قوم نوح از اقوام دیگری نام می برد که به علت کجروی و انحراف از راه راست و پیروی نکردن از انبیای الهی و در نتیجه ستم پیشگی، سرنوشتی جز هلاکت و نابودی را برای خود رقم نزدند. «وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمّا ظَلَمُوا...» (یونس، 14)

 

2 ) پدیده هایی که سبب رفاه و آسایش و خوشی و آرامش روحی و روانی اجتماع می گردد؛ مانند فراوانی و وفور نعمت و... . نمونه ای از آیاتی که به این مطلب تصریح دارند عبارتند از:

«لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف، 96)

اگر اهل قریه ها ایمان می آوردند و پرهیزکاری پیشه می کردند ، برکاتمان را از آسمان و زمین بر آنها روان می ساختیم.

«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً» (نوح، 12-10)

در این آیه ی کریمه، خدای سبحان از زبان نوح پیامبر علیه السلام مطلب را این گونه بیان می کند، که نوح علیه السلام به قوم خود گفت:

از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او آمرزنده است، تا از آسمان برایتان پی در پی باران فرستد، و شما را به اموال و فرزندان مدد کند و برایتان بستان ها و نهرها بیافریند.

«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتِیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذاقَهَا اللّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ» (نحل، 112)

خدا قریه ای را مثل می زند که امن و آرام بود، روزی اهل آن به فراوانی از هر جایی می رسید، اما کفران نعمت خدا نمودند و خدا به کیفر اعمالشان به گرسنگی و ترس وحشت مبتلایشان ساخت.

(صفحه 139)

نقش روابط انسانی در پیدایش برخی پدیده های اجتماعی

دسته ی دیگر روابطی هستند که کارکرد آنها برخی پدیده های اجتماعی است، مانند قساوت و بی رحمی، ظلم و جنایت، خود فراموشی، و... . در یک نگاه کلی می توان چنین اظهار نظر کرد که به طور کلی قرآن تمامی مشکلات اجتماعی را نتیجه و حاصل رفتار انسان ها می داند.

برخی از آیاتی که به وجود آمدن بسیاری از پدیده های اجتماعی را کارکرد روابط انسانی می دانند از این قرارند:

آیه ی کریمه ی «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ» (روم، 41) بیان گر این مطلب است.

همان گونه که دیده می شود این آیه ی شریفه به وضوح و روشنی دلالت دارد بر این که تمامی پدیده های ناهنجار و آسیب های اجتماعی در واقع کارکرد اعمال و رفتارهای فردی و اجتماعی خود انسان هاست.

قرآن کریم در آیات متعددی به توضیح و تفصیل این مطلب پرداخته و نسبت به وجود برخی از پدیده های اجتماعی و سبب پیدایش آنها رهنمودهای مهمی را بیان می کند. به عنوان مثال، خدای سبحان وقتی به شرح حال قوم بنی اسرائیل در سوره ی مبارکه ی مائده می پردازد. علت و سبب پیدایش پدیده ی قساوت و بی رحمی و نبود عاطفه را در میان آنها شکستن عهد و پیمان و میثاق های الهی دانسته و می گوید:

«فَبِما نَقْضِهِمْ مِیثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً» (مائده، 13)

و یا در آیه ی کریمه ی «الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاّ کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ...» (بقره، 257) وجود روابط ناسالم اقتصادی را در جامعه سبب پیدایش پدیده ای به نام جنون معرفی می کند.

این بخش را با جمله ای از شهید مطهری در وصف آیه ی کریمه ی قرآن در جهت بیان سنت ها به پایان می بریم: «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبْدِیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحْوِیلاً» (فاطر، 43)

شگفت جمله ای است از شگفت کتابی! چه عظیم است قرآن؛ پیشروی

(صفحه 140)

دانش ها، رفیق پرهیزکاران. اندیشه ی بزرگ فیلسوفان سال ها کاوش می کند و قانون علیت عمومی و نظام آفرینش را به دست می آورد، می خواهد مغرور شود و ببالد که عجب رازی را گشودم و چه عظیم قانونی را شناختم، که ناگهان قرآن را جلوی خود می بیند که با تعبیری بسیار رسا و در عین حال ساده، این راز را بیان کرده است: هرگز سنت خدا تغییر نمی کند. (مطهری، 1373 ، 135)

بر مبنای قانون علیت است که به نظر وی:

... عزت ها و ذلت ها، موفقیت ها و شکست ها، و خوشبختی ها و بدبختی های تاریخی حساب های دقیق و منظم دارد و با شناختن آن حساب ها و قانون ها می توان تاریخ حاضر را تحت فرمان در آورد و به سود سعادت خود و مردم حاضر از آن بهره گیری کرد. (همان، 1374 ، 70)

مقالات مرتبط:

شناخت کارکرد دین و تأثیر آن بر احیای ارزش ها از منظر شهید مطهری بخش دوم

 

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است