در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فلصنامه پیام شماره 76، نگارش حمید استادیار پژوهشکدۀ تحقیقات اسلامی ؛


قال رسول الله( ص): قیدوا العلم بالکتاب

علم را با نوشتن زنجیر کنید.

 

همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد

چو فرو شدم به دریا چو تو گوهرم نیامد

چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد

که سمن بری لطیفی چو تو در برم نیامد

چکیده

این مقاله بر آن است تا ابعاد گوناگون زندگی استاد مطهری را بررسی کند، شخصیتی که توانست در علم و دانش، پرهیزگاری و فروتنی، عزت و کرامت نفس، پیرایه زدایی از دامن دین اسلام و... اسوه و سرمش ما باشد. بی گمان آشنایی با خصوصیات زندگی و رمز و راز موفقیت چنین بزرگانی یاری دهنده شیفتگان راه حقیقت و کمال خواهد بود.

کلید واژه ها: استاد مطهری، اسوه و الگو، سیره اخلاقی، انسان کامل

سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود منذران صادقی شدند. سلام بر آنان که حلقه ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزه ها و روحانیت را درک کرده و از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب جزی عطیه شهادت نخواسته اند. امام خمینی( ره)

مقدمه

روح و روان آدمی هنگام تولد به سان سرزمین بکری است که قابلیت رویش هر نوع گیاهی را دارد. برای جهت دادن به قابلیت ها، پرورش شایستگی ها و استعدادهای آدمی، وجود الگو و اسوه ضرورت حیاتی دارد؛ الگویی که رفتار و کردار او، راه و رسم زندگی عاشقان کمال را ترسیم کند و دست آدمی را برگیرد و او را به راه راست برساند. قرآن مجید این نوع معلم را اسوه و الگو معرفی کند: لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجو الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا.[2]

بی تردید استاد مطهری شخصیتی بود که در ابعاد گوناگون زندگی الگوی سالکان راه حقیقت است. او کسی بود که در احیای تفکر، برهانی شدن حوزه و باز کردن افقهای جدید بر طلاب و فضلای حوزه نقش مؤثری داشت. گستردگی دانش ایشان از فقه و اصول و فلسفه گرفته تا مراتب سلوک عرفانی و آراستگی باطن زبانزد عام و خاص بود. رویکرد عقلانی در حوزه دین پژوهی، همراه با دید عرفانی از وی شخصیتی یگانه و ممتاز ساخته بود. شناخت و شناساندن کسانی همچون او علاوه بر احیای هویت و فرهنگ دینی می تواند یاری دهنده نسل حاضر جامعۀ ما باشد.

محور اول: بعد شخصیتی معنوی

الف: بعد شخصیتی

استقلال فکری

امتیاز برجسته استاد مطهری، استقلال فکری ایشان بود. این ویژگی باعث شده بود که ایشان حتی در مباحث علمی بر اساتید خود اشکال بگیرد. گرچه ایشان مدافع اندیشه های فلسفی ملا صدرا بود، ولی با تأملی در آثار فلسفی اش پی می بریم که این دفاع گاه رنگ نقادانه به خود می گیرد. روح حقیقت جویی و واقع گرایی استاد، باکی از انتقاد به فیلسوفان بزرگی همچون ملاصدرا هم ندارد. مرحوم مطهری ضمن آنکه از علامه طباطبایی بسیار بهره برده و برای وی احترام فراوانی قائل بود، در بحث جاودانگی اخلاق، نظر به ایشان را به نقد گذاشت.[3]

آینده نگری

اسلام شناس عصر ما متفکری دوراندیش و حساب گر بود هیچ کاری را بی مقدمات لازم آغاز نمی کرد. ایشان در سال 25 بحثی را تحت عنوان« در گریز از ایمان» در محکوم کردن جریان چپ گرایی و مادی گرایی مطرح کرد و فرمود:

ما هدف مشترک با هیچ غیرمسلمانی نداریم و من احساس خطر می کنم، هدف ما پیاده کردن اسلام است و این ها مخالف با اسلام هستند. من می دانم که آینده از ماست و باید صفوف خودمان را از دشمنانمان جدا کنیم که دشمنان بعدا طلبکار نشوند و نگویند که ما بودیم انقلاب کردیم.

آیة الله مهدوی کنی در این رابطه می گوید:« استاد مطهری ده سال آینده را زودتر از همۀ ما درک می کردند و ما بعد از او بودیم.»[4]

تسلط  بر کار

استاد مطهری در کار خود کاملا چیره بود، در تسلط بر نظرات بزرگان فلسفه و شناخت منطق های مخالف دین در ایران بی نظیر بود، کتابهای ماتریالیست ها نظیر ارانی را کلمه به کلمه بارها از نظر گذرانده بود.

ایشان به گونه ای بر مباحث علمی و فلسفی تسلط داشت که هرکس پای درسش می نشست، خود را با شخصیتی رو به رو می دید که با تمام وجود درس خوانده و آنچه را خوانده به خوبی فهمیده است. در یکی از نامه های خود به پدرش می نویسد:

خدا را شکر می کنم که در زندگی محتاج نیستم وظایف دینی خود را به لطف خدا انجام می دهم من بر کار مسلطم نه کار بر من. نانی که می خورم نان کار و زحمت است آبرو و احترامم محفوظ است.[5]

آزاداندیشی

آزاداندیشی استاد مطهری از مهم ترین علل و عوامل موفقیت ایشان به شمار می رود. این روحیه او را در برخورد با مسائل اسلامی، پژوهشگر و محقق می ساخت و باعث می شد تا در اقوال و آرای دیگران محصور نشود. با دید انتقادی به دیدگاهها و نظریات می نگریست و به همین دلیل کارهای علمی ایشان به جای آنکه تکراری باشد، سرشار از خلاقیت است. چون اهل فکر بود، در میدان پژوهش اندیشه خود را برای جرح و تعدیل افکار آزاد می گذاشت و به همین روی اندیشه هایش نو و ابتکاری بود و بعد از چندین سال هنوز آثار ایشان بوی کهنگی به خود نگرفته است.

ب: بعد معنوی

دوام طهارت

همسر مرحوم مطهری درباره خصوصیات اخلاقی و معنوی ایشان می گوید:

مرحوم مطهری تقوای عجیبی داشت در مدت بیست و شش سالی که با ایشان زندگی می کردم، در تمام طول شبانه روز نیم ساعت بی وضو نبود. همیشه تأکید می نمود با وضو باشید. وضوی دائمی خوب است. ایشان همواره با وضو در کلاس دانشگاه حضور می یافت و حضورش آن چنان معنویتی به مجلس می بخشید که مستمع با تمام وجود معنویت و قداست آن را درمی یافت.استاد در مدتی که در دانشگاه تدریس داشت به دانشجویان توصیه می کرد که دانشگاه به منزله مسجد است سعی کنید بدون وضو وارد دانشگاه نشوید.[6]

عاشق و دلباختۀ اهل بیت

علاقه استاد مطهری به اهل بیت زبان زد خاص و عام بود. یکی از بزرگان حوزه می گوید:

به استاد مطهری عرض کردم که شما فوق العاده از علامه طباطبایی تجلیل می کنید و تعبیر روحی فداه را در مورد ایشان دارید این همه تحلیل به خاطر چیست؟ ایشان در جواب فرمودند( من فیلسوف و معارف بسیار دیده ام و احترام مخصوص من به ایشان به این جهت است که او عاشق و دلباخته اهل بیت( ع) بود. علامه طباطبایی در ماه رمضان روزۀ خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه( س) باز می کرد. ابتدا پیاده به حرم مشرف می شدند و ضریح مقدس را می بوسید، سپس به خانه می رفت و غذا می خورد. این ویژگی علامه باعث شد که من به شدت شیفته ایشان شوم.)[7]

ادب در نماز

واژه هایی همچون طهارت باطنی، حضور قلب، خشوع، نشاط، آداب باطنی، مراقبت و.. در کلمات معصومین مبین آداب نماز است. شهید مطهری به نماز خویش بسیار حرمت می نهاد. همسرش می گوید:

ایشان با لباس خانه نماز نمی خواند. خصوصا نماز صبح را ما که از رختخواب بیرون می آییم با همان لباس زیر می خوانیم. اما استاد به هنگام نماز صبح هم، لباس می پوشید. عمامه بر سر می گذاشت و خودشان را برای نماز آراسته می کردند. شاید این کار برای ایجاد آمادگی روحی بود.[8]

تهجد و شب زنده داری

مناجات ها و شب زنده داری ها ی استاد حالت ویژه ای داشت. سروش نیمه شعبان استاد هنگام سحر این بود: نخوابید که شیطان خوشحال می شود. رهبر انقلاب می فرماید:

این مرد نیمه شب، تهجد با آه و ناله داشت. نماز شب می خواند و گریه می کرد. به طوری که صدای گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار می کرد.[9]

یکی از دوستان ایشان می گوید به یاد دارم که در همان اوایل آشنایی ما با یکدیگر به من می گفت: نماز شب به انسان معنویت می دهد و روح انسان را تازه می کند و بدین ترتیب مرا بدان تحریص می کرد و من به بهانه این که آب مدرسه غیر بهداشتی است، از آن شانه خالی می کردم تا این که شبی در خواب دیدم که مردی مرا بیدار کرد و گفت من عثمان بن حنیف نمایندۀ علی( ع) هستم. آن حضرت به تو دستور داده اند که به پای خیز و شب را به پادار و این نامه را نیز آن حضرت برای تو فرستاده اند. در آن نامه که حجم کوچکی داشت، با خط سبز و روشن نوشته شده بود:« هذه برائة لک من النار» در عالم خواب متحیرانه به سر می بردم که ناگاه در همان حال مرحوم مطهری مرا از خواب بیدار کرد و در حالی که ظرفی از آب در دست داشت گفت این آب را از رودخانه تهیه کرده ام. برخیز و نماز شب بخوان.[10]

انس با قرآن

استاد مطهری به تأسی از معصومین (ع) علاقه وافری به تلاوت قرآن داشت. فرزند ایشان می گوید:

پدرم قرآن را با آهنگ خوش می خواند. هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء یک یا چند سوره از قرآن را با صوتی خوش تلاوت می نمود و قبل از خواب، نیم ساعت قرآن تلاوت می نمود، ایشان در نامه ای به یکی از فرزندانش می نویسد حتی الامکان از تلاوت روزی یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه طول می کشد مضایقه نکن و ثوابش را هدیه به روح مبارک حضرت رسول اکرم بنما که موجب برکت عمر و موفقیت است ان شاء الله».[11]-[12]

محور دوم: ویژگی علمی و معرفتی

انصاف علمی

روحیه انصاف در مسائل علمی و اجتماعی بارزترین خصیصۀ استاد مطهری بود. این ویژگی سبب می گشت تا درباره دیدگاه های مخالف نظر خود کاملا بیندیشد و هیچ گاه با روحیۀ خود برتر بینی با آرا و عقاید دیگران رفتار نکند. همیشه هر سخنی و گفته ای را تا حد امکان تجزیه و تحلیل می کرد و بخش های درست آن را کنار می نهاد و هریک را جداگانه نقد و تحلیل می کرد. استاد در برخورد با مکاتب بیگانه حتی مارکسیسم اگر نکته مثبتی می دید، خاموش نمی ماند و یکی از عللی که آثار ایشان حتی در مخالفان مؤثر می شد، همین بود.

دقت علمی

یکی از علل ماندگاری آثار استاد درایت و دقت و تعمق ایشان است. او هرچه می یافت، می نوشت، بارها بررسی می کرد و با اعتماد کافی متن را منتشر می ساخت این دقت و تعمق استاد نه تنها در عرصه قلم، بلکه در خطابه و سخنرانی ها نیز به خوبی ملموس بود. یکی از دوستان ایشان نقل می کند:

یک بار مرحوم مطهری را برای سخنرانی دعوت کردیم و او با تواضع و صراحت تمام گفت آمادگی لازم جهت این سخنرانی نیافته ام من برای هر سخنرانی حداقل 20 ساعت مطالعه دارم.

ساده نویسی و ساده گوئی

استاد مطهری براساس مشی، سیره و شیوۀ بزرگان معصوم( ع) به زبان مردم سخن می گفت.

قلم و بیان استاد نه برای دانشجو بیگانه و غریب بود و نه برای عموم مردم.تأثیری که ایشان در نسل جوان گذاشت، ناشی از تفکر مکتبی و اسلامی به صورت مجموعه منسجم، واحد، بی تناقض و در عین حال ساده بود. تبیین مباحث فلسفی به زبان ساده و آشنا کردن مردم با فلسفه اسلامی و زدودن روحیه حقارت از مردم، در برابر اندیشه ها و فلسفه های غرب از جمله فعالیتهایی است که استاد مطهری علاقه ای فراوان بدان داشت.

تحریف زدایی

در نظرگاه استاد مطهری، تفسیرها و تحلیل های نادرست از دین زمینه دین گریزی مردم را فراهم می آورد. او معتقد بود:

دین مقدس اسلام یک دین ناشناخته است. حقایق این دین تدریجا در نظر مردم واژگون شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم تعلیمات غلطی است که به نام دین داده می شود. هجوم استعمار غربی با عوامل مرئی و نامرئی اش و قصور یا تقصیر بسیاری از مدعیان حمایت از اسلام در این عصر از طرف دیگر سبب شده است که اندیشه های اسلامی در زمینه های گوناگون مورد هجوم و حمله قرار گیرد.[13]

تحریف زدایی از دامن فرهنگ بشری و دینی یکی از رسالتهای خطیر شرایع آسمانی از جمله اسلام است. این پیرایه زدایی از دامن معرفت دینی در نظرگاه استاد بسیار مهم تلقی می شد.

زمان شناسی و نیازشناسی

دوراندیشی، ژرف نگری و زمان شناسی استاد مطهری از امتیازات ایشان بود. او درباره سؤالها و تردیدهای نسل جوان می گوید:

عصر ما از نظر دینی و مذهبی خصوصا برای طبقه نسل جوان عصر اضطراب، دو دلی و بحران است. مقتضیات عصر و زمان یک سلسله تردیدها و سئوال ها را به وجود آورده است. سؤالات کهنه و فراموش شده را نیز از نو مطرح ساخته است. آیا باید از این شک و تردیدها ناراحت بود یا مسرور. به عقیدۀ من هیچ گونه ناراحتی ندارد[14].

اشراف و احاطه بر مسائل زمان و مکان ابزار دست شهید مطهری بود، و در برخورد با مشکلات تازه با مدد گرفتن از اصل پویای اجتهاد پاسخی شایسته ارائه می نمود.

جامع نگری

شهید مطهری در حالی که یک محقق، فقیه و فیلسوف بود، عارف، متکلم، مفسر و محدث نیز بود. وقتی تفسیر می کرد، بر علوم قرآنی و آرای مفسران دیگر کاملا تسلط داشت و آن گاه که دربارۀ حافظ سخن می گفت، از آشنایی اش با مبانی عرفان اسلامی پرده برمی داشت، چون بر روش رئالیسم پاورقی می نوشت، تسلط خود بر فلسفه قدیم و جدید را آشکار می ساخت و آن گاه که به عنوان یک نویسنده قلم در دست می گرفت، چیرگی و توانایی نویسندگی خود را نمایان می کرد. علاوه بر این آنچه از سیره علمی و تحقیقی استاد باید سرمشق قرار گیرد، انسجام و هماهنگی اجزای اندیشه اوست. اگر این حالت پدید آید، فلسفه، کلام، تفسیر، اقتصاد، فقه و ... همه با یکدیگر به هماهنگی و همسازی می رسند و کارایی خویش را نشان می دهند.

نوآوری و روشن اندیشی در مقوله دین

نواندیشی و نوآوری در مقوله دین دو پیش شرط دارد: یکی شناخت زمینه های انحرافی و بدعتها و تعصبات و سنتهای قومی و تفکیک آنها از فرهنگ و اعتقادات اصیل اسلامی و دیگر تحلیل صحیح از اسلام ناب در همه ابعاد زندگی.

مبتکر دینی کسی است که روح اسلام را خوب درک کند و با سعه صدر و نگرشی والا به تبیین دین بپردازد. شناسایی رخ تابناک شریعت در همه ابعاد و  غبارزدایی از آن، بهره مندی از روحیه علمی و دینی با این نگرش که اسلام در بردارنده قانونها و معارف سعادت بخش برای همۀ اعصار و همه انسانهاست، از ویژگیهای مبتکران دینی است. متکلمان و فلاسفه بزرگ شیعه همواره بر آن بوده اند تا با روشن اندیشی و نگرشی جامع در این مقوله گامهای بلندی در راههای پیموده نشده بردارند. گام های بلند را می توان در آثار شاگرد برجسته امام و اسوه علم و تقوا، استاد مطهری بازیافت؛ همان اندیشمندی که با بینش ژرف خود پایه های جدیدی را پی ریخت و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزید و همانند راهبران الهی بر بام تاریخ بشریت همچون خورشیدی برای هدایت انسانها نورافشانی کرد. در اینجا شایسته است به دو گونه کوشش مبتکرانه استاد مطهری نظری بیفکنیم.

  • مقایسه فلسفه معاصر غرب و شرق با اندیشه های فلسفه اسلامی: استاد مطهری در مباحث فلسفی به تبیین فلسفه سنتی اکتفا نکرد، بلکه با پرداختن به مشربهای فلسفی دیگر به نقادی آنها پرداخت و با اینکه منابع ترجمه شده در آن زمان بسیار کم بود، با کمک دوستان دانشگاهی از منابع خارجی نیز بهره های فراوانی برد و توانست با شناسایی دقیق دیدگاههای فلاسفه غرب و شرق به نقادی آنها بپردازد.
  • در زمینه اندیشه های فلسفی ایشان نگرش جدیدی را بنیان نهاد و می توان گفت که نو آوریهای ایشان به شیوه طرح بحث و نتیجه گیری از آن برمی گردد. توجه و تأکید بسیار ایشان بر ذهن شناسی و تحلیلهای ذهنی آن در فلسفه اولی، از ابتکارات این فیلسوف بزرگ است که در پاورقیهای جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم به صورت مکرر یادآوری شده است. به عنوان مثال، در عبارتی می فرماید:
  • از نظر فلسفی شناخت وجود و واقعیت، وقتی میسر است که انبوه اندیشه هایی که محصول فعالیت های، مختلف ذهن است به دست آورید و آنچه را که نمایندۀ واقعیت خارج است از آنچه محصول و معلول فعالیت ذهن است تشخیص دهیم و باید ذهن خویش را برای قبول یک حقیقت آماده کرد و آن این است که تا ذهن را نشناسیم نمی توانیم فلسفه داشته باشیم.[15]

    محور سوم: متدولوژی و ویژگیهای رفتاری 

    روش تدریس

    مقدمه چینی مناسب: استاد معمولا قبل از ورود به اصل درس یک مقدمه تاریخی بیان می کرد و با احاطه ای که بر اقوال پیشینیان داشت، سیر تحول و ریشه و سابقه مطلب را باز می گفت تا شاگرد نپندارد این بحث نو ظهور است و در این خصوص نظرات متفکران غربی را نیز می آورد و به واسطه همین مقدمه چینین مناسب توجه مخاطبان جلب می شد و با تمام وجود به درس دل می دادند.

    احاطه علمی در بیان مطالب علمی

    شهید مطهری اندیشه توانمندی داشت و در هر بحثی که وارد می شد، توانایی منطقی و فلسفی خویش را در نحوه عرضه بحث نشان می داد. حتی اگر تدریس فلسفه داشت، آن را با نظم خاص فلسفی ارائه می کرد. از نشانه های این توانایی آن بود که با احاطه فلسفی اصول بحث را از بخشهای فرعی جدا می ساخت، جنبه اصلی را خوب توضیح می داد و از نظر منطقی ربط مقدمه به نتیجه های فرعی را به دقت باز می نمود.

    خارج نشدن از موضوع اصلی درسی

    استاد مطهری حد و مرز موضوعات و مسائل را خوب می شناخت، یک مطلب را تبیین می کرد و همان را ادامه می داد. ایشان اجازه نمی داد که شاگردان با مباحث متفرقه مسیر بحث را تغییر دهند و اگر کسی سؤالی نا مربوط مطرح می ساخت، به آن جواب نمی داد.

    جهت دار بودن بحث در کلاس درس

    درسهای ایشان، یک درس جهت دار بود؛ یعنی شاگرد درک می کرد که این بحث به چه کار می آید و این گونه نبود که مطلبی انتزاعی را فقط به عنوان بحثی لفظی مطرح سازد، بلکه ایشان مطلب را به گونه ای عنوان می کرد که علاوه بر محتوای بحث، جهت و ارتباطش با سایر مباحث دقیقا روشن می شد.

    معلم کردار و گفتار

    شهید مطهری در همۀ زندگی خود یک معلم بود. زندگی او، که در حقیقت سراسر سازندگی بود، به دو مرحله تقسیم می گردد: ساختن خود و ساختن جامعه. زندگی اش هیچ گاه از این دو سازندگی خالی نبود و همچون مردان آسمانی و الهی همواره به ساخت و سازهای فردی و اجتماعی مشغول بود. در شیوه تعلیم و تعلم اسلامی که هنوز درحوزه های علمیه ما محفوظ است، این سیره و روش جایگاه ویژه ای دارد.

    تواضع در برابر آرای دیگران

    استاد فرزانه در برابر فضل و کمال و لیاقت افراد خاضع بود و چون نام بزرگان را بر زبان می آورد، با تواضع خاصی از آن یاد می کرد. گاه دیده می شود که برخی اصحاب قلم و اندیشه در مقام نقد از حد طبیعی فراتر می روند و از ویژگیهای مثبت غافل می شوند. این حالت در استاد مطهری جایی نداشت.

    روش تحقیق

    تحقیق در مباحث علمی بسان راه استخراج فلزی قیمتی از اعماق زمین است. اگر جوینده گنج بدون اشراف از شرایط منطقه دست به استخراج زند، چه بسا با شکست رو به رو شود. شهید مطهری از زمره محققانی بود که با آگاهی دست به تحقیق می زد. ایشان مدافع اسلام و آموزه های آن بود و درد دین داشت و در امر تحقیق روش و اسلوبی خاص را دنبال می کرد.

    نظم در امر تحقیق

    نظم در کار تحقیقاتی شهید مطهری جایگاهی والا داشت. ایشان حاشیه نویسی بر کتابها را برای اظهار نظر دربار، موضوع بحث و یا برای تصحیح متن و در مواردی به منظور مشخص ساختن و دسته بندی مباحث و مطالب انجام می داد. از شیوه تلخیص و یادداشت برداری مطالب مهم نیز به صورت منظم سود می جست. علاوه بر این، با روش حساب شده و منظم، کار فراهم آوردن فیشهای تحقیقی را دنبال می کرد. آن بزرگوار از سال 1338 شیوه گردآوری مطالب را از دفاتر به فیش های تحقیقی انتقال داد تا سهل تر و عملیاتی تر از نکات علمی یادداشت شده بهره برداری کند.

    فیش های ایشان دو دسته اند: یکی فیشهایی که درباره یک موضوع خاص هستند؛ مثل قرآن، علی (ع) و... که هریک از اینها در محلهای جداگانه گردآوری شده اند. دوم، فیشهایی که درباره موضوعات گوناگون اند. فهرست نسبتا جامع و کاملی از فیشهای تحقیقاتی استاد مطهری منشر گردیده است که شایستۀ استفاده است.[16]

    نیازشناسی در امر تحقیق

    استاد مطهری معتقد بود که در امر تحقیق باید نیازهای جامعه را در نظر گرفت و از تحقیقات آکادمیک صرف که هیچ مشکلی را حل نمی کنند، گریزان بود، او در جایی می نویسد:

    انتشارات مذهبی ما از نظر نظم وضع نامطلوبی دارد بگذریم از آثار نوشته هایی که اساسا مضر و مایه بی آبرویی است، آثار و نوشته های مفید و سودمند ما نیز با برآورد قبلی نمی باشد. یعنی براساس محاسبه ضرورتهای صورت نگرفه است. هرکسی به سلیقه خود آنچه را مفید می داند می نویسد و منتشر می کند. بسی مسائل ضروری و لازم که یک کتاب هم دربارۀ آنها نوشته نشده است... از این نظر مانند کشوری هستیم که اقتصادش پایه اجتماعی ندارد و هرکس به سلیقه خود هرچه می خواهد تولید می کند و یا از خارج وارد می نماید بدون آنکه یک نیروی حسابگر آنها را رهبری کند و میزان تولید کالا با وارد کردن کالا را بر طبق احتیاجات ضروری کشور تحت کنترل درآورد. به عبارت دیگر، همه چیز به دست تصادف سپرده شده است. بدیهی است در چنین وضعی برخی از کالاها بیش از حد لزوم و تقاضا عرضه می شود و بی مصرف می ماند و برخی از کالاها به هیچ وجه در بازار یافت نمی شود.[17]

    به همین دلیل، مرحوم استاد از تحقیقات بی ضابطه بیزاری می جست و معتقد بود که انتشارات و مطبوعات هر ملتی بیانگر سطح رشد آن ملت است و می فرمود:

    اگر نگاهی به آثار و کتب قرون اولیه اسلامی و آثار اسلامی در زمان حاضر بکنیم، مقایسه آنها موجب شرمندگی خواهد بود. فرنگیها می گویند اگر به کتابهای غربی می خواهید رجوع کنید به آن کتابهایی رجوع کنید که تاریخش به شما نزدیکتر است؛ زیرا کتب غربی هرچه جلوتر آمده بهتر و متقن تر شده است، ولی اگر به کتاب های شرقی و اسلامی می خواهید رجوع کنید، هرچه می توانید به کتاب هایی رجوع کنید که تاریخش از شما دورتر است و مربوط است به قرون اولیه اسلامی؛ زیرا هر چه جلوتر آمده است بی ارزش تر شده است.[18]

    روش مطالعه

    بهره برداری صحیح از حافظه

    استاد مطهری با مطالعه بی برنامه و بی ضابطه موافق نبود. در این باره می گفت:

    افراد از نظر هوش، استعداد و حافظه با یکدیگر اختلاف دارند انسان های فهیم بهره برداری صحیح از حافظه خود می کنند... حافظه آدمی حکم یک انبار را دارد انباری که دائما باید آن را پر کرد. عینا بسان انبار یک خانه که احیانا وارد می شوی و می بینی یک تکه حلبی، یک قطعه فلز، یک میز شکسته و یک صندلی شکسته در آنجا افتاده است. اما آدمی که فهیم باشد، در بهره برداری از حافظه خود دقت می کند. اولین کاری که می کند، عمل انتخاب است. یعنی حافظه خود را مقدس می شمارد و حاضر نمی باشد هر چه شد در ان سرازیر کند. حساب می کند چه چیزهایی برای او مفید است و چه چیزهایی بی فایده است. سپس آنها را به حافظه می سپارد.[19]

    تجزیه و تحلیل مطالب

    استاد مطهری معتقد بود که پس از انتخاب شایسته باید به دسته بندی مطالب پرداخت و هر مطلبی را با توجه به این که از چه دسته مطالب است، به حافظه سپرد. این امر کمک می کند که از مطالب گردآوری شده بهره برداری بهتری صورت گیرد. چنین کسی بسان فردی است که کتابخانه ای منظم دارد؛ کتابخانه ای که هر قفسه اش به کتابهای معینی و رشته خاص مربوط است؛ به گونه ای که هر کتاب را که بخواهد، بی درنگ می یابد؛ اما اگر غیر از این باشد، همانند کسی است که کتابخانه ای با هزاران کتاب دارد؛ اما کتاب ها را روی یکدیگر ریخته است و هر وقت کتابی را بخواهد، باید ساعتها در پی آن بگردد.[20]

    محور چهارم: توصیه ها و هشدارها

    بقای روحانیت و موجودیت اسلام

    استاد مطهری دربارۀ روحانیت و آسیب ها و آفت های این نهاد مقدس مباحث بسیاری دارد؛ از جمله می فرماید:

    روحانیون بزرگ ما باید به این نکته توجه کنند که بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام در این کشور به این است که زعمای دین ابتکار اصلاحات عمیقی که امروز تشخیص داده می شود در دست بگیرند. انتظاراتی که نسل امروز از روحانیت و اسلام دارد غیر از انتظاراتی است که نسل های گذشته داشته اند.[21]

    تجهیز روحانیت در برابر عرضه افکار معاصر

    برای نهضت ما نیز چنین آینده ای که در آن عرضه افکار داغ باشد قابل پیش بینی است. از این رو لازم است روحانیت دهها برابر گذشته خود را تجهیز کند. روحانیت احتیاج به تقویت دارد، احتیاج به برنامه و کار منظم دارد. در برابر روحانیون مردم قرار دارند که به مراتب بیشتر از گذشته به هدایت و راهنمایی و ارشاد احتیاج دارند. روحانیت باید به سرعت به فکر چاره بیفتد و تا سیل عظیم به راه نیفتاده است خود را برای مقابله با آن آماده کند.[22]

    جایگاه روحانیت

    روحانیت در حفظ و تداوم انقلاب نقشی اساسی به عهده دارد و باید در متن جامعه باشد و می باید با کوشش همه جانبه مکان شایسته خود را حفظ کند و در صف اول حرکت مردم همچنان به هدایت آنها ادامه بدهد.[23]

    انقلاب، عدالت و معنویت

    انقلاب ما در آینده در کنار عدالت اجتماعی به مقیاس اسلامی نیاز به معنویتی گسترده دارد؛ معنویتی از آن نمونه که در پیامبر و ائمه دیده ایم.[24]

    ریشه انحرافات نسل جوان

    ریشه انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را در لابلای افکار و عقاید آنان باید جست. فکر این نسل از نظر مذهبی چنان که باید راهنمایی نشده است و از این نظر فوق العاده نیازمند است.[25]

    راهنمایی نسل جوان

    اگر مشکلی در راهنمایی این نسل (جوان)باشد، بیشتر در فهماندن زبان و منطق و رو به رو شدن با او با منطق و زبان خودش است.[26]

    رهبری نسل جدید

    ما باید این خیال را از سر خود بیرون کنیم که نسل جدید را با همان متد قدیم رهبری کنیم.[27]

    هدایت نسل جوان

    اگر فکری برای هدایت و رهبری این نسل نشود آینده به کلی از دست خواهد رفت.[28]

    تبلیغ عملی

    تبلیغ که همه اش زبان نیست، تبلیغ زبان اثرش بسیار کم است؛ تبلیغ، تبلیغ عمل است. آن کسی که با موسی بن جعفر( ع) یا با آباء کرامش و یا با اولاد طاهرینش روبرو می شد و مدتی با آنها بود، اصلا حقیقت را در وجود آنها می دید و می دید که واقعا خدا را می شناسند، واقعا از خدا می ترسند، واقعا عاشق خدا هستند و واقعا هرچه که می کنند برای خدا و حقیقت است.[29]



    [2] احزاب( 32)، آیه 21.

    [3] مطهری، مرتضی، نقدی بر مارکسیسم، تهران، نشر صدرا، ص 63.

    [4] سرگذشت های ویژه از زندگی استاد مطهری، تهران، نشر ذکر، سال 70، ص 122.

    [5] شیخ شهید، تهران، صدرا، ص 22.

    [6] واثقی راد، محمد حسین، مطهری مظهر اندیشه ها، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، سال 64، ج اول، ص 28.

    [7] پیام انقلاب، ش 123، آبان 63.

    [8] واعظی نژاد، حسین، طهارت روح، تهران، نشر ستاد اقامه نماز، سال 74، ص 38.

    [9] علیقلی، مهدی، سجاده عشق، تهران، حکمت، سال 68، ص 9.

    [10] همان، ص 91.

    [11] ویژه نامه استاد مطهری، ص 21.

    [12] نگارش، حمید، رمز موفقیت استاد مطهری، قم، نشر امام عصر، سال 77، ص 136.

    [13] مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، صدرا، ص 8.

    [14] همان.

    [15] مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، صدرا، سال 71، ص 33.

    [16] جلوه های معلمی استاد مطهری، تهران، نشر مدرسه، سال 69، ص 234.

    [17] مطهری، مرتضی، تهران، صدرا، سال 73، ج 1، ص 38.

    [18] مطهری، مرتضی، امدادهای غیبی در زندگی بشر، تهران، صدرا، ص 150.

    [19] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ج 3، ص 315.

    [20] همان.

    [21] مطهری، مرتضی، ده گفتار، تهران، صدرا، بی تا، ص 273.

    [22] مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، صدرا، 71، ص 183.

    [23] شیخ شهید، تهران، صدرا، سال 70، ص 22.

    [24] همان، ص 30.

    [25] مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، تهران، صدرا، سال 65، ص 13.

    [26] همان.

    [27] ده گفتار، ص 208.

    [28] همان، ص 176.

    [29] سیری در سیرۀ ائمه اطهار، ص 182.

    کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است