در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: ، مهدوی، علی ؛


به نام خدا

 

آزادی معنوی؛ رهایی از اسارت نفس 

23/8/1388

 

در اندیشه شهید مطهری، آزادی یکی از بزرگترین و عالی ترین ارزشهای انسانی و مافوق ارزش های مادی است. بر خلاف برداشت نادرست برخی از مکاتب غربی از مفهوم آزادی و فروکاهش آن تا مرز “بی بند و باری و هرزگی”، استاد مطهری در تعریف آزادی چنین می فرماید: “آزادی یعنی نبودن مانع، نبودن جبر، نبودن هیچ قیدی در سر راه، انسان آزادی یعنی انسانی که آزاد است راه کمال خود را طی کند انسان های آزاد انسان هایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکاملشان هست، مبارزه می کنند”. آزادی در اندیشه شهید مطهری، یک راه و روش برای رسیدن به مقصد است و خود هدف نیست، بلکه تنها معبر و گذرگاهی است برای دستیابی به هدف هایی برتر و بالاتر. به تعبیر استاد مطهری: “آزادی یک “کمال وسیله ای” است نه “کمال هدفی”. هدف انسان این نیست که آزاد باشد، ولی انسان باید آزاد باشد تا به کمالات خودش برسد. آزادی یعنی اختیار، انسان در میان موجودات تنها موجودی است که خود باید راه خود را انتخاب کند. آزادی مقدمه کمال است نه خود کمال. خدا انسان را خلق کرده است که به کمال خودش از راه آزادی و انتخاب و اختیار برسد”. بنابر این، آزادی در اندیشه استاد مطهری به خودی خود دارای تقدس و ارزش نیست، بلکه از آن جهت ارزشمند و متعالی است که در فقدان آن انسان نیز همچون سایر موجودات از قدرت انتخاب برخوردار نبوده و در نتیجه تجلی و ظهور استعدادها در انسان معنا و مفهومی نخواهد یافت. آزادی از آن رو قابل تقدیر است که انسان می تواند به آن وسیله به حرکت درآید و در مسیر زندگی خود دست به انتخاب بزند و جهت زندگی خویش را برگزیند. به تعبیر استاد مطهری: “با آزادی است که ممکن است انسان به عالی ترین کمالات و مقامات برسد و ممکن است به اسفل السافلین سقوط کند”.

شهید مطهری با تفکیک میان “آزادی اجتماعی” و “آزادی معنوی”، در تعریف آزادی اجتماعی چنین می گوید: “بشر باید در اجتماع از ناحیه سایر افراد اجتماع آزادی داشته باشد، دیگران مانعی در راه رشد و تکامل او نباشند، او را محبوس نکنند... که جلوی فعالیتش گرفته شود، دیگران او را استثمار نکنند، استعباد نکنند، یعنی تمام قوای فکری و جسمی او را در جهت منافع خودشان به کار نگیرند... در فضای اجتماعی انسان نیازمند به زندگی اجتماعی است، فضای اجتماعی باید برای رشد و تکامل و پرورش مساعد باشد، مانع برای رشد و تکامل افراد و استفاده آنها از حقوق طبیعی و اجتماعی شان ایجاد نکند. به عبارت دیگر، بشر طبعا در اجتماع یک سلسله حقوق دارد که رشد و تکاملش بسته به استیفای آن حقوق و تکالیف وابسته به آنهاست. افراد باید حقوق یکدیگر و آزادی یکدیگر را برای استیفاء و استفاده از حقوق خود محترم بشمارند”. شهید مطهری فقدان آزادی اجتماعی را یکی از گرفتاری های بشر در طول تاریخ ذکر می کند و می گوید: “یکی از مقاصد انبیاء به طور کلی و به طور قطع این است که آزادی اجتماعی را تامین کنند و با انواع بندگی ها و بردگی های اجتماعی و سلب آزادی هایی که در اجتماع هست، مبارزه کنند”.

در نگاه استاد مطهری، آزادی اجتماعی مقدس است، اما آنچه بیش از آزادی اجتماعی ارزش دارد، آزادی معنوی است. وی مقصود از آزادی معنوی را “آزادی انسان از قید و اسارت خودش” می داند و می گوید: “آزادی اجتماعی در واقع در قبال بردگی تن است اما آزادی معنوی در برابر بردگی روح است. آزادی اجتماعی در برابر اسارت بیرونی است و آزادی معنوی در برابر اسارت درونی است... تفاوتی که میان مکتب انبیاء و مکتب های بشری هست در این است که پیغمبران آمده اند تا علاوه بر آزادی اجتماعی به بشر آزادی معنوی بدهند و آزادی معنوی است که بیشتر از هر چیز دیگر ارزش دارد. تنها آزادی اجتماعی مقدس نیست، بلکه آزادی معنوی هم مقدس است”. به عقیده استاد مطهری “آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی میسر و عملی نیست”، از این رو در آموزه های دینی دستیابی به آزادی درونی و معنوی، مبارزه ای بسیار سخت تر و صعب تر را می طلبد، تا مبارزه برای آزادی اجتماعی و این همان است که در روایت “مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقی علیهم الجهاد الاکبر فقیل یا رسول الله ما الجهاد الاکبر قال جهاد النفس” آمده است.

شهید مطهری مهمترین مسئله و مشکل عصر حاضر را نداشتن آزادی معنوی ذکر می کند و معتقد است جامعه ای که به آزادی معنوی نرسیده، به آزادی اجتماعی هم نخواهد رسید: “این است درد جامعه بشری که بشر امروز می خواهد آزادی اجتماعی را تامین کند ولی به دنبال آزادی معنوی نمی رود، یعنی نمی تواند، قدرتش را ندارد، چون آزادی معنوی را جز از طریق نبوت، انبیاء، دین، ایمان و کتابهای آسمانی نمی توان تامین کرد”. از دیدگاه شهید مطهری، آزادی معنوی مقدمه ای برای رسیدن به آزادی اجتماعی است. به باور وی، برای رسیدن به آزادی واقعی اجتماعی، انسان ها باید نخست از درون خود آزاد گردند و بنده و برده شهوات و مادیات و دلبستگی های دنیوی نباشند. ایشان همچنین درباره تامین آزادی معنوی می فرماید: “تقوا به انسان آزادی معنوی می دهد، یعنی او را از اسارت و بندگی هوی و هوس آزاد می کند، رشته آز و طمع و حسد و شهوت و خشم را از گردنش برمی دارد و به این ترتیب، ریشه بردگی های اجتماعی را از بین می برد. مردمی که برده پول و مقام نباشند، هرگز زیر بار اسارت های اجتماعی نیز نمی روند”. شهید مطهری در تبیین موضع دین در قبال آزادی اجتماعی با استناد به آیاتی چون “و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله”، می گوید: “قرآن کریم با منطق بسیار رسایی لزوم آزادی اجتماعی را تائید کرده است... در نص قرآن مجید، یکی از هدف هایی که انبیاء داشته اند این بوده است که به بشر آزادی اجتماعی بدهند، یعنی افراد را از اسارت و بندگی و بردگی یکدیگر نجات بدهند. یکی از حماسه های قرآنی، همین موضوع آزادی اجتماعی است”. ایشان در خصوص موضع دین در قبال آزادی معنوی نیز می فرماید: “بزرگترین برنامه انبیاء، آزادی معنوی است. اصلا تزکیه نفس یعنی آزادی معنوی، قد افلح من زکها و قد خاب من دسها”.

منابع:

آثار استاد شهید مرتضی مطهری

احد فرامرز قراملکی، استاد مطهری و کلام جدید، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1383

حسین یزدی، آزادی از نگاه استاد مطهری، صدرا،1379


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است