در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: ، محدثی، جواد ؛



رمز توفیق
هنوز هم گاه و بیگاه می پرسند:چه شد که«شهید مطهری»در مقطعی حساس از تاریخ معاصر برای«نسل جوان»و دانشگاهیان علاقه مند به شناخت«معارف اسلام»و«فلسفه دینی».به صورت یک «الگو»درآمد؟الگویی که در قلمرو فکر و فرهنگ دینی«پیشتاز»و جلودار قلمداد می شد.
آیا به شاخص های موجود در شخصیت علمی و فکری و اخلاقی استاد مربوط می شد،یا به هاله ای از تبلیغ ها و معرفی ها و تکریم ها که نسبت به شخص او انجام می گرفت؟یا به اقتضای شرایط اجتماعی کشور برمی گشت؟
به نظر می رسد استاد مطهری،هم در مقوله شناخت از جوهره دین و مکتب و معارف اهل بیت و مفاهیم قرآنی،به اندیشه هایی زلال و مدون و روشن دست یافته بود.هم نیاز زمان و خلاءهای فکری جامعه را می شناخت.هم با روحیات جوانان و نیازهای روحی و فکری و ایدئولوژیک آنان آشنا بود،هم زبان گویا و قلم شیوای او.وی را در این زمینه امداد می کرد.هم جوهر تعهد و مسوولیت شناسی.او را پیوسته در همه عرصه ها و صحنه های لازم و مورد نیاز.فعال و پرتلاش ساخته بود و سستی و کاهلی نمی شناخت و مشتاقانه و خستگی ناپذیر.در راهی که حق تشخیص می داد و آنچه را«وظیفه»می دانست،می کوشید و با«حضور»خویش در میدانهای فکری،خفاشان را از صحنه دور می ساخت.
به تعبیر دیگر،عوامل توفیق استاد را در دست یابی به این موقعیت ویژه،به خصوص در میان تحصیل کردگان دانشگاهی می توان از جمله این ها دانست:
1-آگاهی عمیق نسبت به معارف دین و اندیشه های معاصر
2-زمان شناسی.حضور در زمان و آگاهی از خلاءهای فکری
3-شناخت روحیات جوانان و نیازهای آنان
4-قدرت قلمی و زبانی در تبیین اندیشه ها و دریافت ها
5-تلاش پیگیر و خستگی نشناس در راه هدف
تبیین یکایک این محورها و ذکر مستندات و شواهد هر یک،در حوصله این نوشتار نیست.اما مروری بر مجموعه مباحث،سخنرانی ها، تألیف ها،مقالات وی.شاهد صدق این ادعاست و تنوع آثار و بروز بودن مباحث و کاربردی بودن مطالب ارائه شده.گویای این«زمان شناسی»،«زبان شناسی»و«جوان شناسی»از سوی استاد است.

در عرصه شناخت و ارائه
حیات علمی استاد مطهری،نشانه ژرف اندیشی و کاوش و دقت نظر او در مباحث کلامی،فلسفی،قرآنی و معارفی است.ذهن تیز و نقاد وی.موجب برداشت های عمیقتر از کوثر معارف بود.
گستردگی مطالعات و آشنایی با جریان های فکری معاصر در جهان و رها ورد اندیشه های دانشمندان غیر مسلمان و فلاسفه شرق و غرق و شناخت مکاتب گوناگون فکری،سیاسی و فلسفی،سبب می شد که در پژوهش ها و مطالعات اسلامی و تأمل در متون و منابع دینی،حالت و شیوه مقایسه ای داشته باشد.این شیوه،برداشت های نوتری را از معارف کهن اسلامی به دست می داد.و از همین رهگذر،به خطرها و آفات و انحرافات و گرایش های ناسالم در حیطه مسائل اسلامی و رگه های تحریف و التقاط در برداشت های اشخاص و گروه ها از مباحث اسلامی، بیشتر و پیش تر از دیگران پی می برد و به مقتضای حریت فکری و تعهد و غیرت دینی،دست به افشاگری می زد.به عنوان نمونه،شناخت «التقاط»و«تحلیل مادی با لعاب و روکش مذهبی»در مفاهیم ایدئولوژیک که مثلاً منافقین یا گروه«فرقان»و جریان های دیگر ارائه می دادند..جز با آشنایی عمیق نسبت به بینش و تفکر و فلسفه مادی گروه های مارکیستی و فلاسفه دگراندیش،میسر نمی شد.حتی در مسائل فقهی نیز آنچه او را در شناخت و افشای رگه های اقتصاد مارکسیستی و لیبرالی ستی در مباحث جدیدی که به نام«اقتصاد اسلامی»ارائه می شد،مرهون همین آشنایی ها بود.این هم نوعی از همان مقوله«علم به زمان»است که در یک عالم دینی کارساز و مهم است.
صراحت لهجه و شهامت در ابراز عقیده و نترسیدن از«هو»و «هیاهو»از یک سو،قدرت بیان و تسلط در ارائه اندیشه ها با قالبی شیوا،رسا،جذاب و نواز سوی دیگر،در مرحله«ارائه فکر»او را قرین ایمان استوار او به«مبانی فکری»و سازش ناپذیری بر سر«مواضع اعتقادی»بود.
اما امت نیز در یکی از سخنرانی هایش در سالگرد شهادت وی (اردی بهشت 61)فرمود:
«مطهری که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود،رفت و به ملاء اعلا پیوست.» «1»
توانایی بر تسهیل دشوارترین مباحث فکری و کلامی و فلسفی، از ویژگی های تأثیرگذاری و نفوذ شخصیت علمی استاد بود.تا ملی بر کتاب های«روش رئالیسم».«عدل الهی»،«آشنایی با علوم اسلامی»و ...این قدرت بر ساده سازی مفاهیم سنگین و دشوار را که هنر شهید مطهری بود،نشان می دهد.این شیوه،امروز هم بمثابه یک ضرورت و فوریت،خود را نشان می دهد و راه درست را پیش پای عالمان دینی و مدافعان حریم مکتب و باورهای مقدس،ترسیم می کند.

تأثیرگذاری بر قشر جوان
گذشت زمان و تحولات جامعه،افکار،گرایش ها،نیازها و حتی «زبان تفاهم»میان افراد را دگرگون می سازد.حضور در عرصه های فکری هر زمان،زبان و شناخت همان عصر را می طلبد آنان که از این قلمرو دور باشند.از صحنه اندیشه هم برکنار خواهند ماند.یکی از معانی«فرزند زمان خویش بودن»همین است.
تحولات فکری،چه در حوزه و چه در دانشگاه،«زبان جدید»در ارائه«معارف قدیم»می طلبد.بی آنکه ذره ای از محتوا و جوهره و حقیقت نهفته در مکتب و وحی،کاسته یا کنار گذاشته شود.و این، مرزی حساس و مهم است که مردان بزرگ از عهده تک سواری در این میدان برمی آیند.یعنی رعایت این دو نکته باهم و به موازات یک دیگر:
الف:اصرار بر محتوای اصیل،بی کم و کاست و تسامح و تغییر
ب:نوگرایی در زبان تفهیم و شیوه عرضه و قالب ارائه
شهید بزرگوار،آیه ا...مطهری.نه از آنان بود که محتوای اصیل دین را فدای پسند«نسل جوان»و روشن فکران کند و باب میل آنان حرف بزند و تحلیل کند،و نه از آنان بود که با دگم بودن حتی بر تعابیر و واژه ها و قالب های سنتی و عدم انعطاف.میان خود و نسل جدید و جوان،فاصله بیندازد.
آری...هنر عرضهء«فکر کهن»در«قالب نو».بدون سازش و عقب نشینی از مواضع اصولی و اصول فکری،از خصایص آن استاد بود.گوهر گران بهایی که متأسفانه برخی از روحانیون معاصر هم از آن محرومند و هم اوا و هماهنگ با جریانات دگراندیش و بعضا معاند.به ابراز نظریهء دینی می پردازند.
شهید مطهری هم در میان قشر جوان حوزه و طلاب خویش فکر و با استعداد،شاگردان با اراده و ارادتی یافت که حامل و ناقل اندیشه های ناب او به مخاطبان تشنه در جامعه معاصر بودند،هم در میان نسل جدید و تحصیلکرده دانشگاهی،جاذبه افکار و آثارش مشهود بود می توان گفت که وجود استاد و شیوه های علمی و تبلیغی وی به مثابهء محور اتصال و پیوند این دو قشر جوان بود.به تعبیر حضرت آقای رفسنجانی در مورد استاد:
«به دلیل حضور در دانشگاه و مدارس علوم دینی،پلی بود میان دو قشری که سالها با توطئه های شرق و غرب از هم جدا نگه داشته شده بودند.طلبه و

صفحه 2


دانشجو که طبیعی ترین وسائل همکاری و همفکری را در اختیار دارند و کانال عمیقی که به دست دشمنان حفر شده و آنها را از همدیگر دور کرده بود،در وجود استاد مطهری،نقطهء ارتباط و اتصال خود را دیدند و به هم نزدیک شدند و ثمرهء این تقارب را در سالهای مبارزه با رژیم،روزهای پیروزی و پس از پیروزی لمس کردند...» «2»
از همهء این ها گذشته،روحیات خاص،تواضع و فروتنی،حوصله وسعهء صدر،متانت و ادب در برخورد و بحث.دوری از تحمیل عقیده و نظر بر دیگران،تحمل در شنیدن نقد و نظر دیگران،نهراسیدن از شنیدن شبهه و آمادگی کامل برای ورود به میدان بحث و مناظره.شور و حرارت در تبیین مسائل و...از جمله موضوعاتی است که در تاثیر گذاری حضرت استاد بر فکر و روح جوانان در حوزه و دانشگاه،نقش بسزایی داشت.موضوعی که امروز بشدت نیازمند آنیم.
استاد با همهء مقام علمی و مکانت فضل و کمال روحی که داشت،با دقت و متانت و صبر،به حرف های مخاطب و متشکل و منتقد گوش می داد،آنگاه از موضع قدرتمندانه و مسلط به بیان و تبیین می پرداخت و این روش در دلها اثر می گذاشت.خلق و خوی والای استاد،پشتوانه ای برای تأثیرگذاری فکری و علمی بود.جوانان،علاقه دارند که در منش و روش و خصلتهای فردی و برخوردی یک نفر، جلوه هایی از آن همه حرفها و حدیث ها را به تماشا بنشینند.استاد از این نمونه انسانهای والا بود که اخلاق و عرفانش،چاشنی تأثیرگذاری گفتار و آثارش بود و به آنچه دعوت می کرد.خود عمل می کرد و«قول» و«فعل»او هماهنگ بود.
حضرت امام خمینی«قدس سره»در پیام سالگرد شهادت او،روی ابعادی از شیوه قلمی،حالت روحی بعد معنوی و ایمانی استاد،تکیه کرده و فرموده است:
«...او با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی با زبان مردم و بی تلق و اضطراب،به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت.آثار قلم و زبان او بی استثناء آموزنده و روان بخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیدت نشاءت می گرفت،برای عارف و عامی سودمند و فرح زاست.» «3»
توجه به نیازهای مخاطبین،عاملی تاثیرگذار است.یعنی کاربردی بودن مباحث و گشایندهء قفلهای بسته.یکی از رموز توفیق استاد،همین است.شهید مطهری در یک جا چنین گفته است:
«وقتی به تهران آمدم،متوجه شدم که آنچه من در حوزه آموخته ام،قابل عرضه نیست و طالبی ندارد و آنچه را که مردم از من می خواهند،من آماده نکرده و نیاموخته ام.» «4»
و همین سبب شد که استاد،در ارتباط با محافل دانشگاهی و مخاطبان تحصیلکرده و جوانانی که نیازمند فکر نو از اسلامند،کاری اساسی تر کند و از معدن و گنجینهء علوم و معارف اسلامی،خوراک فکری مناسب و لذیذ برای جوانان فراهم سازد.خود این از برکات حضور در متن جامعه و درک محسوس و ملموس نیازها و کمبودها و خلاءهاست.
آنان که در پی تأثیرگذاری در حوزهء فکری جوانانند،می توانند از شیوه استاد،چه در شناخت نیازها.چه زبان روز و چه شیوه اثرگذار، بهره گیرند.حضور تاثیرگذار و زمان شناسانه عالمان دینی در محیطهای فکری و جوان خیز،می تواند این گونه خلاءها را پر کند و روحانی همچنان در قلمرو معارف وحی و حوزهء دین.حرف اول را بزند.

تکثیر اندیشه
چنین نیست که شخصیت شهید مطهری و افکار و آثارش«تاریخ مصرف»داشته باشد.و هرکس چنین القاء کند.بی غرض یا ساده نیست -مخالفان اندیشه شهید مطهری،با محتوای اسلامی انقلاب.سر ستیز و دعوا دارند.
بگذریم که کسانی و جریاناتی به عمد،می کوشیده و می کوشند تا تفکر و آثار و اندیشه های شهید مطهری را بایکوت کنند و مسکوت بگذارند و با گرد و غبار کردن،غبار نسیان و فراموشی بر آنها بنشانند. این جملات نورانی حضرت امام«قدس سره»،دربارهء شهید مطهری،جاودانه می درخشد:
«آثاری که از او هست،بی استثناء همهء آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم بی استثنا آثارش خوب است.ایشان بی استثنا آثارش خوب است،انسان ساز است،برای کشور خدمت کرده،در آن حال خفقان،خدمتهای بزرگ کرده است این مرد عالی قدر.» «5»
آیا سزاوار است که چنین آثاری از گردونهء چاپ و نشر و توزیع و مطالعه و مسابقه و کاوش خارج گردد؟آیا این توطئه نیست؟از اینکه آثار وی را مقطعی و خاص یک دورهء معین بدانند.بوی توطئه به مشام می رسد.امام امت،از این قضیه،نوزده سال پیش به عنوان«دسیسه»یاد کردند و در پیام خود فرمودند:
«اکنون شنیده می شود که مخالفین اسلام و گروه های ضد انقلاب درصدد هستند که با تبلیغات اسلام شکن خود،دست جوانان عزیز دانشگاهی ما را از استفاده از کتب این استاد فقید کوتاه کنند.من به دانشجویان و طبقهء روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش شود.» «6»
اندیشه های شهید مطهری باید در حوزه ها و دانشگاهها به صورت «فکر»،مطرح باشد و آثارش به مرغوب ترین شکل،چاب و عرضه گردد.به خصوص اندیشه های سیاسی و اجتماعی استاد مطهری،به صورت تدوین شده و دسته بندی شده و عنوان گذاری های نو و ناظر به جریانات سیاسی اجتماعی داخل و خارج از کشورمدون و منتشر شود.تا تصور نکنند ایشان تنها در زمینه مسائل فلسفی و کلامی، قرآنی و اخلاقی اسلام حرف و پیام داشته است.اگر در برخی موارد هم نیازمند شرح و تبیین باشد،از این گام هم فروگذار نشود.
به عنوان نمونه،استخراج اندیشه های استاد در زمینهء مباحثی چون:فرهنگ،آزادی،تمدن،لیبرالیسم،جامعه،جوانان،زن،حقوق اجتماعی،نظارت،ولایت فقیه،حکومت،اقتصاد،نظام سلطه،ربا، فلسفه اخلاق،طبقات اجتماعی،غرب و غرب زدگی،صهیونیسم، نهضت جهانی اسلام،یهود،مطبوعات،رسانه های خبری و...می تواند بعد اجتماعی اندیشه های استاد را معرفی کند.
خوب است برای جوانان و نوجوانان،گزیده ای از آثار ایشان ارائه شود.براساس بسیاری از نوشته های ایشان می توان فیلم و سریال ساخت.منتهی نویسنده و فیلمنامه نویسی باید باشد که روح و جان را از آثار استاد گرفته،در قالب یک برنامه هنری بریزد مثلاً آیا نمی توان «خدمات متقابل اسلام و ایران»را به صورت یک سریال درآورد؟چرا می شود،بشرط آنکه نویسنده و کارگردان،سوز این کار را داشته باشد.
مهم،ترویج این افکار و اندیشه هاست،به نحوی که مبنای بحثها، داوریها،نقد و نظرها قرار گیرد و افکار وی تکثیر گردد.
در این قسمت،تعبیر مقام معظم رهبری نسبت به افکار و آثار ایشان،در خور تأمل بسیار است:
«هر سخنرانی این شهید عزیز را می توان به عنوان یک کار تخصصی و پرمایه دانست و لذا شایسته است بر روی مبانی فکری و خط فلسفی ایشان،کارهای زیادی بشود.آثار استاد شهید مطهری،مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی ایران است.اگر ما بخواهیم این نظام در ذهن مردم عمیق پیدا کند و حرکت انقلابی این مردم همچنان ادامه یابد،بایستی افکار استاد شهید مطهری در میان مردم رواج یابد که خوشبختانه امروز تا حدودی این افکار رواج یافته است.» «7»
پایان نوشته را قطعه ای نغز از سخنان شهید مطهری در مورد مسائل فکری و فرهنگی قرار می دهیم:
«همان طوری که غذاهای جسمانی،بعضی مقوی و بعضی ضعف آور است،بعضی نشاطانگیز و بعضی سستی آور و بی حال کننده است،غذاهای فکری نیز همین طور است.

صفحه 3


تعلیماتی که آدمی قرار می گیرد و کتابهایی که مطالعه می کند و مقالاتی که می خواند و سخنرانیهایی که گوش می دهد،از لحاظ اثر همه یکسان نیستند. بعضیها راستی فکر و اراده را قوت می بخشد و بعضی یاس و نومیدی می بخشد.» «8»


پاورقی ها:
«(1)-صحیفه نور ج 6،ص 109»
«(2)-جلوه های معلمی استاد،ص 48»
«(3)-صحیفه نور ج 14،ص 208.»
«(4)-روزنامه جمهوری اسلامی 18/9/70»
«(5)-صحیفه نور ج 16،ص 145»
«(6)-صحیفه نور ج 12،ص 51»
«(7)-جلوه های معلمی استاد،ص 15»

«(8)-حکمتها و اندرزها.ص 242.


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است