در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: ماهنامه بازتاب اندیشه > شماره 62 ، ؛


  • همشهری، ش 3687 و 3688، 12و13/2/84

گفت وگوی درج شده بحثی پیرامون چیستی کلام جدید و تفاوت میان کلام مسیحی و کلام اسلامی می باشد و آنگاه به نقش شهید مطهری(ره) در کلام جدید اسلامی اشاره شد. در ابتدا به چیستی کلام پرداخته شد و گفت: برخی می گویند: کلام، ابزار دفاع است و برخی دیگر معتقدند که کلام مانند فلسفه، معرفت زاست، برخی دیگر، کلام را در عرصه ایمان می دانند؛ اما همگی از شئونات علم کلام است و کلام یک دانش واسطه ای بین وحی و مخاطبانش می باشد؛ چون مخاطبان وحی پیوسته متجدد می شوند، علم کلام نیز تجدد می یابد.
ایشان درباره رابطه کلام جدید و علومی مانند فلسفه دین، الهیات و... می گوید: برخی می گویند: کلام جدید جزء مسائل جدید کلامی نیست و گروه دیگر معتقدند کلام جدید، علم کاملاً جدیدی است که با کلام قدیم تنها اشتراک لفظی دارد؛ ولی به نظر من هیچیک از نظرات صحیح نمی باشد؛ چون کلام جدید، دانش واسطه ای بین وحی و مخاطبان است و تفاوتش با الهیات مسیحی در این است که وحی اسلامی از نظر ما، همان کلام باری تعالی است. اما در مسیحیت آنچه کلام خوانده شده، کلام خدا نیست بلکه وجود تاریخی خود خداست که در نظریه تجسد آمده است.
...................................................................... ص 106 ......................................................................
  • در ادامه گفت وگو به جایگاه علمی شهید مطهری در پایه گذاری کلام جدید در ایران، اشاره شد وی گفت: مطهری در راستای پاسخگویی به شبهات دین و آزادی، ماتریالیسم و... رویکرد انفعالی نداشت، بلکه آنها را جدی می گرفت و در پی تأسیس بنیاد نظام کلامی بودند.

از جمله مبنای کلامی استاد مطهری، این بود که بین مشکل و مسئله تفاوت قائل بودند، درحالی که امروزه تفاوتی قائل نیستند. مشکل، مجموعه مرکبی از مسائل است که به دلیل ابهامش هرگز حل نمی شود، این اولین تکنیک و فن محقق است که وقتی با مشکل روبرو می شود و آن را تجزیه می کند، از خود بپرسد که من در بین این مسائل که در این مشکل مندرج است، چه مسئله ای دارم.
تکنیک دوم این است که وقتی ما از یک مشکل به یک مسئله رسیدیم، از خود دلیلش را بپرسیم که چرا من باید این مسئله را حل کنم؛ یعنی اگر این را حل کردم چه می شود.
در مرحله سوم در تکنیک های تشخیص مسئله، فنی به نام آسیب شناسی وجود دارد؛ یعنی به این صورت که هر مسئله ای را نباید حل کرد. چون بعضی مسائل اصلاً مسئله نیستند، بلکه مسئله نما هستند.
این سه مرحله، همگی در ساختار کلامی استاد مطهری هویداست و هر مسئله ای را بدون تست حل نمی کرد. و از دیگر تکنیک ها، تبارشناسی است؛ یعنی اینکه تشخیص بدهیم، مسئله از تبار کدام علوم است. استاد مطهری اسم این را (تبارشناسی) در ردیف مسئله گذاشته و تأکید کرده، هر مسئله ردیف خود را دارد و بعد جالب است که عدل الاهی را تنها مسئله فلسفی و کلامی نمی داند، بلکه آن را هم فقهی می داند و می گوید: اگر می خواهید موفق به حل آن شوید، باید این علوم را به استخدام بگیرید؛ چرا که روش استاد، در حل مسئله، روش ایجاد چالش بین رشته هاست؛ یعنی رهاورد کلامی را در برابر رهاورد فلسفی می گذارد، ولی جانبداری هم نمی کند، تا حاصل این چالش بین رشته ها منجر به فهم مسئله گردد؛ به عنوان مثال، در حسینیه ارشاد قبل از سخنرانی استاد، آقای آیتی در کلامشان می گوید، امر به معروف و نهی از منکر یک اصل فراموش شده است پس آقای مطهری می گوید: چرا فراموش شده؟ بنابراین، استاد بیشتر به بیان تبیین ها می پرداخته و با زیرکی خاصی، تبیینی را انتخاب می کرد که علل رادر درون جستجو نماید.
..................................................................... ص 107 ......................................................................
 
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است