در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: ، دوانی، علی ؛


به نام خدا

 

استاد علی دوانی:

 

برخوردهای تند جوانان

از حدود سال 1350 در بسیاری از مجالس وعظ و خطابه می دیدیم جوانهایی به ظاهر اسلامی، حتی بعضی با محاسن قشنگ که آن روزها برای سی سال آنها تازگی داشت، قبل و بعد از منبر و سخنرانی سؤالاتی بی مورد می کنند و بنای لجبازی دارند.

گناه آن هم بیشتر به گردن بعضی از سخنوران دینی بود که از آنان می خواستند هر کس هر سؤالی دارد، چه خواهران و چه برادران مطرح کنند تا آنها جواب دهند.

قبلاً سؤال و جواب تقریباً خاص دانشجویان دانشگاه ها بود که اغلب هم جنبۀ استفاده داشت، ولی در سنوات بعد حتی در بعضی جاها میکروفون آزاد گذاشته بودند و سائلان از پای منبر یا تریبون، و سخنران از جایگاه خود سؤال و جواب مبادله می کردند.

این کار رفته رفته تبدیل به مرض سؤال کردن و ایراد گرفتن و اشکال تراشی شده بود و اغلب اوقات هم کار به مشاجرات لفظی و نارضایی طرفین می کشید.

کاملاً پیدا بود که دست مرموزی در کار است و بنای اذیت و آزار دارند.

بسیار اتفاق می افتاد که جوانها می گفتند اگر پاسخ سؤالات هست می آییم و گرنه نمی آییم. بانیان امر و سخنوران هم برای این که جوانها بیایند و بازارشان گرم شود، جور آنها را می کشیدند و نارسایی ها را تحمل می کردند.

من از کسانی بودم که آمادگی برای این کار نداشتم. می گفتم اگر هم کسی سؤالی دارد برای استفاده و به مورد باشد، نه این که هر کس هر سؤالی داشت مطرح کند و با واعظ و سخنران دینی وارد بحث شود که اهلش نیست و عرض خود می برد و زحمت ما می دارد.

این گفتۀ من باعث رنجش خیلی ها می شد، به طوری که گاهی می دیدم چند نفر به نوبت در فواصل زمانی و مکانی، درست در حین سخنرانی بلند می شوند و از مجلس می روند!

استاد شهید مطهری از آن وضع خیلی رنج می برد؛ می گفت: اوایل جوانها بنای چیز فهمیدن داشتند، ولی اخیراً رنج می برد؛ می گفت: اوایل جوانها بنای چیز فهمیدن داشتند، ولی اخیراً می بینیم بنای اذیت کردن دارند. نمی دانیم با اینها چه کنیم، و چه کسانی اینها را این طور کرده اند؟

آن دانشمند بزرگوار نظر مرا می پسندید، ولی خودش سعی داشت تا آنجا که ممکن است با آنها کنار بیاید تا لج نکنند و منحرف نشوند.

در این مورد از خودم و آن شهید عالی قدر خاطراتی دارم. از جمله این که شبی در ماه محرم در مسجد جامع نارمک تهران پس از منبر نشسته بودم و چای می نوشیدم.چند جوان جور وا جور، از 16 تا 18 و 20 ساله و بیشتر یکی یکی با اشاره به هم جمع شدند و یکی از آنها گفت: آقای دوانی! ما به سخنرانی شما ایرادهایی داریم.

گفتم: یکی از آنها را بگویید. وقتی حرف زد دیدم سؤالش سر و ته ندارد، وارد نیست و فقط بنای اذیت دارد.دومی و سومی هم سؤال کرد.

گفتم: من یک ساعت صحبت کرده ام و به قدر کافی خسته ام ، سؤالات شما هم برای استفاده نیست، خوب است مزاحم نشوید.امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه در پاسخ سائلی که گفت سؤالی دارم، فرمود: « سؤال بر دو قسم است: سؤال برای فهمیدن و سؤال اذیت و آزار. اگر برای فهمیدن است بپرس و الا فلا ».

جوانها دسته جمعی گفتند: شما چکار دارید، سؤال است جواب بدهید. گفتم: این سؤال ها جواب ندارد و از جا برخاستم. آنها هم بلند شدند و در حالی که با عصبانیت می رفتند گفتند: ما هم می دانیم چه کنیم؛ هر جا منبر بروید می آییم می نشینیم، بعد در وسط منبر بلند می شویم و می رویم.

شب بعد، پس از منبر، متصدی مسجد گفت: آقای دوانی! با جوانها مدارا کنید، این ها دارند خطرناک می شوند. چند شب پیش، شب عاشورا آقای مطهری آنجا منبر بود. روضۀحضرت علی اصغر خواند. هم خودش به شدت گریه کرد و هم اهل مجلس را گریاند. بعد از منبر همین جوانها در همین جا جمع شدند و با تشدد و بی ادبی خاصی گفتند: آقای مطهری! گریه چه بود که کردید، و چه اصراری دارید ما هم گریه کنیم؟ اگر امام حسین برای مبارزه با ظلم و ظالم قیام کرده و کشته شده که در راه هدف بوده و کشته شدنش گریه ندارد، و اگر گیر افتاده و کشته شده که معلوم می شود درست نقشه نکشیده بوده و ضعیف بوده و باز هم نباید گریه کرد!

می گفت: هر چه آقای مطهری با منطق می خواست این ها را بر سر عقل آورد و از تندروی باز دارد، گوش نمی دادند و سعی در لجاجت و سماجت داشتند. حالا شما که جای خود دارید، مواظب باشید.

وقتی جریان را به استاد شهید گفتم، سری تکان داد و از تندروی هایی که در میان جوانها پیدا شده و همان نیز باعث جنجال حسینیۀ ارشاد و فاصله گرفتن استاد از آنجا و رفتن به مسجد الجواد شده بود، به شدت متاثربود.

نه تنها این مورد که در موارد بسیار دیگر این وضع ادامه داشت و کارگردان پشت پرده رل خود را در گمراه ساختن جوان ها و هتک احترام روحانیون خوب بازی می کرد.

هر چه ما می گفتیم از فرصت استفاده نمایید و اوقات خود را بیهوده تلف نکنید، درست مثل خوارج نهروان سعی در سرکشی و تمرّد داشتند.

با کمال تأسف همین کارهای ناروا آن هم در مساجد و مجالس عزاداری امام حسین علیه السلام بعضی از جوان ها را به پرتگاه هایی کشانید که بعد دیدیم چه شدند و چه کردند؛ هم خود را تباه کردند و هم شخصیتهای عالی قدری همچون استاد مطهری، دکتر بهشتی، دکتر باهنر، علی قدوسی و دهها تن دیگر را به شهادت رساندند و جامعۀ اسلامی را از نعمت وجود آنها محروم ساختند.


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است