در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: نشریه جمهوری اسلامی 23، 25، 27/2/86، ؛


 

صفحه 1


از ویژگی های بارز متفکر شهید استاد مرتضی مطهری،مبارزه وقفه ناپذیر با اوهام و خرافات است.این مبارزه دارای ابعاد و جلوه های گوناگون است و بسیاری از موضوعات را در بر می گیرد.
مسائل اعتقادی،فکری،عبادی،اخلاقی،اجتماعی و تربیتی،از جمله موضوعاتی هستند که در تلاش های مستمر علمی استاد مطهری به بررسی و نقد درآمده و خرافات از واقعیات تفکیک داده شده اند.
همه این موضوعات در جای خود باید به تحلیل درآیند و نکته یابی های استاد و درس های بیداری و وظایف و مسئولیت های همگان-از خاص و عام-تبیین گردد.
در این نوشتار مجال کنکاش برای شرح دیدگاه های استاد در تمام موضوعات وجود ندارد و به همین دلیل به بررسی نقش مخرب خرافات و موهومات در مدایح و مراثی می پردازیم.
نفوذ تحریف و خرافات در مدایح و مراثی نیز از وسعت خاصی برخوردار می باشد و خود موضوعی است دارای ابعاد مختلف و شایسته تحقیق و بررسی گسترده.در این فرصت،به صورت مجمل و موجز به این مقوله نظر می افکنیم و پنج موضوع مهم را گزینش و بررسی می کنیم.
وقتی سخنی از مدایح و مراثی به میان می آید.به طوری طبیعی عملکرد مداحان و مرثیه سرایان نیز به مداقه گذاشته می شود و اعتراضات و انتقادات به سوی آنان سرازیر می گردد،که خرافه ها و موهومات و تحریف ها و دروغ ها به وسیله همین افراد به مدایح و مراثی راه می یابد و از همین رو،نقد عملکرد و انتقاد صریح از خطاهایشان اجتناب ناپذیر می باشد.ولی این واقعیت را هرگز فراموش نسازیم که اولا وجود مدایح و مراثی و برگزاری مراسم سوگواری برای ائمه اطهار(ع)به ویژه حضرت امام حسین(ع) در فرهنگ اسلامی یک امر تثبیت شده می باشد و پشتوانه عمیق اعتقادی دارد و منابع متقن روایی شیعه و رهنمودهای صریح و روشن معصومین(ع)مستندات اصلی این عمل پسندیده می باشد که فلسفه خاص و آثار مستند و صحیح و به دور از هرگونه تحریف و دروغ و خرافات به مردم جامعه این مداحان و مرثیه سرایان فکور و پاک و متعهد همواره بوده اند و هستند و هم امروز شاهد فعالیت های سالم و مسئولانه آنان می باشیم و چه بسا بارها از زبان و قلم همین افراد بصیر و مسئول انتقاد و اعتراض به عملکردهای ناسالمی که به نام خدمت به امام حسین(ع)صورت می گیرد شنیده و خوانده ایم.
دسته دوم،مداحان ناآگاه و ناآشنا به فرهنگ و معارف اسلامی و بی اطلاع از متون مستند تاریخی می باشند که نه درد دین دارند که آنان را به کسب معرفت و شناخت و بینش ترغیب نماید و به مطالعه و کنکاش و تحقیق برای دست یابی به مدایح و مراثی معتبر وادار سازد،و نه احساس تعهد انسانی می کنند که از خرافه سازی اینان هستند که به راحتی دین را به دنیا می فروشند و دکان فریب باز می کنند تا متاع دروغ و جعل و خرافه بفروشد و از این رهگذر به چرب و شیرین دنیای دون برسند،و این تجارتی تباه و ناسودمند است که فرصت حیات جاودان آخرت را از آنان می رباید.
مخاطب اصلی این نوشتار،مداحان و مرثیه سرایان دسته دوم می باشند و طبیعی است که نقد و بررسی افکار و اعمال این گروه-با اعتقاد مستحکمی که به حقانیت اصل وجود مدایح و مراثی صحیح و عملکردهای سالم و سازنده مداحان و مرثیه سرایان وارسته و آگاه و مسئول داریم-یک ضرورت حیاتی می باشد و هیچ گونه قصور و غفلت و مسامحه و مصلحت اندیشی را بر نمی تابد.به ویژه آن که این رویکرد منتقدانه با بررسی و تبیین اندیشه ها و دیدگاه های ژرف متفکر توانمند و جامع علوم و فنون یعنی آیت الله مرتضی مطهری آغاز و انجام می یابد.یعنی همان کسی که رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی او را«متفکر و فیلسوف و فقیه عالیمقام» «1» نامید و اعلام نمود که«در اسلام شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود.» «2» و«آثار قلم و زیان او بی استثناء آموزنده و روانبخش است» «3» و به ویژه به مشخصه بارز استاد مطهری در تقابل و مبارزه با موانع رشد و معرفت دینی اینگونه تصریح نمود:«عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجروی ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد.» «4»
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری برای مبارزه با خرافات و تحریفات،ریشه یابی و بررسی عوامل مختلفی که موجب شکل گیری اوهام می شود را حائز اهمیت می داند و از همین رو بخشی از فعالیت های فکری او به این موضوع مهم و ضروری اختصاص یافته است.
استاد مطهری،در کنار اصل ریشه یابی عوامل خرافه و تحریف،موضوعات دیگری همچون تبیین فلسفه مرثیه سرایی و گریه و عزاداری برای حضرت امام حسین(ع)، وظایف و مسئولیت های عالمان آگاه دین،ضعف های مردم و ضرورت حرکت های آگاهی بخش و بینش را برای بالا بردن سطح معرفت و شناخت جامعه را نیز به مداقه می گذارد.
از دیدگاه استاد مطهری،گرایش به«اسطوره سازی و افسانه پردازی»یکی از عوامل

صفحه 2


مهم رسوخ خرافات در مدایح و مراثی می باشد.اسطوره یا افسانه،امری است که از تخیل بر می خیزد و با تعقل در ستیز است.علاوه بر آن،اسطوره امری خلاف واقع است و میان تهی می باشد و از اصل و اساس فاقد حقیقت است و هیچ پشتوانه شرعی و عقلی و عینی و عملی ندارد.
استاد مطهری ابتدا به معرفی این عامل می پردازد و سپس نمونه هایی از مدایح و نقل قول های مبتنی بر افسانه را معرفی می کند.فشرده و مجملی از نظرات استاد اینگونه است که یکی از عوامل ایجاد و رشد خرافات«تمایل بشر است به اسطوره سازی و افسانه سازی...یک حس قهرمان پرستی هست،یک حسی هست که درباره قهرمان های ملی و قهرمان های دینی افسانه می سازد...
در حادثه کربلا،یک قسمت از تحریفاتی که صورت گرفته است معمول حس اسطوره سازی است.مبالغه ها و اغراق هایی شده است...این حس اسطوره سازی خیلی کارها کرده است.ما که نباید یک سند مقدس را در اختیار افسانه سازها قرار بدهیم...ما وظیفه داریم این ها را از چنگ این افسانه سازها بیرون بیاوریم...برای حادثه عاشورا،حادثه ای که ما دستور داریم هرسال آن را به صورت یک مکتب زنده بداریم،آیا صحیح است که در این داستان این همه افسانه وارد بشود؟!» «5»
استاد مطهری به سه نمونه از افسانه سازی ها اشاره می کند که یکی از آنها درباره لشکریان دشمن است.بنا به نقل افسانه سازها،مجموعه عدد سواره و پیاده دشمنان یک میلیون و ششصد هزار نفر بوده است و همه آنها از شهر کوفه بوده اند.در حالی که جمعیت کوفه در آن زمان به صد هزار نفر هم نمی رسیده است!همچنین بنا به نقل افسانه سازها،حضرت امام حسین(ع)سیصد هزار از سپاهیان دشمن را به هلاکت می رساند،که این ادعا نیز افسانه است و خلاف شرع و عقل. «6»
استاد مطهری سپس به نکته ای عمیق اشاره می نماید و آن اینکه افسانه سازی ها برای اشخاص با یکدیگر تفاوت دارند و با توجه به جایگاه و نقش شخصیت ها اهمیت می یابند و ضرر و زیان می آفرینند.به این ترتیب که افسانه هایی که مردم برای بو علی سینا و شیخ بهایی ساخته اند،با افسانه هایی که برای امام حسین(ع)به وجود آورده اند یکسان نمی باشند.
افسانه های ساخته شده درباره بو علی و شیخ بهایی ضرر و زیانی متوجه دین اسلام نمی کند،لکن اسطوره گرایی ها و افسانه پردازی ها درباره حضرت امام حسین(ع)به دلیل جایگاه امامت و نقش رهبری و زعامت دینی مردم، موجب رسوخ جعل و تحریف و دروغ در دین مبین اسلام و نهضت مقدس و راهگشا و سرنوشت سازی چون عاشورا می گردد و جامعه را سریع در بیراهه های جهل و جمود و گمراهی به حرکت در می آورد و حقایق و واقعیت ها را وارونه می سازد و همه تعالیم و ارزش های مقدس را واژگونه می نماید و از نقش آفرینی و تحول زایی باز می دارد.
استاد مطهری پس از نقل دو نمونه از افسانه سازی ها درباره بو علی سینا و نفی ضرر و زیان از آنها،درباره نهضت عاشورا و شخصیت والا و نقش خاص و محوری حضرت امام حسین(ع)و خطر تحریف های ناشی از افسانه سازی چنین نظر می دهد:
«افرادی که شخصیت آنها،شخصیت پیشوایی است،و قول آن ها،فعل و عمل آن ها،قیام و نهضت آن سند و حجت است،در این ها نباید تحریفی واقع بشود، در سخنانشان،در شخصیتشان،در تاریخچه شان» «7»
دومین موضوعی که استاد مطهری به نقد و بررسی می گذارد،استفاده از وسایل نامشروع برای اهداف مقدس و مشروع است.تعالیم اسلام هرگز اجازه نمی دهد که پیروان دین مبین در هرکسوت و مسئولیت اهداف مقدس را با وسایل نامقدس محقق سازند و اینگونه توجیه کنند که آنچه مهم است استقرار احکام و قوانین و ارزش های والای اسلامی و سیره و روش پیامبر(ص)و امامان(ع)می باشد و بنابر این برای تحقق آنها تمسک به ابزار و وسایل حرام و نامشروع جایز است،زیرا در نهایت اهداف را به تحقق و عینیت در خواهند آوردند.
این روش و حربه مختص به مکتب های فکری و فلسفی و سیاسی دنیای غرب از جمله ماکیاولیسم می باشد و بیش از این نیز توسط حکومت های فاسد بنی امیه و بنی عباس مستمسکی برای دست یابی به مطامع ضد اسلامی و استمرار حکومت های غاصبانه آنها بود.
متاسفانه برخی از مداحان و مرثیه سرایان برای هدفی که آنها«گریاندن مردم» نام می گذارند،از حربه زشت و ضد اسلامی«هدف وسیله را توجیه می کند»استفاده می کنند و به عمد خرافه هایی را وارد مراثی می سازند تا به این وسیله اشک مردم را درآورند و محفل عزا را به شور و غوغا بیفکنند!
استاد مطهری در بررسی ریشه های نفوذ خرافات و اوهام و تحریف ها به مدایح و مراثی،بهره برداری از وسایل نامقدس برای تحقق اهداف مقدس را بسیار خطرناک و موجب شیوع بسیاری از امور خلاف و متضاد با تعالیم اسلام معرفی می نماید.استاد درباره این عامل مخرب و آثار زیانمند آن اینگونه توضیح می دهد:
«عده ای آمدند گفتند گریه بر امام حسین ثوابش آنقدر زیاد است که از هروسیله ای برای این کار می شود استفاده کرد.یک حرفی را امروزی ها درآورده اند-در مکتب ماکیاول و امثال او-که می گویند هدف وسیله را مباح می کند،هدف خوب باشد وسیله ات هرچه باشد.این ها هم گفتند:ما اینجا یک هدف مقدس و منزه داریم و آن گریستن بر امام حسین(ع)است.حالا این گریستن روی چه فلسفه ای است،کاری به آن ندارند،باید گریست.بسیار خوب،باید گریست.به چه وسیله بگریانیم؟به هر وسیله که شد.هدف که مقدس است،وسیله هرچه شد،شد.اگر یک تعزیه های اهانت آور هم بسازیم درست است یا درست نیست؟گفتند:اشکی جاری می شود یا جاری نمی شود؟همین قدر که اشک جاری می شود،هر کاری کردید کردید...
معصیت کاری کنیم،به بدن مرد لباس زن بپوشانیم،عروسی قاسم درست کنیم، جعل و تحریف کنیم.گفتند:در دستگاه امام حسین این حرف ها مانعی ندارد
دستگاه امام حسین(ع)از دستگاه دیگران جداست.اگر این جا دروغ گفتی، بخشیده است،جعل کردی،بخشیده است،تحریف کردی،بخشیده است،شبیه سازی کردی،بخشیده است،به تن مرد لباس زن کردی،بخشیده است،هر گناهی که اینجا کردی،بخشیده است،هدف خیلی مقدس است.در نتیجه یک افرادی در این قضیه دست به جعل و تحریف زده اند که انسان تعجب می کند.» «8»
متفکر شهید برای نقد و رد این تفکر باطل و سراسر خرافه و تحریف،اینگونه استدلال می نماید که بر مبنای اصل نامقدس و ساخته و پرداخته قدرت های ضد اسلام و سیطره جوی دیروز و امروز جهان که«هدف وسیله را توجیه می کند»همه اصول و مبانی و تعالیم و قوانین اسلام را می توان در مسیر آمال و مطامع نفسانی به تعطیلی کشاند. همچنین بر مبنای این تفکر منحط می توان معاصی مختلف را با هدف یاری کردن به دیگران یا مسرور و خوشحال نمودن افراد،مرتکب گردید! راستی،در چنین حالتی چه اثری از دین باقی می ماند و چه تضمینی برای نقش آفرینی معنویت زلال اسلام در ایجاد تحول و دگرگونی در انسان ها وجود خواهد داشت؟!
استاد مطهری از این انحطاط و انحراف اعتقادی و فکری به شدت متأثر و متأسف می گردد و از این که برخی از محافل و مجالس عزاداری و مرثیه سرایی ما به سوی این خرافه ها شتاب گرفته اند و به مسخ تعالیم و قوانین اسلام می پردازند،اینگونه فریاد بر می آورد:
«این چه حرف شریعت خراب کنی است که از هروسیله ای جایز است برای گریاندن بر امام حسین استفاده کرد؟به خدا قسم بر خلاف گفته امام حسین است.امام حسین(ع)شهید شد که اسلام بالا برود...امام حسین کشته شد که سنن و مقررات و قوانین اسلامی زنده شود،نه این که بهانه ای شود که پا روی سنن اسلامی بگذارند.ما امام حسین را به صورت-العیاذ بالله- اسلام خراب کن در آورده ایم.امام حسینی که ما در خیال خودمان درست کرده ایم،اسلام خراب کن است!» «9»
استاد مطهری سپس به نمونه های روضه های ساختگی که به عنوان وسیله های نامشروع برای اهداف مشروع توسط صاحبان این تفکر منحط ترویج یافته است اشاره می کند و علاوه بر آن،یکی از آثار مکتوب را که سراسر جعل و کذب است معرفی می نماید و هشدار می دهد که در این کتاب«اسم ها جعلی است،یعنی در میان اصحاب امام حسین اسم هایی را می آورد که اصلا چنین آدم هایی وجود نداشته اند.در میان دشمن ها اسم هایی می برد که همه جعلی است.داستان ها را به شکل افسانه در آورده است.چون این کتاب(روضه الشهدا)اولین کتابی بود که به زبان فارسی نوشته شد مرثیه خوان ها که اغلب بی سواد بودند و به کتاب های عربی مراجعه نمی کردند،همین کتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می خواندند.» «10»
به این ترتیب،جعل و تحریف و دروغ،در مدایح و مراثی راه یافت و مجالس و محافل عزاداری ما محل نشر و ترویج روضه های ساختگی و فاقد سند واعتبار گردید و مداحان و مرثیه سرایان غیر مسئول،بدون مراجعه به اسناد تاریخی معتبر و مورد تأیید اندیشمندان و محققین آزاد اندیش و ژرف نگر،هرچه از گوشه و کنار یافتند به استناد به آن پرداختند.

صفحه 3



افسانه سازی و استفاده از ابزار
این مصیبت و بلا و رنج وقتی شدت گرفت که آثار مکتوب دیگری با استناد به کتاب مزبور منتشر گردید و جعل و دروغ های بافته شده به سرعت ترویج و گسترش یافت و مظلومیت امام حسین(ع)این بار به صورت نفوذ تحریف های لفظی و معنوی در نهضت مقدس او و دور داشتن توده های مردم از اهداف و آثار بزرگ قیام کربلا و کسب بینش نسبت به مدایح و مراثی صحیح و ضرورت خاص عزاداری آگاهانه و حرکت آفرین،به ظهور و بروز درآمد!
تردیدی وجودی ندارد که اسطوره سازی ها و افسانه پردازی ها و جعل و دروغ های ناشی از به کارگیری روش ضد اسلامی توجیه وسایل نامقدس برای اهداف مقدس، امواج بسیار سنگین و وسیعی از خرافات و موهومات را در فضاهای مختلف جوامع و سرزمین های شیعی گسترش دادند و آثار مخربی به وجود آوردند که هم اکنون به اشکار گوناگون در حال استمرار می باشد.این امواج سنگین و آثار مخرب و ناگوار و زیانمند،هر نوع ساده اندیشی،سکوت،خوش بینی و کناره گیری از مسئولیت معارضه و تقابل منطقی و همه جانبه با خرافات و موهومات راه یافته در مدایح و مراثی را نفی می کند،که هویت دینی اصیل و موجودیت تشیع و تداوم راه مقدس حضرت ابا عبد الله الحسین(ع)و گسترش ارزش های والای نهفته در نهضت عاشوراء با مبارزه کامل و همه جانبه با خرافات و موهومات و نشر دهندگان آن پیوند و ارتباط یافته است.
نه تنها نماز نمی خواند و به طاعت و بندگی خدا در نمی آمد و پایبندی به ارزش ها روا نمی داشت و به انجام اعمال صالح و نیک اهتمام نمی ورزید،که آلوده به هرگناه و فرو رفته در هرفساد و شتاب گیرنده به سوی تباهی ها و انحراف های گوناگون بود.
ماه محرم که از راه می رسید،صدایی به حزن از گلو بر می آورد و سینه ای می زد و اشکی می ریخت و معتقد بود که به این وسیله تمام معاصی و فسق و فساد کاری هایش بخشیده می شود،زیرا امام حسین(ع) از او«شفاعت»می کند و به سبب همین قطره اشکی که ریخته است، انبوه مفاسد و معاصی و بی بند و باری هایش در طول سال را خواهد بخشید!
بر این باور بود که ترک نماز و عبادات واجب هم ضرر و زیانی متوجه او نمی کند و بازخواستی در پی نمی آورد،که امام حسین(ع)حسابی جدا از درگاه الهی دارد و او را از راه دیگری به دور از محاسبه و بازخواست فرشتگان،به بهشت خواهد برد!
هرچه درباره حقیقت و فلسفه اصلی«شفاعت»برای او استدال می شد،سودی نمی بخشید و خدشه ای به اعتقادات سطحی و جاهلانه اش وارد نمی ساخت،که او بر مبنای شنیده هایش در برخی از مجالس و از زبان مداحان و مرثیه سراهای قشری گرا و فاقد دانش و بینش،اصل شفاعت را واژگونه می فهمید.
او در عین ترک عبادات و آلودگی به مفاسد و گناهان و خروج از راه دین و شتاب در بیراهه های گمراهی،طلبکارانه می گفت:«امام حسینی که نتواند مرا شفاعت کند،به چه دردی می خورد؟!»
***یکی از خرافه های خطرناک راه یافته به محافل مدایح و مراثی، برداشت باطل و سخیف و متضاد با تعالیم اسلام از اصل«شفاعت»است. این برداشت خرافی امروز به صورت یک اعتقاد موهوم و زیانمند در حال رشد و گسترش است و اگر چه تلاش فکری اندیشمندان اسلامی از یکسو، و درد آشنایی و آگاهی بخشی مداحان و مرثیه سرایان واقعی اهل بیت(ع)از سوی دیگر،معرفت و شناخت هایی ایجاد کرده است،لکن در مقایسه با حرکت های سریع و شتابنده ای که از جانب مداحان و مرثیه سرایان ناآگاه و پیروان آنان در سطح جامعه صورت می گیرد،اندک و ناچیز می باشد.
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری،در عمل به مسئولیت معرفت آفرینی و آگاهی بخشی نسبت به حقیقت شفاعت و مبارزه سرسختانه با برداشت های سطحی و قشری از آن بسیار فعال و کوشا و پیشتاز می باشد.
استاد مطهری تفکر منحط و آلوده به خرافات درباره شفاعت را یک اعتقاد شرک آمیز معرفی می کند و همانند اعتقاد مشرکان به واسطه گری بت ها برای نیل به آمال و خواسته هایشان می داند.
استاد ابتدا به سابقه این باور آلوده به شرک اشاره می کند و سپس به نفی این نوع برداشت از شفاعت حضرت امام حسین(ع)می پردازد:
«اعتقاد مشرکین به شفاعت،ناشی از تفویض بود....یعنی دیگر کار از دست خدا بیرون است،دست بت هاست.در نظر آنها عالم نسبت به خدا مثل ساعت بود نسبت به ساعت ساز.به یک ارباب انواعی اعتقاد داشتند و به یک بت هایی و به یک ارواحی که مثلا با این بت ها ارتباط دارند....این ها می گفتند ما دیگر کار زیادی به خدا نداریم،کار اساسی مان با این هاست....برای دستگاه خدا این جور اعتقاد داشتند....این بود که اذهان به جای این که متوجه خدا بشود،متوجه بت ها می شد که این ها باید کار را درست کنند.و مکرر گفته ایم که ما هم اگر بخواهیم درباره شفاعت شفعا چنین اعتقادی داشته باشیم و بگوییم خدا یک دستور دارد،یک قانون دارد،یک رضایت دارد،امام حسین دستور و قانون و رضایت دیگری دارد،خدا یک دستگاه دارد، امام حسین دستگاه دیگری،دستگاه خدا یک حساب دارد،دستگاه امام حسین حساب دیگری،و آنجا مطلب به شکل دیگری است،بعد بگوییم ما که دستمان به خدا نمی رسد،آنجا کار خیلی مشکل است، می آییم امام حسین را که به یک چیزهای سهل و ساده ای راضی می شود (شفیع قرار می دهیم).خدا به انسان می گوید نماز،روزه،جهاد با نفس، اخلاق پاک،حج،جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، کارهای خیلی سخت،امام حسین بر عکس،یک دستگاه خیلی ساده ای دارد،با یک روضه ای گرفتن و یک دانه اشکی ریختن و یک چند تا سینه زدن و خلاصه در چند روز دهه عاشورا سهل و ساده می شود همه قضایا را صاف کرد،ما به جای این که از در خدا وارد بشویم که در خیلی سخت و مشکلی هست،از در امام حسین وارد می شویم،بعد امام حسین خودش می رود آنجا کارها را درست می کند....این جور اعتقاد به شفاعت امام حسین قطعا باطل است،یعنی از نوع اعتقاد به شفاعتی است که بت پرست ها درباره بت ها داشتند..... «1»
استاد مطهر در پاسخ به این خرافه،ضمن استناد به آیه شریفه ای از قرآن کریم که می فرماید:«شفاعت در انحصار و اراده خداوند است» «2» ،اینگونه توضیح می دهد:
«شما خیال می کنی که شما شفیع را برای شفاعت بر می انگیزانی.آن خداست که شفیع را برای شفاعت برانگیخته است،اگر او شفیع را برنیانگیزاند محال است او شفاعت کند.کدام شفیع است که به خود اجازه بدهد یک کلمه بر خلاف رضای خدا درباره کسی حرف بزند؟!» «3»
استاد مطهری سپس به این آیه شریفه استناد می کند که می فرماید:«هرگز مقربان درگاه الهی از احدی جز آن کسی که خدا از او راضی است شفاعت نمی کنند.» «4» و سپس شفاعت پیشوایان معصوم(ع) از گناهکاران را در صورت رضایت و خشنودی خداوند از اشخاص،قابل تحقق دانسته و اینگونه استدلال می نماید:
«ما درباره هریک از اولیای حق،پیغمبر اکرم، امیر المومنین،حضرت زهرا،حضرت امام حسین و هر کس دیگر...خیال نکنیم که این رفتن به سوی شفیع، فرار از در خانهء خداست!اگر بخواهد به شکل فرار از در خانه خدا باشد رفتن به سوی شفیع،رفتن به سوی جهنم است.
اگر گفتند من نماز نمی خوانم،به جایش کار دیگری

صفحه 4


برای امام حسین می کنم،امام حسین به چیزی راضی می شود،خدا به چیز دیگر،نه خدا را شناخته اید،نه امام حسین را...امام حسین اگر رضایی غیر از رضای خدا داشته باشد که امام نیست.پیغمبر اگر از خودش دکانی مستقل داشته باشد، چیزی بخواهد غیر از آنچه که خدا می خواهد،به چیزی خشنود باشد غیر از آنچه که خدا خشنود است،او نمی تواند پیغمبر باشد. بنابراین محال و ممتنع است که آنچه خدا به آن راضی است از طاعات و عبادات،امام حسین کاری به آنها نداشته باشد،آنچه که خدا از آن ناراضی است،از گناهان،معصیت ها، شرابخوری ها،دروغگویی ها، غیبت ها،باز امام حسین نسبت به این ها حساسیتی نداشته باشد.به این شکل در خانه امام حسین رفتن،اولین کسی که انسان را طرد می کند خود امام حسین است.» «5»
استاد مطهری سپس اینگونه به حقیقت شفاعت اشاره می کند:
«شفاعت،همان مغفرت الهی است که وقتی به خدا نسبت می دهیم اسمش می شود«مغفرت»،وقتی به وسائلی که خدا برای مغفرت خودش برانگیخته است نسبت می دهیم اسمش می شود «شفاعت» «6»
استاد مطهری با استناد به قرآن کریم ضمن این که هرشفاعت را به اذن خدا قابل تحقق می داند «7» به وسایل این امر و کسانی که از جانب خداوند برای شفیع واقع شدن برانگیخته می شوند نیز تصریح میکند. «8»
استاد مطهری با توجه به مفهوم صحیح و قرآنی«شفاعت»که از جانب ائمه دین(ع)به خوبی تبیین و تشریح شده و شرایط آن معرفی گردیده است،و نیز با توجه به برداشت های قشری و آمیخته به جهل و جمود و نفع طلبی ها و نفسانیت های مختلف از شفاعت،چه از جانب مطرح کنندگان و تبلیغ گران آن در محافل و مجالس،و چه از جانب پذیرفته گان و پیروی کنندگان آن از اقشار مختلف مردم،شفاعت را به دو نوع«مثبت و ایجابی»و«منفی و سلبی»تقسیم بندی می کند و اعلام می نماید:
«ما باید با توجه به مجموع آیات قرآن کریم در مورد شفاعت،ببینیم آن شفاعتی که منفی و مسلوب است چه نوع شفاعتی است،و شفاعتی که اثبات و تأیید می شود چه نوع شفاعتی است.همچنین در مورد شفاعتی که اثبات و ایجاب می شود قرآن چه شرایطی را ذکر می کند.
آنگاه ببینیم قرآن کریم در مورد شفاعتی که منفی است و آن را نفی کرده است چه می گوید...شفاعت منفی و شفاعت مثبت هردو باید شناخته بشود،شناختن هردو جزء معارف اسلامی است.» «9»
حقیقت این است که کسب شناخت و بینش های لازم نسبت به هر موضوع از فرهنگ و معارف اسلامی به ویژه موضوع حائز اهمیت «شفاعت»-که به طور مکرر مورد برداشت های تحجرآمیز و آلوده به خرافات و موهومات قرار می گیرد-یک ضرورت حیاتی و بزرگی برای جامعه اسلامی در هرعصر محسوب می شود و چنانچه این وظیفه و مسئولیت به نحو احسن به حیطه عمل درآید،همه راه ها برای سطح اندیشی و قشری گری و خرافه پرستی مسدود می شود و دکان های مقدس مآبی و زهد فروشی تعطیل می گردد و متاع هایی چون تعصب ورزی های کور،تنگ نظری ها، جمودگرایی ها،خرافه پرستی ها، دین سازی های جدید و شفاعت طلبی های ناسازگار با تعالیم مقدس اسلام و شفیع سازی های موهوم و خرافی،بی مشتری می شود.
آیا جز این است که ایجاد وقفه و رکود در برگزاری سخنرانی های عمیق و آگاهی بخش درباره فرهنگ و معارف اسلامی و فلسفه نهضت مقدس امام حسین(ع)زمینه های مساعد برای رشد این خرافه ها را به وجود آورده است؟!
آیا حوزه های علمیه،مراکز تبلیغی،متولیان فرهنگ و هنر،عالمان و اندیشمندان اسلامی،خطیبان و سخنوران دانش آموخته و آگاه، نویسندگان و محققان و پژوهندگان مؤمن و متعهد و پرورش یافته در دامان معارف اصیل اسلامی،برای تداوم حرکت های آگاهی بخش در تبیین فرهنگ و اندیشهء اسلامی و نهضت مقدس عاشورا و تقابل و مبارزه منطقی و مستمر و بنیادین-و نه مقطعی و فصلی و سطحی-با خرافات و موهومات راه یافته در تعالیم و مفاهیم دینی و مدایح و مراثی ائمه دین (ع)،احساس مسئولیت نمی کنند و نمی خواهند از این رخوت و غفلت خارج شوند؟
عزاداری ها به ماه محرم و شهادت حضرت امام حسین(ع)و نیز سوگواری به مناسبت ضربت خوردن و شهادت امیر مؤمنان(ع)و همچنین شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)که از 13 جمادی الاول آغاز می شود و به 3 جمادی الثانی ختم می گردد و به ایام فاطمیه مشهور شده است،منحصر نمی شود،که این سنت حسنه و ریشه دار و متکی به رهنمودها و سیره عملی ائمه اطهار(ع)در ایام شهادت سایر امامان معصوم(ع)نیز تداوم می یابد و علاوه بر این ها،مجالس ترحیمی که در مساجد برای افراد مختلف از اقشار گوناگون جامعه برگزار می گردد سوگواری برای امام حسین(ع)در متن برنامه هایی که توسط مداحان و مرثیه سرایان اجرا می شود،همواره گرمی بخش همه محافل عزاداری می باشد.
می بینیم که در طول سال و در مجالس و محافل گوناگون،مداحان و مرثیه سرایان حضور دارند و عزاداری و گریه برای سالار شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسین(ع)و ذکر وقایع کربلا و نهضت مقدس عاشورا تکرار می شود و حتی در مراسم بزرگداشت شهادت حضرت زهرا(س)و امامان(ع)،همواره روضه و ذکر مصیبت از شهدای کربلا به ویژه حضرت امام حسین(ع)استمرار دارد.
حضور همیشگی و مکرر عزاداری و گریه و ذکر مصیبت ابا عبد الله الحسین(ع) و رونق مستمر محافل روضه و سوگواری،در کنار جنبه مثبت و آثار سازنده و حرکت زای آن که ارمغان فعالیت های سالم برخی از مداحان و مرثیه سرایان آگاه و مسئول می باشد،جنبه های منفی و مخرب و آفت زا و زیان آفرینی دارد که ناشی از عملکردهای ناسالم گروهی از مداحان و مرثیه سرایان سطحی نگر و قشری و ناآگاه می باشد.
این گروه از مداحان و مرثیه سرایان،ناآشنا به فلسفه گریه و عزاداری برای امام حسین(ع)، برای این عمل پسندیده و مورد توجه خاص ائمه دین(ع)فلسفه های سخیف و تهی از حقیقت ابداع می کنند و مطالب سطحی و بسیار زننده و نامتجانس و متعارض با فرهنگ و معارف اسلامی بر زبان جاری می کنند که از اصل و اساس،موهوم و خرافه و بافته ذهن علیل و فکر متحجر و محصور در جهل و ناآگاهی آنها می باشد.
«تسلی خاطر حضرت زهرا(س)»،یکی از فلسفه های بافته و پرداخته و ترویج یافته توسط مداحان فاقد دانش و بینش و گرفتار در حلقه های اسارت جهل و جمود می باشد.
از دیدگاه این گروه از مداحان و مرثیه سرایان،گریه برای امام حسین(ع)به منظور تسلی خاطر مادرش حضرت فاطمه(س)توصیه و سفارش شده است و همه ثواب هایی که برای این عمل در نظر گرفته شده و به کسب آن ترغیب گردیده است،به همین منظور و برای تحقق این هدف می باشد.

صفحه 5


این دیدگاه به شدت از جانب متفکر شهید استاد مرتضی مطهری نقد و نفی می شود و فاقد اعتبار معرفی می گردد.
استاد مطهری با مطرح کردن یک اصل کلی درباره شهدای گرانقدر اسلام و گریستن برای آنها،درباره فلسفه خاص این اصل اینگونه توضیح می دهد.
«شهید،حماسه آفریده است و گریه بر شهید،شرکت در حماسه او،و هماهنگی با روح او،و موافقت با نشاط او،و حرکت در موج اوست. «1»
استاد مطهری همین فلسفه بزرگ را در ابعادی وسیع تر و آثاری عظیم تر درباره گریه برای حضرت امام حسین(ع)قائل است و علت اصلی توصیه های مکرر ائمه دین(ع)برای گریستن بر مصائب حضرت ابا عبد الله(ع)را اینگونه تبیین می نماید:
«(امامان)توصیه کردند که باید عزای حسین بن علی زنده بماند،چون او یک مکتب به وجود آورد،می خواستند مکتبش زنده بماند،برای این که در دنیا شما هرگز یک مکتب عملی که نمونه مکتب حسین بن علی باشد پیدا نمی کنید...
آنچه که در حسین بن علی در این حادثه عاشورا و در آن ابتلاء و مصیبت پیدا شد، از توحید،از جلوه ایمان،از جلوه خداشناسی،از ایمان کامل به جهان دیگر،از رضا،از تسلیم،از صبر،از استقامت،از مردانگی،از طمأنینه نفس،از ثبات،از عزت نفس،از کرامت نفس،از آزادی خواهی و آزادی طلبی،از این که در فکر انسان ها باشد،از این که در خدمت انسان ها باشد،اگر شما نمونه ای در دنیا پیدا کردید،آن وقت بگویید چرا ما نام حسین بن علی را زنده می کنیم...(دستور امامان)برای این است که پرتوی از روح حسین بن علی در روح ما و شما بتابد.اگر اشکی که ما برای او می ریزیم در مسیر هماهنگی روح ما باشد،روح ما پرواز کوچکی با روح حسینی بکند،ذره ای از همت او،ذره ای از غیرت او،ذره ای از حریت او، ذره ای از ایمان او،ذره ای از تقوای او،ذره ای از توحید او در ما بتابد و چنین اشکی از چشم ما جاری شود،آن اشک هرچه دلتان بخواهد قیمت دارد.اگر گفتند به اندازه یک بال مگسش هم یک دنیا ارزش دارد،باور کنید....اشکی که نشانه ای از هماهنگی کردن و پیروی کردن از حسین بن علی باشد،بله یک بال مگسش هم یک دنیا ارزش دارد.خواستند که همیشه مردم این مکتب عملی را ببینند...» «2»
استاد مطهری پس از بیان فلسفه گریه و عزاداری برای امام حسین(ع)-که به طور مکرر در مباحث و گفتارهای خود آن را تشریح می نماید-به شدت دیدگاه برخی از مداحان و مرثیه سرایان معتقد به گریستن بر ابا عبد الله الحسین(ع)به منظور تسلی خاطر حضرت فاطمه(س)را نفی می کند و آن را متضاد با تعالیم دین اسلام و اهانت به حضرت زهرا(س)و موجب تخریب اهداف و آرمان های نهضت عاشورا معرفی می نماید.عبارات و تعابیر استاد را که طی دو جلسه بررسی تحریفات عاشورا دو بار و به طور اختصاصی مطرح می نماید به دلیل اهمیت خاص آن عینا منعکس می کنیم:
-پیشوایان دین از زمان پیغمبر اکرم و زمان ائمه اطهار دستور اکید و بلیغ داده اند که باید نام حسین بن علی زنده بماند،باید مصیبت حسین بن علی هر سال تجدید شود.چرا؟بحث در این«چرا»است....
(عده ای گفتند)برای این است که تسلی خاطری برای حضرت زهرا(س)باشد.
آیا این حرف،مسخره نیست که بعد از هزار و چهار صد سال،هنوز حضرت زهرا احتیاج به تسلیت داشته باشد؟در صورتی که به نص خود امام حسین و به حکم ضرورت دین،بعد از شهادت امام حسین،دیگر امام حسین و حضرت زهرا نزد یکدیگر هستند.این چه حرفی است؟!مگر حضرت زهرا بچه است که بعد از هزار و چهار صد سال هنوز هم دائما به سر خودش بزند،گریه کند،بعد ما برویم به ایشان سر سلامتی بدهیم! این حرف ها،دین را خراب می کند. «3»
-چرا ائمه چنین گفتند؟هدف آنها از این دستور(برای عزاداری حضرت امام حسین علیه اسلام)چه بوده است؟اینجا هم باز یک هدف واقعی است و یک هدف مسخ شده.یک بار آمدیم گفتیم این فقط به خاطر این است که تسلی خاطری بر حضرت زهرا سلام الله علیها باشد.
ایشان با این که در بهشت هستند،با این که همراه فرزند بزرگوارشان هستند.... دائما بی تابی می کند و ما مردم بی سر و پا باید بیاییم یک مقدار گریه کنیم که حضرت زهرا تسلی خاطر پیدا کند.آیا شما توهینی بالاتر از این برای حضرت زهرا پیدا می کنید؟! «4»
یکی دیگر از خرافه هایی که در محافل عزاداری شکل گرفت و رشد یافت و ترویج گردید،معرفی«کفاره گناهان امت»به عنوان فلسفه شهادت امام حسین(ع) است!به این ترتیب که حضرت ابا عبد الله الحسین(ع)قیام کرد و به شهادت رسید تا ما بر مصائب او گریه کنیم و این گریه کفاره گناهان ما محسوب شود و موجب گردد که تمام مفاسد و معاصی و خلافکاری های ما با چند قطره اشک پاک و بخشیده شود!
این خرافه بزرگ،دو کار عظیم انجام می دهد.کار اول این که توجیهی می شود برای فساد کاری ها و رونق گرفتن انواع و اقسام فسق و فجور و تباهی!کار دوم آن این که هیچ بیم و باکی برای آخرت وجود ندارد،که گریه بر امام حسین(ع)کفاره گناهان است و حسابرسی های آن سرا و عذاب و آتش دوزخ را یکسره تعطیل می کند!
از این بهتر نمی شود:هم به راحتی و آزادانه به سوی فسق و فساد و تبهکاری شتاب بگیر و هرآنچه دلت می خواهد از انواع گناهان مرتکب بشو!!و هم به سهولت و از پیش بخشیده شده،به بهشت گام بگذار و غرق در نعمت های جاودان الهی شو!!
راستی اگر نام این تفکر منحط و تباه«بی دینی»نیست،پس چیست؟
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری،این دیدگاه را نیز خرافه و موهوم می داند و به شدت با آن مبارزه می کند.او ابتدا در یک بیان کلی و به صورت ذیل،این تفکر را به استهزاء می گیرد:
«عزاداری حسین بن علی واقعا فلسفه دارد، واقعا فلسفه صحیح دارد»فلسفه بسیار بسیار عالی دارد.هرچه ما در این راه کوشش کنیم، به شرط این که هدف این کار را تشخیص بدهیم بجاست.اما متاسفانه عده ای این را نشناختند.خیال کردند که بدون این که مردم را به مکتب حسین(ع)آشنا کنیم،به فلسفه حسینی آشنا کنیم،همین قدر که مردمی آمدند و نشستند و یک گریه ای را نفهمیده و ندانسته کردند،دیگر کفاره گناهان است!» «5»
استاد سپس به ریشه یابی این فکر باطل می پردازد و آن را نه از اسلام،که از مسیحیت تحریف شده می داند که معتقدند حضرت عیسی(ع)به صلیب کشیده شد تا کفاره گناهان مسیحیان باشد!استاد در حالی که به شدت از نفوذ این خرافه در محافل سوگواری متأثر است،و نیز در حالی که این دیدگاه موهوم را با اصل قیام امام حسین(ع)و فلسفه گریه و عزاداری برای او در تضاد و تعارض آشکار می داند،اینگونه به نقد آن می پردازد:
«یک جا گفتیم حسین بن علی قیام کرد که کشته بشود برای این که این کفاره گناهان امت باشد،کشته شد برای این که گناهان ما آمرزیده شود،حال اگر بپرسند آخر این در کجاست؟خود حسین چنین چیزی گفت؟پیغمبر گفت؟امام گفت؟چنین حرفی را چه کسی گفت؟می گوییم ما به این حرفها چه کار داریم؟ امام حسین کشته شد برای این که گناهان ما بخشیده شود.
نمی دانیم که این فکر را ما از دنیای مسیحیت گرفته ایم.ملت مسلمان خیلی چیزها را ندانسته از دنیای مسیحیت بر ضد اسلام گرفت.
یکی همین است،یکی از اصول معتقدات مسیحی مسأله به صلیب رفتن

صفحه 6


مسیح است برای این که«فادی»باشد، الان«الفادی»لقب مسیح است.
این از نظر مسیحیت جزء متن مسیحیت است.می گویند عیسی به دار رفت و این به دار رفتن عیسی کفاره گناه امت شد،یعنی گناهان خودشان را به حساب عیسی می گذارند.فکر نکردیم این حرف مال دنیای مسیحیت است و با روح اسلام سازگار نیست،با سخن حسین سازگار نیست،به خدا قسم تهمت به ابا عبد الله است.و الله اگر کسی در روز ماه رمضان روزه داشته باشد و این حرف را به حسین بن علی نسبت بدهد و بگوید شهادت حسین برای چنین کاری بود و از او نقل کند،روزه اش باطل است.دروغ بر حسین است.ابا عبد الله که برای مبارزه با گناه کردن قیام کرد،ما گفتیم قیام کرد که سنگری برای گنهکاران بشود.ما گفتیم حسین یک شرکت بیمه تأسیس کرد،بیمه گناه.گفت شما را از نظر گناه بیمه کردم.در عوض چه می گیرم؟شما برای من اشک بریزید،من در عوض گناهان شما را جبران می کنم،اما شما هرچه می خواهید باشید!» «6»
به این ترتیب،استاد مطهری ضمن تبیین فلسفه اصلی عزاداری و گریه بر مصائب حضرت امام حسین(ع)و معرفی نقش و آثار ارزشمند آن در زنده ماندن راه و اهداف و آرمان های مقدس نهضت عاشورا برای بهره وری نسل های بشر از آن،دو خرافه«تسلی خاطر»و«کفاره گناهان»را نقد و نفی می کند و اصل و اساس آنها را با تعالیم مقدس اسلام در تضاد و تعارض قطعی می داند و همه نسل ها در همه عصرها را از گرایش به این خرافات نضج یافته در مجالس و محافل سوگواری توسط مداحان و مرثیه سرایان قشری و سطحی نگر و فاقد دانش دین و تابع هواهای نفسانی و مطامع اقتصادی-و حتی در موارد خاصی منافع سیاسی و حزبی و جناحی-تهی می کند و به بیداری و کسب معرفت و شناخت های اصیل نسبت به معارف و تعالیم جامع و زندگی ساز اسلام فرا می خواند.
از شگفتی های بزرگ این است که هرچه می گذرد،از تبیین صحیح فلسفه عزاداری و گریه بر مصائب امام حسین(ع)کاسته می شود و بسیاری از محافل و مجالس هنوز از آشنا ساختن نسل جوان به علت، ضرورت،نقش و آثار بزرگ این اصل مقدس قصور و غفلت و مسامحه روا می دارند و همچنان به فضا سازی ها و فرهنگ سازی های یکسویه فاقد اثر ریشه دار و ماندگار و بدون تحول آفرینی های بزرگ و حرکت زا اهتمام می ورزند و در واقع به تبلیغ و ترویج اصل باطل«گریه برای گریه»می پردازند،نه«گریه برای حضور در حماسه کربلا و پیوند با اهداف امام حسین(ع)و اثرپذیری از راه و روش های مکتب رهایی بخش عاشورا».
تا دیو خرافه و جهل،با تیغ تیز عقل قربانی نشود،و تا جمود به رکود نگراید و رشد به اعتلاء نرسد،و تا تعصب های کور جای خود را به شناخت های مبتنی بر آزاد اندیشی ندهد،و تا بازار مقدس مآبی از رونق نیفتد و دکان زهد فروشی تعطیل نشود،راه روشن و پر فروغ دین نمایانده نمی شود و همچنان خرافات و موهومات آفت و آسیب می آفرینند.
جامعه امروز ما برای عبور از بیراهه های خرافات و اوهام و ورود در راه نورانی دین،به اندیشه های آزاد و جامع و همت های والا و عزم های مستحکم و عناصر فکور و بصیر و مسئول و در عین حال شجاع و دلیر برای جهاد فکری در این میدان و عرصه بزرگ و وسیع،به شدت نیازمند است.

پاورقی:

«(1)-قیام و انقلاب مهدی(ع)،مقاله شهید،اثر استاد مرتضی مطهری،انتشارات صدرا،ص 108»

«(2)-مجموعه آثار متفکر شهید استاد.مرتضی مطهری،انتشارات صدرا،ج 17. ص 112 و 113»

«(3)-همان مدرک،ص 89»

«(4)-همان مدرک ص 111»

«(5)-همان مدرک،ص 90»

(6)-همان مدرک،ص 108 و 109
1-صحیفه امام،ج 7،ص 178
2-همان منبع
3-همان منبع،ج 14،ص 325
4-همان منبع،ج 7.ص 178
5-مجموعه آثار متفکر شهید استاد مرتضی مطهری،ج 17،صفحات 86 و 89
6-همان مدرک،ص 88
7-همان مدرک،ص 86
8-همان مدرک،ص 90 و 91
9-همان مدرک،ص 93
10-همان مدرک،ص 95
1-اشنایی با قرآن،متفکر شهید آیت الله مرتضی مطهری،انتشارات صدرا، ج 5،ص 92 و 93
2-قرآن کریم،سوره زمر،آیه 44
3-آشنایی با قرآن،ج 5،ص 95
4-سوره انبیاء،آیه 28
5-آشنایی با قرآن،ج 5،ص 95 و 96
6-همان مدرک،ص 97
7-سوره بقره،آیه 255
8-سوره نساء،آیه 64،سوره انبیاء،آیه 28
9-آشنایی با قرآن،ج 5،ص 80 و 85


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است