در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فصلنامه اندیشه صادق، شماره 6، ؛


ناقد : اسماعیلی، محسن
  • مقدمه

استاد شهید مرتضی مطهری بی گمان از ماندگارترین شخصیت های دینی و ملی در تاریخ کشور ما خواهد بود. وی از معدود متفکرانی است که مورد قبول قشرهای متفاوت اجتماعی و طیف های گوناگون فکری است و نظر صائب، نیت خالص و قدرت تئوری پردازی او تحسین و حیرت همگان را برانگیخته است. با این حال به نظر می رسد حق این بزرگ مرد ، آن گونه که شایسته است ، تا به حال ادا نشده و اندیشه های راهبردی و مؤثر وی در زمینه های مختلف علمی و اجتماعی در پس هالة تکریم ها و تجلیل ها مغفول مانده است. این درد جانسوزی است که متولیان امور باید به درمان آن بیندیشند و نگذارند نکوداشت های ظاهری، جامعة ما را از برکات اندیشه های استاد غافل و محروم کند.
در حال حاضر رواج اندیشة »اصلاحات« شعار و خواست اصلی مردم و نظام ماست. درست است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب حضرت آیة الله خامنه ای »اصلاحات از آن واژه هایی است که همیشه پرجاذبه بوده است»[1] و » همة انسان هایی که از هر فسادی رنج می برند، دلشان با این اشعار می تپد«[2] و درست است که به گفتة استاد مطهری » در تاریخ اسلام، حرکت ها و جنبش های اصلاحی فراوان می توان یافت که از هیچ تاریخ دیگر کمتر نیست«[3] و این اصطلاح »یک آهنگ آشنا به گوش مسلمان است«[4]، اما به هر حال هیچ ‎‎گاه تا این اندازه شاهد فراگیر شدن آن به عنوان «گفتمان اصلی این ملت»[5] نبوده ایم.
از سوی دیگر، چنانکه می دانیم اصلاحات در گفتمان سیاسی و رایج دنیا دارای مباحث دامنه دار و تعریف های متفاوتی است و این خطر وجود دارد که عدم ارائه تعریفی منطبق با فرهنگ دینی و نیازهای کنونی کشور، راه را برای سوء استفاده از این عطش همگانی هموار کند. به همین جهت است که مقام معظم رهبری پس از بیان این عقیده که »اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار … بلکه فریضه است«[6]، بلافاصله تأکید می کنند که البته »اصلاحات باید تعریف بشود… تا هرکس نتواند به میل
.................................... ص 30 .......................................
  • خودش اصلاحت را معنی کند… اگر تعریفی از اصلاحات مشخص نشود، الگوهای تحمیلی غلبه خواهد کرد؛ همان اتفاقی که در شوروی افتاد؛ چون نمی دانستند چه کار می خواهند بکنند، لذا به سراغ تقلید ناشیانه اصلاحات در الگوها و مدل های غربی رفتند«[7] و در آخر نتیجة آن را هم دیدند و دیدیم.

برای ارائة تعریف اصلاحات منطبق با فرهنگ اسلامی، چاره ای جز مراجعه به اندیشمندان و نظریه پردازانی که ضمن آشنایی با معارف دینی، در صداقت و تعهد نیز آزموده شده باشند نداریم و معلوم است که در این میان شهید مطهری از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ استاد عزیزی که امام راحل(ره) آثار او را »بی استثناء« خوب دانستند و فرمودند:» من به دانشجویان و طبقة روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتاب های این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش شود.«[8]
مطهری، متفکری است که می توان از او به عنوان یک نظریه پرداز در زمینة اصلاح طلبی دینی نام برد و از آثار مکتوب و غیر مکتوب و از آن مهمتر سیرة عملی و رفتار اجتماعی او، الگوبرداری مطمئنی برای شروع و ادامه روند اصلاحات در کشور بهره مند شد. این الگوپردازی از آن جهت ضروری و سرنوشت ساز است که: اولاً در توان فکری و قدرت نظریه پردازی و ثانیاً در صداقت و خیرخواهی آن شهید عزیز نوعی اجماع فکری و وفاق ملی وجود دارد و البته این نیز بی تأثیر از ریخته شدن خون پاکش در راه اثبات و دفاع از حقانیت عقیده اش نیست.
مفهوم و ضروت اصلاحات
در ادبیات علمی و سیاسی امروز »اصلاحات« معادل » Reform« و در مقابل »انقلاب« »Revolo ution« به کار می رود. در »فرهنگ خاص علوم سیاسی«، «انقلاب خواهی به هر نوع اندیشه و نظریه ای که خواهان تغییر اساسی و بنیادی در وضع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و یا فرهنگی جامعه باشد، گفته می شود.«[9] اما اصلاح طلبی یعنی »باور به اینکه می توان دگرگونی و تغییر در زندگی اجتماعی، سیاسی و یا اقتصادی را از طریق انجام اصلاحات و نه انقلاب و با بهره گیری از روش های مسالمت آمیز و ملایم رقم زد.«[10] بنابراین، اصلاحات به این معنی از نظر اهداف، شیوه ها و ابزار در مقابل انقلاب است. با این حال این واژه در ادبیات دینی و ملی ما، انقلاب را هم بر می گیرد. به همین جهت است که امام حسین uنیز انقلاب خونین خود را »اصلاح طلبی در امت جد خود« می نامد؛ »انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی«[11]
همچنین مقام معظم رهبری تأکید می کنند که «اگرچه در اصلاحات سیاسی دنیا، انقلاب را در مقابل اصلاح قرار می دهند؛ اما من با آن اصطلاح نمی خواهم حرف بزنم. من اصلاح را با اصطلاح اسلامی مطرح می کنم»[12] که در آن دیدگاه »خود انقلاب بزرگترین اصلاح« به شمار می آید.[13]
مقصود استاد مطهری از اصلاحات نیز بطور دقیق چنین مفهوم سیاسی است و به همین جهت بارها و بارها از اصطلاح «نهضت اصلاحی» نیز استفاده می کند. به هر حال شهید مطهری «اصلاح یعنی سامان بخشیدن» را که «نقطه مقابل افساد است» از ضرورت های مسلم دینی می شمارد و ضمن تأکید بر اصلاحات فردی یا خانوادگی، بحث های مفصل و البته پراکنده ای در مورد »اصلاح اجتماعی« دارد و پرداختن به آن را »حساسیت مثبت و مبارکی« می شمارد. ایشان با اشاره به آیات متعدد قرآن، همة »پیامبران را مصلحان می خواند« و در اصل معتقد است که «اصلاح طلبی یک روحیة اسلامی است. هر مسلمانی به حکم این که مسلمان است خواه ناخواه اصلاح طلب و دست کم طرفدار اصلاح طلبی است زیرا اصلاح طلبی … از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است.«*
اهداف کلی اصلاحات
به نظر استاد آنچه مهم است؛ تشخیص درست اهداف اصلاحات، آسیب های آن و پرهیز از »افراط گرایی« در این باب است، »زیرا اصلاح‎ اجتماعی یعنی دگرگون ساختن جامعه در جهت مطلوب« و طبیعی است که شناخت »جهت مطلوب« و استمرار حرکت به سوی آن، جوهرة این حرکت ازرشمند است.
شهید مطهری در برداشتی عالمانه و زیبا از خطبه مشهور حضرت علی علیه السلام[14]، »اصلاح طلبی دینی« را در چهار محور خلاصه می کنند:
1 پیرایه زدایی از دین و از میان بردن بدعت ها و در یک کلام »بازگشت به اسلام نخستین«.
2 »تحول بنیادین در اوضاع زندگی خلق خدا« به گونه ای که »نظر هر بیننده را جلب نماید«.
3 بازسازی »روابط اجتماعی انسان ها« تا اینکه »بندگان مظلوم خدا از شر ظالمان امان یابند و دست تطاول ستمگران از سر ستمدیدگان کوتاه شود«
4 دگرگون سازی »نظارت مدنی و اجتماعی جامعه« در سایه برپا داشتن »مقررات تعطیل شده خدا و قانون های نقض شده اسلام«.
ناگفته پیداست که دست یافتن به این آرمان های بلند، نیازمند صلاحیت هایی است که اصلاح طلبان واقعی باید از آن برخوردار باشند. همچنین طی این راه طولانی همواره مواجه با دشواری های بسیار و آسیب ‎پذیری های بی شماری است که بدون توجه به آنها قافله اصلاحات هیچ گاه به مقصد نخواهد رسید. اینها همه نکته هایی است که از نگاه نافذ استاد مغفول نمانده است و به آنها اشاره خواهد شد. ان شاء ا….
................................... ص 31 ..........................................
  • نشانه های اصلاح طلبان موفق

استاد مطهری، اصلاحات به این معنی را «کار پیامبرانه» و هدف تمام انبیاء و امامان دانسته و در عین حال این سؤال اساسی و سرنوشت ساز را مطرح می کند که «آیا هر فردی در هر شرایط روحی و اخلاقی و با هر نوع شخصیت معنوی موفق به برداشتن چنین گام پیامبرانه ای می شود؟».
ایشان با استناد به حکمت 107 نهج البلاغه[15] به این پرسش پاسخ منفی می دهند و تأکید می کنند که فقط «کسی چنین توفیقی حاصل می کند که سه صفت بزرگ در او راه نیافته باشد: مصانعه، مضارعه، طمع». با این توضیح استاد، می توان گفت که شرایط موفقیت اصلاح طلبان از دیدگاه حضرت علی uبه شرح زیر است:
1. نداشتن مصانعه
مصانعه را به سازشکاری، یا ملاحظه کاری و یا معامله گری هم معنا کرده اند؛ ولی استاد معتقد است که »نه، همه اینها مصانعه هستند، ولی مصانعه بیش از اینها است« و تأکید می کند که »هنوز نتوانسته ام یک معادل فارسی دقیق« برای آن پیدا کنم. ایشان تلاش می کند با ارائه مثال هایی از کاربرد این واژه در سخنان امام علی uمعنای روشن تری از آن ارائه کند و از جمله مصلحت سنجی ها، »از آن نوع مصلحت هایی که سیاستمداران خود را با آنها تطبیق می دهند!«، ترویج برخوردهای »چاپلوسانه و تملق آمیز«، »رودربایستی در اجرای امر خدا داشتن« و »ملاحظه دوست و رفیق و فرزند و خویشاوند و مرید را در کارها دخالت دادن« را مصداق صفاتی می داند که با شعار اصلاح طلبی تناقض دارد. »ماست مالی« خطاهای خود و اطرافیان و »شیره مالی« بر سر مردم مصداق دیگری است که این شهید بزوگوار برای »مصانعه« ذکر می کند.
2. نداشتن مضارعه
مضارعه یعنی مشابهت و به عقیدة استاد »آن کس که می خواهد جامعه ای را اصلاح کند و تغییر دهد خودش نباید همرنگ همان مردم باشد و همان نقاط ضعف که در مردم هست در خودش وجود داشته باشد، کسی موفق به اصلاح نقاط ضعف می شود که خود از اینها مبرا باشد.« ایشان به عنوان نمونه، علی uرا مصداق یک اصلاح طلب واقعی می داند که فرمود: »به خدا سوگند من شما را به هیچ کاری فرمان ندادم مگر آنکه پیش از آن که فرمان دهم، خودم بکار بستم و از هیچ چیز شما را منع نکردم، مگر آنکه پیش از آن که شما را منع کنم، خودم از آن دوری کردم.«
3. طماع نبودن
استاد طمع را »بردگی جاوید« انسان معنی کرده و معتقد است آنکه در بند خود خواهی، فزون طلبی و هواپرستی گرفتار است نمی تواند دیگران را از این مشکلات رها سازد. پس »حریت و آزادی معنوی شرط توفیق مصلح دینی است. همچنان که یک زبون ملاحظه کار توفیق اصلاح طلبی خدایی نمی یابد، و همچنان که یک گرفتار بیمار موفق به مداوای جامعة خود نمی گردد، یک اسیر و بنده مطالع نفسانی نیز موفق نخواهد شد دیگران را از اسارت های اجتماعی یا معنوی باز دارد.«
ایشان در جای دیگر می گوید: »اولین شرط اصلاح طلبی فارغ بودن از تعصبات افراطی نسبت به فرقة خاص، علیه فرقة دیگر است« و این را پیش شرط شناخت درست اجتماع و یافتن درمان دردهای آن می داند معیارهای فوق، شاخص های خوبی برای ارزیابی همه کسانی است که داعیة اصلاح طلبی داشته و دارند و می تواند سرنوشت آینده ما را روشن تر کند.
نقش دین و روحانیت در اصلاحات
دین و فرهنگ خودی از منظر شهید مطهری اساسی ترین نقش را در فرآیند اصلاحات دارد. شهید مطهری نخستین هدف کلی اصلاحات را این می داند که: »نشانه های محو شده
......................................... ص 32 ......................................
  • راه خدا را جز همان اصول واقعی اسلام نیست، بازگردانیم. یعنی بازگشت به اسلام نخستین و اسلام راستین. بدعت ها را از میان بردن و سنت های اصیل را جایگزین کردن. یعنی اصلاحی در فکرها و اندیشه ها و تحولی در روح ها و ضمیرها و قضاوت ها در زمینه خود اسلام.« او این اصلاح فکری را مقدم بر آبادسازی شهرها، اصلاح روابط اجتماعی و تغییر نظامهای مدنی و اجتماعی می داند و معتقد است که »خودباختگی در برابر غرب« و »مجذوب یک سلسله نظریه ها و اندیشه های بیگانه« شدن آفت یک جنبش اصلاحی و نقطه آ‎غاز انحراف آن است.

او امتیاز اصلاح طلبی نظیر »سید جمال الدین اسدآبادی« و »اقبال لاهوری« را در اصول گرایی آنان می داند. »سید جمال« را به آن دلیل که »نه مجذوب تمدن غرب بود و نه مرعوب« می ستود و از »اقبال« به این دلیل ستایش می کرد که »معتقد است که شرق اسلامی هویت واقعی خود را که هویت اسلامی است از دست داده است و باید آن را باز یابد«
استاد با اشاره به اینکه اساس نظریه اصلاحی »اقبال« را چیزی به نام »فلسفه خودی« تشکیل می دهد، تأکید می کند که »نخستین کار لازمی که مصلحان باید انجام دهند بازگرداندن ایمان و اعتقاد این جامعه به خود واقعی، یعنی فرهنگ و معنویت اسلامی است و این است فلسفه خودی.«
از همین جاست که طرح »جدایی دین و سیاست (سکولاریسم)« را نقشة »عمال استعمار« دانسته و »سید جمال« را در شناخت این توطئة بزرگ پیشقدم می داند و می گوید: »اعلام همبستگی دین و سیاست و اعلام ضرورت شرعی آگاهی سیاسی برای فرد مسلمان و ضرورت دخالت او در سرنوشت سیاسی کشور خودش و جامعه اسلامی یکی از طرح های سید برای چاره جویی دردهای موجود بود.«
و باز از همین جاست که نقص کار برخی اصلاح طلبان دلسوز را آن می داند که »با فرهنگ اسلامی عمیقاً آشنا نیست« و از بعضی دیگر از »دوستان« گله مند است که «مجذوب یک سلسله نظریه ها و اندیشه های بیگانه می گردند و آگاهانه و یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب می دهند و عرضه می نمایند.« و فریاد برمی آورد که : »من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی به رهبران عظیم الشأن نهضت اسلامی … هشدار می دهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت می کنم که نفوذ و نشر اندیشه های بیگانه به نام اندیشة اسلامی و با مارک اسلامی، اعم از آن که روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، خطری است که کیان اسلام را تهدید می کند.«
از نظر استاد مطهری »این صحیح نیست که یک فرد غیر وارد که اگر یک کتاب فقه و یا فلسفه را به دستش بدهند نمی داند از راست بگیرد یا از چپ، پیشنهاد رد یا طرد بدهد و دربارة اسلام و به نام آن بنویسد و تبلیغ کند.«
ایشان همین برداشت است که »نهضت اصلاحات« را ضروری می داند ولی اصرار دارد که: »این فرهنگ غنی و عظیم اسلامی است که می تواند و باید پشتوانه نهضت واقع شود و هم علمای اسلامی متخصص در این فرهنگ عظیم و آگاه به زمان هستند که می توانند و هم باید نهضت را رهبری کنند.«
ایشان دربارة سرنوشت بزرگترین جنبش اصلاحی در قرن اخیر، یعنی حرکت امام خمینی(ره)، نیز معتقد است که: »انقلاب ایران اگر در آینده بخواهد به نتیجه برسد و همچنان پیروزمندانه به پیش برود، می باید باز هم روی دوش روحانیون و روحانیت قرار داشته باشد. اگر این پرچمداری از دست روحانیت گرفته شود و به دست اصطلاح روشنفکران بیفتد، یک قرن که هیچ، یک نسل که بگذرد، اسلام به کلی مسخ می شود زیرا حامل فرهنگ اصیل اسلامی، در نهایت باز هم همین گروه روحانیون متعهد هستند.«[16]
البته بر این نکته نیز پای می فشارد که خود این نهاد هم »آفت زده« است و باید آن را »اصلاح« و پاسخگوی نیاز زمانه کرد. از نظر او »روحانیون بزرگ ما باید به این نکته توجه کنند که بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام به این است که زعمای دین ابتکار اصلاحات عمیقی که امروز ضروری تشخیص داده می شود را در دست بگیرند … امروز این ملت تشنة اصلاحات نابسامانی هاست و فردا تشنه تر خواهد شد … از طرفی مدعیان اصلاح طلبی که بسیاری از آنها علاقه ای به دیانت ندارند زیادند و در کمین احساسات نو و بلند نسل امروزند. اگر اسلام و روحانیت به حاجتها و خواسته ها و احساسات بلند این ملت پاسخ مثبت ندهند به سوی آن قبله های نو ظهور متوجه خواهند شد. فکر کنید آیا اگر سنگر اصلاحات را این افراد اشغال کند، موجودیت اسلام و روحانیت به خطر نخواهد افتاد؟!.«[17]
.................................... ص 33 ....................................
  • تهدیدهای مهم اصلاحات

شهید مطهری پس از بررسی و مقایسه چندین نهضت اصلاح طلبانه هشدار می دهد که «نهضت ها هم مانند همه پدیده های دیگر ممکن است دچار آفت زدگی شوند» و این «وظیفه رهبری نهضت است که پیشگیری کند و اگر احیاناً آفت نفوذ کرد، با وسایلی که در اختیار دارد و یا باید در اختیار بگیرد آفت زدایی نماید». در غیر این صورت «آن نهضت عقیم و یا تبدیل به ضد خود خواهد شد.» برخی از مهمترین تهدید های بیرونی یا آسیب پذیریهای درونی برای هر جنبش اصلاحی از دیدگاه این استاد فرزانه عبارت است از:
1. عقب نشینی از اصول
با تحلیلی که شهید مطهری از جایگاه و نقش دین در اصلاحات ارائه می کند، طبیعی است که «نفوذ اندیشه های بیگانه»، «خودباختگی در برابر غرب» و تن دادن به فکر استعماری «جدایی دین و سیاست»(سکولاریسم) را بزرگترین و نخستین آفت حرکتهای اصلاح طلبانه بداند. ایشان معتقدند: «اندیشه های بیگانه از دو طریق نفوذ می کنند: یکی از طریق دشمنان … و دیگر از طریق دوستان و پیروان مکتب» که «به علت ناآشنایی درست با مکتب، مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه های بیگانه می گردند و آگاهانه و یا ناآگاهانه را رنگ می دهند.»
او یکی از توطئه های خطرناک دشمنان را تضعیف باورهای دینی مردم و وادار کردن آنان به عقب نشینی از ارزش ها و اصول به نام مبارزه با تعصب و ترویج تساهل و بردباری می داند. استاد، مرحوم سیدجمال را به دلیل تشخیص دقیق این توطئه تحسین می کند و می گوید:
«سید به مسلمانان هشدار می داد که … غرب علی رغم اینکه با ماسک آزاد منشی، تعصب را نکوهش می کند، خود در دام تعصب، خصوصاً تعصب مذهبی علیه مسلمانان، سخت گرفتار است. سید، علی رغم اینکه فرنگی مآبانه متعصب را نکوهش می کنند، مدعی بود تعصب بد نیست. تعصب مانند هر چیز دیگر افراط و تفریط و اعتدال دارد… تعصب به معنی تصلب و غیرت حمایت از معتقدات معقول و منطقی نه تنها بد نیست، بسیار مستحسن است.
سید می گفت: اروپائیان چون اعتقاد دینی مسلمانان را استوارترین پیون میان آنان می بینند، می کوشند تا با نام مخالفت با تعصب این پیوند را سست کنند.»
........................... ص 34 ................................
  • 2. افراط گرایی

از نظر استاد «تجددگرایی افراطی» آفت دیگری است که باید در نظر داشت. «پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به اعتدال در هر کاری خالی از دشواری نیست» ولی چاره ای جز تحمل این دشواری نیز وجود ندارد.
ایشان ضمن گلایه از «عوام زده »های «گذشته گرا»، به شدت از گروه دیگری نیز انتقاد می کند؛ از آنان که «به مسائل روز توجه دارند و درباره آینده می اندیشند» اما «متأسفانه سخاوتمندانه از اسلام مایه می گذارند و سلیقه روز را معیار قرار می دهند و به نام اجتهاد آزاد به جای آنکه اسلام را معیار حق و باطل زمان قرار دهند، سلیقه و روح حاکم بر زمان را معیار اسلام قرار می دهند» و «به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن» دین، از ضروریات آن دست می شویند.
این همان دغدغه همیشگی استاد، یعنی جستجوی راه حلی برای مسألة هماهنگی احکام «اسلام و مقتضیات زمان» است و«که از طرفی در اثر جمود فکری و قشری مآبی» و «از طرف دیگر به نام انطباق اسلام با علم»، تفریط یا افراط صورت نپذیرد.
3. رخنه فرصت طلبان
شهید مطهری با اشاره به تاریخ صدر اسلام و نیز تاریخ معاصر ایران می گوید: «هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طی می کند، سنگینی اش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداکار است. اما هم اینکه به بار نشست … سر و کله افراد فرصت طلب پیدا می شود» و غفلت از نفوذ و رخنه فرصت طلبان است که فاجعه به بار می آورد». به اعتقاد استاد: «نهضت را اصلاح طلب آ‎غاز می کند نه فرصت طلب و همچنین آن را اصلاح طلب مؤمن به اهداف نهضت می تواند ادامه دهد نه فرصت طلب که در پی منافع خویش است.»
بنابراین ساده لوحی است اگر اصلاح طلبانی بخواهند در راه رسیدن به اهداف خود از کسانی استفاده کنند که نه تنها پیشینة روشنی ندارند، بلکه هم اکنون نیز بصراحت سخن از کنار نهادن دین و شعارهای اصلاحی آن می کنند.
4. انحراف اصلاح طلبان
از نظر استاد این آفت «از نوع معنی است، از نوع تغییر جهت دادن اندیشه ها» و «نیّتها» است. اگر اصلاح طلبان در جریان اقدامات خود اخلاص و قصد خدمتگزاری از دست دهند در حقیقت اصلاحات به ضد خود تبدیل شده است. همه می دانیم که «پاک نگه داشتن اندیهش و نیت در مراحل نفی و انکار که همه سرگرمی ها درگیری با دشمن بیرونی است آسان تر است(اما) همین که نهضت به ثمر رسید و نوبت سازندگی و اثبات، که ضمناً پای تقسیم غنائم هم در میان است، برسد حفظ اخلاص بسی مشکل تر است» و این «سنت لایتغیر خداست که هر ملتی که از درون و از جنبه اخلاقی تغییر کند و عوض شود، خداوند متعال سرنوشت آنان را تغییر دهد.»
داستان غم انگیز دل بستن عناصر اصلی تاریخ صدر اسلام(خواص) به چرب و شیرین، دنیا و برقراری مسابقه در جمع آوری مال و تصاحب منصب ها برای هیچ کس پنهان نیست و همگان می دانند که این آفت بزرگ چه فتنه ها به پا کرده، چه آتش ها برافروخت و چگونه اسلام را چون پوستین وارونه نمایش داد.
گذشته از آن، بسیاری از جنبش های دیگر هم« در آ‎غاز جنبه اصلاحی داشته و سرانجام از مسیر اصلاحی منحرف شده اند.» برای مثال« قیام شعوبیه در آ‎غاز ماهیت اصلاحی داشت، زیرا علیه تبعیض اموی بود … اما متأسفانه خود شعوبیه در همان مسیر انحرافی افتادند که علیه آن بپاخاسته بودند» و در نهایت » به بیراهه شعارهای نژاد پرستانه ایرانی« کشیده شدند.
* تمام عباراتی که از این پس با حروف متمایز و داخل گیومه نقل می شود ، از کتاب «نهضتهای اسلامی در صدسال اخیر » است که برای رعایت اختصار از ذکر شماره صفحات چشم پوشی می شود.
[1] - سخنرانی مورخ 28/1/79.
[2]- همان.
[3]- نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، ص 10.
[4]- همان، ص 11.
[5]- اصلاحات؛ راهبردها و خطرها،(سخنرانی رهبر معظم انقلاب، مورخ 19/4/79)، چاپ انتشارات سروش.
[6]- همان، ص 34.
[7]- همان، ص 35.
[8]- از پیام امام خمینی به مناسبت اولین سالگرد شهادت استاد مطهری، 27/12/58.
[9]- حسن علیزاده، فرهنگ خاص علوم سیاسی، ص 255.
[10]- همان، 252.
[11]- بحار‎الانوار، ج 44، ص 392.
[12]- سخنرانی مورخ 28/1/79.
[13]- سخنرانی مورخ 23/2/79.
[14]- خ0طبه 131 نهج‎البلاغه: اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا مناقسه فی سلطان و لاالتماس شیء من فضول الحطام، ولکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک، فیامن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک.
[15]- انما یقیم امر الله سبحانه من لایصانع و لایضارع و لایتبع المطامع.
[16] پیرامون انقلاب اسلامی، ص 184.

 
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است