در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: سازمان تبلیغات اسلامی، مختاریان، علی ؛


4-زیبایی و اخلاق

شهیدمطهری، از اولین نظریه پردازان تعامل زیبایی و اخلاق در ایران است. ایشان حسن و زیبایی را از اموری می داند که در پرتو اعتقاد به خدا پرورش می یابد.23 این استاد عالی قدر در یکی از آثار خود تأثیر زیبایی در روح انسان را در باب معیار فعل اخلاقی و نیز تفاوت دیدگاه های مختلف پیرامون زیبایی فعل و زیبایی روح انسان و رابطه آن با اخلاق به دقت بررسی می کند.24 او می گوید: «روح زیباست، از روح زیبا فعلی صادر می شود که قطعاً زیباست. زیرا معلول آن علت است» و نتیجه می گیرد:«پس بنابر یک فرضیه، انسان از فعلش زیبایی را کسب می کند.»25

از نظر استاد، شناختن این که اخلاق از چه مقوله ای است، تأثیر فراوانی در تکمیل و تتمیم اخلاق در جامعه دارد و به ما یاد می دهد که از کجا باید شروع کنیم.26 و از فیلسوفانی که معتقدند اخلاق از مقوله زیبایی است، نقل می کند که باید حس زیبایی را در بشر پرورش داد، بشر اگر زیبایی مکارم اخلاق و نتایج وضعی آن را حس کند به ضد اخلاق روی نمی آورد. علت این که برخی افراد دروغ می گویند این است که زیبایی صداقت و یک رنگی را درک نکرده اند و همین طور سایر رذایل اخلاقی. در عین حال، نگاه تیزبینانه استاد، از جنبه های ذوقی و لذّت بخش هنر نیز غافل نشده و می گوید:«انسان از راه هنر است که احساسات و عواطف و ادراکات و امیال و آرزوهای خود را به نمایش می گذارد.» و در جای دیگر می گوید:«اصولاً زیبایی برای انسان موضوعیت دارد و همواره و در کلیه امور با اوست.»28 لذّت جویی یکی از عوامل توجّه انسان به زیبایی است. در تعریف لذّت گفته اند: «هی ادراک و نیل لوصول ماهو عند المدرک کمال و خیر من حیث هو کذلک و الألم هو ادراک و نیل لوصول ما هو عندالمدرک افه و شره...».29 البته نیل باید به چیزی باشد که ادراک کننده آن را کمال و خیر می داند. اصولاً لذّت زمانی تحقق می یابد که به آن شی یا فرد زیبا، حصول و دست یابی صورت گیرد. البته زیبایی هم دارای مراتبی است که علاقه و تعلق خاطر چه بسا شروع و فرجامش تحیر و شاید هم لذّت باشد.

استاد می گوید:«انسان زیبایی های طبیعت را دوست دارد و از دیدن آب صاف و زلال، دریا، آسمان و کوه ها لذّت می برد.»(29) این لذّت فراتر از لذّت جسمانی است. لذّت های روحانی با فکر و تأمل توأم است و اختصاص به افراد تعلیم یافته، متفکر و سعادتمند دارد. از نظر استاد، این گرایش در هر دو بُعد آن یعنی زیبایی آفرینی به معنای مطلق در انسان وجود دارد و هیچ کسی نیست که از این حس فارغ و تهی باشد.

البته ایشان زیبایی شناسی را در همه انسان ها یکسان نمی داند. این شناخت در شرایطی به روح به عنوان فاعل شناخت فراهم می شود. هم چنین ایشان فراغت و فرصت را از ضروری ترین عواملی می داند که یک هنرمند برای آفرینش کارهای هنری خود به آن نیازمند است. ایشان در این باره می گوید:

«یک هنرمند باید زندگی اش آسوده و مرفه باشد تا بتواند فکرش متمرکز در کار باشد والا آدمی که از یک طرف صبح تا غروب یک کار سنگین بدنی می کند، بدیهی است که دیگر شب نمی تواند چند ساعت کار عملی یا هنری بکند. این است که جامعه هایی که مردمش دائماً درگیر معیشت هستند، در میان آن ها هنر و علم رشد نمی کند چون فراغتی ندارند.»30

هنر امری است ذوقی و تفننی و در منظر مطهری، انسان وقتی ذهن و خیالش از همه جا فارغ شد، به سراغ مسائل ذوقی می رود، اما وقتی که پای ضرورت در میان باشد، همه این ها را طرد می کند31 بنابراین، زیبایی شناسی و هنر از دیدگاه استاد، جامع دو مکتب است که در غرب رابطه هنر و اخلاق را تبیین کرده اند و دلیل این جامعیت را باید در تفاوت مفهوم اخلاق در اسلام و مسیحیت جست.

5-زیبایی و علم

یکی از موضوعاتی که کم تر بدان پرداخته شده رابطه زیبایی و علم است. این موضوع از منظری می تواند کاملاً یک بحث فلسفی تلقی شود و آن این که آیا بین این دو رابطه ای هست؟ و آیا علم یکی از مصادیق زیبایی نیست؟ شهیدمطهری می گوید:«زیبایی مربوط به فن است و علم مربوط به کشف. علم یعنی آن چه که حقیقتی را برای انسان کشف می کند، ولی زیبایی و جمال یعنی آن چیزی که یک موضوع جمیل و زیبایی را به وجود می آورد.»32 به بیان دیگر موضوع علم، همیشه پدیده های محسوس و قابل اندازه گیری هستند، ولی هنر هیچ گاه دارای قوانین به خصوصی نیست و موضوع آن هم از قلمرو محسوسات فراتر می رود.

البته در این زمینه در نوشته ها و گفتارهای این حکیم فرزانه مطالب مدون و مشخصی یافت نمی شود. علت آن هم این است که در زمان حیات فکری و اندیشه ای ایشان، مباحث مربوط به فلسفه هنر، به میدان کارزار اندیشه وارد نشده بود و ایشان نیز مجال بحث در باب آن را نیافتند و بدخواهان، این استاد مبرز را درست در زمانه ای که بیش ترین نیاز فکری به اندیشه های بلند او بود از جامعه ما گرفتند.

6- هنر اسلامی

اصولاً هنر می تواند دارای دو جنبه مثبت و منفی باشد. نقش هنر در جوامع و تأثیر آن در جهت دهی جامعه به طرف رذایل و فضایل، انکارنشدنی است.

هنر می تواند به کمک یک عقیده و طرز تفکر بیاید و یا می تواند به جنگ آن برود. یعنی یک فلسفه، یک دین، یک آیین را می شود به وسیله هنر تقویت و یا تضعیف کرد.33 لذا هنر می تواند نقش به سزایی را در هدایت و کمک به جوامع و انسان ها ایفا کند. فرهنگ و تمدن اسلامی نیز مانند سایر فرهنگ ها و تمدن ها از بدو پیدایش، متوجّه هنر بوده است. اسلام بر حسب هدف هایی که در تربیت معنوی انسان ها و جوامع دنبال می کند با هنرها رابطه برقرار می کند و به پرورش آن ها دست می یازد و آن ها را کنار هم و توأم با هنرمندان به رشد می رساند.

اسلام نوع خاصی از هنر را توصیه نمی کند، بلکه تنها محدوده بیانی آن را معین می سازد. برخی هنر اسلامی را هنری می دانند که در آن عنصر سازنده ای از اندیشه اسلامی وجود داشته باشد. مثل آهنگ های قرآنی و معماری اسلامی. استاد در این مورد، نظریه زیبایی معقول و وجود ذاتی آن را از دیدگاه فقیهان و متکلمان شیعه و معتزله بررسی می کند و دلایل منع برخی از هنرها از جمله غنا و پیکرتراشی از دید فقه اسلامی را در یکی از آثار خود مورد ارزیابی قرار می دهد.34

ایشان در برخی آثار خود به تأثیر هنر اسلامی بر روح و روان آدمی هم اشاره کرده است. از جمله ویژگی های هنر اسلامی است که زیبایی ذاتاً تجلی حقیقت کلی و جهان است و دیگر این که تفکر فلسفی اسلام را درباره وجود مشخص می سازد. به همین جهت همه هنرهای اسلامی، اعم از خوش نویسی، معماری، کاشی کاری، سنگ تراشی، شعر و خطابه از یک خاستگاه برخوردارند و یک هدف را دنبال می کنند و راز عدم اقبال به تصویربرداری را نیز باید در همین نکته جست. اسلام تنزیه را بر تشبیه و شمایل شکنی را بر شمایل نگاری ترجیح می دهد.

هنر اسلامی این توانایی را داشته است که جهان قدسی را در خود بنمایاند. تأثیر این نوع از هنر آن است که روان انسان را ناخودآگاه تا عوالم روحانی بالا می بَرَد و در ملکوت به پرواز در می آوَرَد، درست در نقطه مقابل هنر مدرن و پسامدرن.

براساس همین باورها، هنر در اسلام نوعی تعالی روحی و انبساط خاطر است و به همین دلیل است که اسلام، انسان را به جمال و زیبایی دعوت کرده است و به جز آیات الهی، در روایات ها نیز پراهمیت تلقی شده است. در کتاب اصول کافی بابی وجود دارد، تحت عنوان «باب التجمل و الزینه»35

عرصه های هنر اسلامی، به جز مجسمه سازی و غنا، بسیار وسیع و گسترده است. معماری اسلامی یکی از کمال یافته ترین هنرهاست تا جایی که بنای مسجدها در جهان اسلام به تدریج به عنوان نمادی از عالَم وجود درآمده و به کامل ترین مظهر زیبایی تبدیل شده اند. در این گونه فضاها، محیط به گونه ای طراحی شده است تا انسان در آن احساس انبساط روحی کند و نوعی علاقه جهت ارتباط با یک مرکز نامتناهی را در خود، متجلی می یابد.

هر گونه انجماد و سستی و سکون از چنین فضاهایی رخت بربسته و شوق و حرکت و تلاش را القاء می کند. نمای بیرونی مساجد، مثل گنبد، جمال الهی را می نمایاند. استاد در این زمینه می نویسد:«آن چه بر همه واضح است این است که شاه کارهای زیادی در مساجد و مشهد ها و مدارس و قرآن ها و کتاب های دعا تجلی کرده است. معمارها هنر خود را در مسجدها، مشهدها و مدرسه های اسلامی بروز داده اند.»36

مفهوم «فضای اسلامی» یا «اسلامی سازی فضا» اخیراً در جامعه شناسی مورد توجّه قرار گرفته است، درحالی که قرن ها پیش مساجد مسلمانان، گویای چنین فضاهایی بوده اند. حضور خط مکتوب عربی، برگزاری اعمال واجب نماز و فضای خاص برای پیشوا و امام، ویژگی هایی هستند که اخیراً مورد توجّه واقع شده اند.

بنابراین هنر اسلامی، به دنبال ایجاد نوعی زیبایی در گوشه گوشه زندگی شخصی و اجتماعی انسان هاست که این زیبایی بتواند خود را به زیبایی مطلق و حقیقت مطلق برساند.

7- ایران، زیبایی و هنر

آوازه ایرانیان در عرصه های مختلف هنری، تحسین هر انسان منصفی را برمی انگیزد. خصوصا در زمینه های شعر و نثر و ادبیات.

علاقه ایرانیان به هنرهای اصیل از دیرباز در جهان شناخته شده است. استادمطهری به مطالعه هنر ایرانی و نحوه تلفیق آن با اسلام و تأثیر هنر ایرانی بر اسلام، علاقه زیادی نشان می دهد. از نظر ایشان، غنا و موسیقی عرب پس از اسلام تحت تأثیر ایرانیان قرار گرفته است.

او می نویسد:«عرب با موسیقی و غنا به صورت ساده اش آشنا نبود، پس از امتزاج با ایرانیان، لهو غنا به سرعت انتشار یافت و مغنیان معروف آن عصر بیش تر ایرانی بودند.»37 در عین حال در اوضاع مذهبی آن روز، ایرانیان بیش از سایر ملت ها پرهیزگاری نشان داده اند و سرزمین حجاز از خود سرزمین های عراق و شام که مرکز اصلی این صنعت بود، جلو افتاد. حجاز از نیمه دوم قرن اول هجری هم مرکز فقه و حدیث و هم مرکز موسیقی بود. فرمانروایان، حاکمان و ثروتمندان اموی سخت لهویات را ترویج می کردند و به آن ها سرگرم بودند. برعکس امامان و اهل بیت(ع) شدیداً مخالفت می کردند که در فقه و حدیث و تاریخ شیعه کاملاً منعکس است.

ایرانیان با خدمات ذوقی و احساس خود، احساسات پاک و خالصانه شان را به اسلام نشان داده اند. شاه کارهایی مثل مسجد شاه اصفهان و مسجد شیخ لطف الله، مولود عشق و ایمان است. استاد می نویسد:«زر و زور هرگز قادر نیست شاه کار خلق کند.»38

شاه کارهای صنعتی ایران در دوره اسلامی اعم از معماری ها، نقاشی ها، خوش نویسی ها، تذهیب کاری ها، خاتم کاری ها، کاشی کاری ها، معرق کاری ها و غیره بیش تر در زمینه های دینی و اسلامی بوده است.39

گنجینه های قرآنی که در موزه های کشورهای اسلامی و احیاناً کشورهای غیر اسلامی است، ارزش هنر ایرانی را در زمینه های اسلامی و در حقیقت جوشش روحی اسلام را در ذوق ایرانی نشان می دهد.40

ایرانی هنرمند و هنر ایرانی در نگارش و تذهیب قرآن زبان زد خاص و عام بوده است و هم اکنون نیز، هر از چندی هنرمندی از ایران عزیز، اثر جدید و منحصربه فردی در این زمینه خلق می کند. آری این است که اگر هنر در خدمت دین و حقیقت و صداقت قرار گیرد،  آثاری به جای خواهد گذاشت که هر بیننده ولو غیر مسلمان را به تحسین وامی دارد. پس ایران در منظر هنر، به مثابه تابلوی زیبایی است که در هر عصر و نسل، تابشی خیره کننده داشته که دست مایه اصلی آن ایمان به یکتای زیبا و جمیل عالم است.

8- نگهداری و حفاظت از مواریث هنری

ایران، از جمله سرزمین هایی است که دارای انواع هنرها و معماری هاست. وجود ابنیه زیبای تاریخی و معماری منحصربه فرد برخی از این آثار و هم چنین نقوش زیبا و کم نظیر در دیگر بناها و آثار به جامانده، حاکی از فراوانی و کثرت انواع هنرها در پیشینه ایران بزرگ دارد.

هنر اسلامی در ابتدا توانست تولیدکننده آثار گران بها و نفیسی شود که در هیچ یک از نقاط عالَم یافت نمی شود. این هنر در ابتدا بسیار خلاق و سازنده هم بود، ولی به تدریج در قالب قواعدی بی حاصل رنگ باخته و به لحاظ بی توجّهی مسلمانان به حفظ میراث های هنری خود، بسیاری از آثار نفیس و ابداعی که توانایی تأثیر روحی و معنوی غریبی بر روح انسان به خصوص انسان مؤمن را نشان می داد، به یغما و غارت برده شد. این سودجویی بی حاصل و تأمل ناشی از آن در برخی آثار استاد به چشم می خورد. علی الخصوص که ایشان عمر خود را در روزگاری سپری کرد که کم تر توجّهی به مواریث کهن و کارآمد می شد. این است که ایشان ضمن اشاره به داستان پیدا شدن 300 یا 400 جلد قرآن نفیس خطی در میان ورق پاره هایی که در صندوق ها برای دور ریختن و دفن کردن ریخته بودند، سوگ مندانه از بی لیاقتی نسل های پیشین یاد می کند و می گوید: «این مردم نالایق، این افراد غیر رشید، این افرادی که ارزش هیچ چیزی را درک نمی کنند، ماه رمضان که می شد و بچه ها هم که تازه می خواستند قرآن یاد بگیرند، آن ها را ورق ورق و تکه تکه می کردند، وقتی که ورق ها پاره می شد، می گفتند این قرآن ها دیگر قابل استفاده نیست و آن ها را زیرِ زمین دفن کنید. حالا ببینید این قرآن های نفیس را که نشانه ذوق و ایمان و ابتکار و هنر پیشینیان بوده است و نشانه تمرین این قوم و ملت بوده است، می بردند زیر خاک ها دفن می کردند. نمی فهمیدند چه چیزی را دارند دفن می کنند.»41

این ها علامت نشناختن هنر و بازی کردن با احساسات عمیق توده مردم است. تألیف استاد فقط محدود به تاراج میراث منقول نیست و از بی توجّهی مسؤولان وقت نسبت به بناهای تاریخی انتقاد کرده و می نویسد:«تا چند سال پیش بناهای تاریخی مملکت ما در وضعی بود که هر کس می آمد و می رفت و هر کار دلش می خواست می کرد. بچه ای می توانست، سنگ بردارد و به کاشی بزند و آن را بشکند و هیچ کس نبود که جلویش را بگیرد.»42

استاد، علت و ریشه این مسأله را ناشی از حقارت نسبت به گذشته می داند و این که غالباً خیال می کنند در گذشته دانشمندی نبوده که بتوان به او بالید و افتخار کرد.

بدیهی است اگر ملتی میراث های عظیم گذشتگان خود در زمینه امور هنری و زیبایی شناسی را درک نکند، به زودی استحاله فرهنگی می شود و رو به افول و وابستگی خواهد رفت. دانشمندان بزرگی هم چون رازی، غیاث الدین جمشید کاشانی، شیخ انصاری و... فرهیختگانی بوده اند که نظریات آنان، دنیا را به لرزه در آورده و در رشد و تعالی علوم مختلف نقش به سزایی داشته اند.

در پایان، امید است با حفظ، شناخت و اشاعه این آثار گران بها و بازشناسی آثار این استاد فرزانه، در بازیابی هویت فرهنگی نسل جدید مؤثر باشیم.

مقالات مرتبط:

چشم انداز هنر و زیبایی شناسی در اندیشه و آراء شهید مطهری بخش اول

پی نوشت ها:

23- تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا ، ص 93.

24- همان، ص 352.

25- همان، ص 85.

26- فلسفه اخلاق، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ص 53.

27- مجموعه آثار، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ج 3، ص 497.

28- شرح مقدمه قیصری ، ابن عربی، ص 243.

29- مجموعه آثار، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ج 3، ص 497.

30- فلسفه تاریخ، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ج 1، ص 115.

31- اسلام و مقتضیات زمان، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ج 2، ص 190.

32- آشنایی با قرآن، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ص 239.

33- ده گفتار، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ص 225.

34- تکامل اجتماعی انسان، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ص 142.

35- همان، ص 160.

36- خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ص 666.

37- همان، ص 379 و 380.

38- همان، ص 667.

39- همان، ص 667.

40- همان، ص 667.

41- امدادهای غیبی، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ص 137-135.

42- همان، ص 139.

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است