در
بازدید : 51738      تاریخ درج : 1390/3/25
 

 

تولد

سال 1326 ه -.ق در روستای ((مهرجرد)) یزد در خانه مردی پاكدل و پرهیزكار به نام ((محمد جعفر)) كودكی پا به عرصه حیات گذاشت و عبدالكریم نام گرفت. وی دروان كودكی را در دامان پر مهر مادری سپری كرد تا به شش سالگی رسید. در آن روزگار كه عبدالكریم بایستی پایش به مكتب باز می شد در مهرجرد از مدرسه و مكتب خبری نبود و كودكانی كه بزرگ می شدند به دنبال كار و حرفه پدران خود رفته، بهار عمرشان را در مزارع سپری می كردند، اما عبدالكریم كه گویی سرنوشتی جز این داشت مورد لطف الهی قرار گرفت و خیلی زود وسیله درس و دانش ‍ اندوزی برایش فراهم شد.

آغاز تحصیل

((روزی یكی از بستگانش به نام محمد جعفر معروف به (میر ابو جعفر) - كه خود عالم و در كسوت روحانیت بود - به مهرجرد آمد و (در دیدار نخست ) آثار استعداد و پرتو نبوغی خارق العاده را در سیمای این كودك مشاهده نمود و این بود كه تحصیل عبدالكریم را عهده دار شد و در همین سفر با رضایت پدر و مادرش ، او را به اردكان برد و به مكتب سپرد.))

عبدالكریم ، در شهر نا آشنا چندین سال در رفت و آمد بود. روزها در درس ‍ استادان حاضر می شد و شبها در خانه میر ابو جعفر به سر می برد و گاهی در شبهای جمعه به منظور دیدار با پدر و مادر راه مهرجرد را پیش می گرفت . عبدالكریم هر چند با رحلت پدر مدتی از تحصیل باز ماند اما این فراق از مكتب چندان طول نكشید و دیگر بار شوق مدرسه و مكتب، قرار از كف اختیار او ربود و عشق به معارف قرآن در دلش جوانه زد و این بار راه حوزه علمیه یزد را در پیش گرفت .

حوزه یزد

در آن دروان (اواخر قرن سیزدهم ) یزد حوزه علمی پر رونقی داشت . پنج مدرسه علوم دینی در این شهر، بخش عمده ای از دانشجویان علوم اسلامی را در خود جای داده بود و دانشمندان بزرگی كه تربیت یافته حوزه پر آوازه نجف و شاگردان شیخ بزرگ انصاری و میرزای شیرازی بودند، در آنجا به تدریس علوم مختلف اسلامی اشتغال داشتند.

((در میان مدرسه های مختلف علوم دینی ، مدرسه بزرگ (و زیبای ) ((محمد تقی خان )) از معروف ترین آنها به شمار می فت .)) كه بسیاری از درسهای دوره سطح و خارج در آنجا تدریس می شد. عبدالكریم جوان ، در چنین جو معنوی وارد دارالعباده یزد گردید و در مدرسه محمد تقی خان سكنی گزید و سالها با شور و اشتیاق فراوان در پای درس استادان بزرگ به تحصیل علوم اسلامی پرداخت .

شوق دیدار

هنوز بیش از 18 بهار از عمر عبدالكریم سپری نگردیده بود كه شوق دیدار عتبات در دل وی جوشیدن گرفت و راهی سرزمین عراق شد. چهار شهر مذهبی عراق (نجف ، كربلا، كاظمین و سامرا) كه فرزندان پیامبر خدا را میزبان هستند و خاكشان وجود پاك امامان بزرگوار ما را در آغوش خود كشیده است ، عتبات می گویند.

او به همراه مادر خویش با كاروان زیارتی راهی آنجا شد و بی درنگ به حلقه دانشوارن و عالمان بزرگی كه گرداگرد امامان را گرفته بودند، پیوست . عبدالكریم ابتدا چند سالی در حوزه علیمه كربلا در محضر آیة الله فاضل اردكانی بود و پس از آن با راهنمایی استادش به حوزه علیمه سامرا و به محضر میرزای بزرگ شیرازی شتافت .

در حوزه سامرا

میرزای شیرازی در آن زمان مرجع وقت و در راس حوزه علمیه سامرا بود. وی از آنجا كه به علم و معنویت آیة الله ادركانی احترام زیادی می گذاشت شیخ عبدالكریم را مورد توجه قرار داد. می گویند وقتی نامه فاضل اردكانی را خواند و رو به عبدالكریم كرد و فرمود: ((من به شما اخلاص پیدا كردم .)) از همین رو آن طلبه جوان و پر تلاش را در منزل خود جای داد. آیة الله حائری پس از اینكه به مقام اجتهاد نایل گشته بود از این دوران به نیكی یاد كرده ، از خانه میرزا خاطراتی را این گونه نقل می كند: ((سرداب خانه میرزا هم محل مطالعه ام بود و هم محل استراحتم و در ماه مبارك رمضان سحری را نیز در آنجام می خوردم اما برای افطار به خانه میرزا باز نمی گشتم ، بلكه به علت گرمای طاقت فرسای هوا، به سوی فرات رفته ، آب مفصلی می خوردم و شنا می كردم ))

شیخ عبدالكریم در حوزه علیه سامرا دوازده سال تمام به تحصیل علم پرداخت . او در این مدت . با همه رنجها و مشتقها ساخت و فارغ از هرگونه اشتغال دیگری با دلی پر امید، به آینده روشن خویش چشم می دوخت و سرانجام نیز به كمالات علمی و معنوی نایل گشت .

در محضر استادان

گذشته از اراده محكم و تلاش خستگی ناپذیر شیخ عبدالكریم در راه تحصیل دانش ، استادان پرمایه نیز در شكلی گیری شخصیّت علمی و معنوی او نقش اساسی ایفا می كردند.

وی در سالهایی كه در حوزه علمیه سامرا حضور داشت از خرمن دانش ‍ فقهای بزرگی چون آیة الله سید محمد فشاركی ، آیة لله محمد تقی شیرازی و آیة الله شیخ فضل الله نوری ، كه هر یك از ستاره های درخشان آسمان فقاهت به شمار می رفتند، خوشه علم و معنویت چید.

اقامت در كربلا

آیة الله حائری پس از رحلت میرزای شیرازی راهی نجف گردید و در آنجا رحل اقامت افكند اما به زودی در یافت كه حوزه علمیه كربلا اكنون به وجود او نیاز بیشتر دارد. به همین سبب شهر امام مظلومان حسین علیه السلام را بر گزید و راهی كربلا گردید.

كربلا كه روزگاری حوزه علمیه معروف و باشكوهی داشت در آن روزها دیگر شكوه رونق خود را از دست داده بود و هیچ جنب و جوشی در مدرسه های علمیه به چشم نمی خورد و از تراكم طلاب مثل سالهای دوران تحصیل او خبری نبود.

بارگاه مقدس حسینی نیز آرام و خالی از درس و بحث علمی ، روزگار خود را تنها با زمزمه شیفتگان اهل بیت و زائران مشتاق ضریح حسین علیه السلام می گذارند. وی به موجب همین اوضاع تأسف بار حوزه علمیه ، این شهر را انتخاب كرد و اینجا بود كه او لقب حائری را برای خود برگزید با حضور اندك مدت خود در حوزه علمیه كربلا، غبار عزلت و فراموشی سالهای گذشته را از چهره این شهر زدود و پس از سالها آرامش و سكوت بار دیگر همهمه طلاب در مدراس پیچید و بارگاه امام حسین علیه السلام نیز با طنین افكندن بحثهای علمی دانش پژوهان در آن ، جلوه ای دیگر گرفت . آیة الله حائری در آن مدت دو درس عمده خارج اصول و فقه تدریس می كرد و باقی اوقاتش را در اختیار طلاب علوم دینی قرار داد و علاوه بر اینها، در مقام كسی كه آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی مرجع تقلید شیعه احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده ، پاسخگویی به مسائل دینی مردم را نیز بر عهده گرفت .

در حلقه خوبان

آیة الله حائری در اواخر سال 1332 ه -.ق وقتی ماجراجویی انگلیس در عراق شدت گرفت و دامنه آشوب به شهر كربلا نیز كشیده شد به دعوت مردم اراك عزم سفر به ایران كرد. و تا سال 1340 كه عازم قم شد در كنار مردم این دیار و در خدمت حوزه علمیه شهر اراك بود. گویند در این ایام امام خمینی (ره ) جوانی بیست ساله بود كه با شنیدن آوازه حوزه علمیه شهر اراك ، از عزیمت به حوزه اصفهان صرف نظر كرد و به سوی اراك شتافت و تا انتقال این حوزه به شهر مقدس قم از حوزه دانش و معروف این مرد بزرگ بهره ها جست .

آیة الله حائری به مدت هشت سال در این حوزه پر شكوه بر مسند تدریس ‍ تكیه زد و در كنار مسؤولیت سنگین مرجعیت از پرورش و شكوفایی استعدادهای طلاب جوان نیز لحظه ای غافل نبود و به موجب اهمیت فوق العاده به این امر صدها جان پاك طینت دیگر را كه امید آن می رفت همه در زمره مراجع بزرگ بشمار آینده در دامان پر مهر و محبت پدرانه خود پرورش داد.

قم شهر فضلیت

قم از بزرگترین شهرهای مذهبی جهان تشیع به بشمار می آید كه از روزگاران نخست تولد تشیع در ایران، به مركزیت شیعه شهرت داشته و تاكنون نیز مركزیت خود را دانش و بینش اسلامی و تصمیم گیری درباره حوادث سیاسی و اجتماعی حفظ كرده است . این شهر همانند شهرهای نجف و كربلا در سالهای پس از ظهور اسلام ایجاد گردید و با ورود دختر امام موسی كاظم علیه السلام و بعدها به سبب وجود بارگاه عظیم آن حضرت به عظمتش افزوده شد و مورد توجه مشتاقان اهل علم و ایمان قرار گرفت .

قم تاریخ درخشانی در خصوص برپای حوزه علمیه و پایگاه دینی مردم دارد. اولین كسانی كه در این شهر برای تأسیس حوزه علیمه قیام كردند محدثان و روات قبیله اشعری بودند كه از یاران امامام معصوم علیه السلام به شمار می رفتند. سپس ظهور شخصیتهای بزرگی چون شیخ كلینی و شیخ صدوق و پس از آنها رو آوردن شیعیان علوی بدین حوزه بر رونقش افزود. اما با این همه این شهر روزگاری نیز خالی از عالمان بوده است و از قرن ششم هجری تا دوران صفویه چندان رونقی نداشته است و بر حجره های مدارس ‍ آن گرد غربت و تنهایی نشسته بود.

((در اوایل قرن یازدهم ه -.ق چند سالی شخصیتهای بزرگی چون صدرالدین شیرازی ، فیاض لاهیجی و فیض كاشانی و بعدها میرزای قمی در مدارس این شهر به بحث و اشاعه علوم اسلامی در فقه ، تفسیر كلام ، فلسفه و عرفان پرداختند.)) و با تشكیل جلسات پر شكوه علمی مدتی كور سوی دانش را در این شهر روشن نگه داشتند. اما پس از آن تا روزی كه آیة الله حائری پا به این شهر می گذارد وضع حوزه های علمیه همچنان اسفبار و مدتها عضمت گذشته آن فراموش شده بود.

آیة الله حائری پیش از آنكه از طرف اهالی قم به این شهر دعوت شود یك بار در سال 1332 ه -.ق در سفری كه به مشهد رضوی عزیمت نمودند، از قم نیز دیدن كرده و چند شبی را در كنار حرم حضرت فاطمه معصومه علیها السلام گذارنده و اوضاع مدارس دینی را از نزدیك مشاهده نموده بود. مدرسه فیضیه را دیده بود كه حجره های پر غوغای دیروزش اكنون خالی از همهمه محصلان علوم دینی شده و بر قفسه های كتاب گرد فراموشی نشسته است . انگار هیچ گاه زمزمه دانش پژوهان اسلامی در فضای قم طنین انداز نبوده است ! مدرسه بزرگ ((دارالشفا)) را دیده بود كه سالنهای درس و بحث آن اكنون محل اسكان فقرای شهر یا زائران شده است ((و بعضا كسبه اطراف حرم از حجره هایش به عنوان انبار اجناس استفاده می كردند.)) و از همه غمناك تر حال و روز طلاب جوانی بود كه به علت محروم بودن از استادان چیره دست و نبود نظم با چهرهای افسرده ، عمر خود را به بیهودگی می گذارنیدند و در آن حجره های تاریك و غبار گرفته با مباحثات سطح ، روزگار سپری می كردند.

گویند ایشان پس از آنكه از نزدیك اوضاع اسفبار مدارس علمی این شهر را دید، بسیار ناراحت و افسرده خاطر قم را ترك گفت و اطرافیانش بارها از او شنیدند كه می گفت : ((چه می شد اگر حوزه علمیه قم سرو سامان می گرفت !))

آیة الله حائری در اواخر زمستان 1300 ه -.ش (22 - رجب 1340 ق ) بود كه با فرزند بزرگش حاج شیخ مرتضی حائری به همراه آیة الله محمد تقی خوانساری به قصد اجابت دعوت مردم ، از اراك به سمت قم حركت كردند و در میان انبوه جمعیت استقبال كننده وارد شهر قم شدند.

تاسیس حوزه

تاسیس حوزه علمیه قم چیزی بود كه زمزمه آن قرنها پیش از حوزه علمیه نجف شروع شده بود و ریشه در روایات امامان معصوم علیه السلام داشت امام صادق علیه السلام در قرن دوم هجری قمری به یاران خود درباره شهر قم و مركزیت این شهر برای دانش اسلامی چنین فرموده بود:

زود باشد كه كوفه روزگاری از مؤمنان خالی گردد و دانش در آن ناپدید شود... و به شهری كه آن را ((قم )) گویند ظاهر شود و معدن اهل علم و فضل شود.

حضور آیة الله حائری در قم این نوید امامان بزرگوار شیعه را كه همواره زبان به زبان نقل شده و در ذهن شیعیان جای گرفته بود، تحقق می بخشید.

اوایل بهار 1301 ش ، پس از دو ماه اقامت آیة الله حائری در شهر قم ، در منزل آیة الله پایین شهری ، جلسه ای از طرف علما، بازاریان ، و كسبه تهران تشكیل شد كه بزرگانی از فقهای قم چون آیة الله بافقی ، آیة الله كبیر و آیة الله فیض در آن شركت داشتند. در این جلسه ، گفتگو پیرامون حوزه علمیه قم ، ساعتها به درازا كشید و سرانجام نظر نهایی به آیة الله حائری محول شد.

همه علما و بزرگان علم و معرفت قبول این امر مهم به آیة الله حائری اصرار كردند و نیز بسیاری از بازاریان و كسبه در تأمین مالی حوزه اعلام آمادگی نمودند. آیة الله حائری ابتدا بر این عقیده بود كه بزرگان قم خود این كار را انجام دهند و از عهده این امر خطیر نیز بر خواهند آمد. اما چون اصرار بی حد علما را مشاهده كرد تكلیف را بر عهده خود ثابت دید و این نكته را بیان فرمود: ((استخاره خواهیم كرد آیا صلاح است در قم مانده ، به فضلا و محصلین حوزه اراك كه انتظار بازگشت مرا دارند، بنویسم به قم بیایند یا نه؟))

وی صبح روز بعد، پس از آنكه نماز صبح را به پایان رساند در حرم حضرت معصومه علیها السلام به دعا و نیایش ایستاد و به قرآن روی آورد. نقل است كه آیة الله حائری به قرآن استخاره نمی كرد و می فرمود من درست نمی فهمم ((یسبح له ما فی السموات و الارض ، نسبت به موضوع استخاره خوب است یا بد.)) اما در مورد ماندن در قم به قرآن استخاره كرد و خود را به مشیت الهی سپرد، كه آیه ای زیبا و مناسب حالش ((...واتونی باهلكم اجمعین )) خط مشی آینده او را ترسیم نمود و آیة الله حائری را مصمم ساخت حوزه علمیه قم را سامان داده ، شاگردان خود را از اراك به این شهر فرا خواند.

با اقامت گزیدن آیة الله حائری در قم بنیان حوزه علمیه قم نیز نهاده شد و با گامهای بزرگی كه ایشان بر داشت این حوزه بتدریج رشد كرد و در ردیف بزرگترین حوزه های علمیه جهان تشیع در آمد.

اساسی ترین گام آیة الله حائری پس از تاسیس حوزه ، تعمیر مدراس دینی و تغییر روشن آموزشی بود كه تحولی عظیم را در آنها به وجود آورد. و دوران نابسامان حوزه علمیه قم كه پس از میرزای قمی وضع رقت باری یافته بود، پایان گرفت . ابتكار آیة الله حائری پس از توجه دادن محصلان علوم دینی به ژرف نگری در درس و بحث علمی گزینش ((هیات ممتحنه )) برای گرفتن امتحان از دروس حوزوی بود كه امروز چنین روشی در آموزش و پروش ‍ همه كشورها از ضروریات كار محسوب می شود.

شكوه و عظمت حوزه علمیه قم از آغاز تا به امروز كه بیش از هفتاد سال از شكل گیری آن می گذرد هر سال چشمگیرتر از گذشته در عرصه های مختلف ، نمود داشته است و پرتو آثار وجودی اش افقهای جدیدی از دورترین نقاط عالم را در نور دیده است . این حوزه با شكوه گذشته از اینكه بزرگ ترین دانشگاه علوم اسلامی است در رشته های اعتقادات ، فقه و حقوق ، عرفان ، فلسفه ، اقتصاد، تفسیر، كلام و... پاسخگوی نیازهای اجتماعی ، فرهنگی و فكری جامعه نیز بوده و هست و در این راه اندیشمندان و فرزانگان فراوانی در دامن خود پرورانده است و اكنون بیش ‍ از 40 هزار دانشجوی علوم اسلامی از ایران و هزاران نفر از 45 كشور اسلامی را در خود جای داده است .

به طور كلی حوزه علمیه در زمینه های مختلف فرهنگی ، اعتقادی ، سیاسی و اجتماعی آثار و بركات فراوانی به جای گذاشت كه می توان در یك كلام از آن ، احیای عظمتهای فراموش شده این سرزمین تعبیر آورد. پس از تاسیس ‍ حوزه علمیه قم بود كه در كمترین زمان ، روح بالندگی و تحرك علمی و فرهنگی در بسیاری از شهرهای ایران نمایان گردید. پرورش یافتگان حوزه علمیه قم به سایر بلاد سرازیر گشتند، و دهها كتابخانه و مدرسه علوم دینی در سراسر كشور تاسیس شد. در آن روزگار كه چند مدرسه دولتی ایران محدود به شاهزادگان و حكومتیان بود درگاه حوزه های علمیه سراسر كشور، به روی فرزندان همه اقشار ملت گشوده بود و حتی در دورترین نقاط كشور هم به همت علمای اسلام آثار اسلامی انتشار می یافت و مكتبهای درسی رونق می گرفت و از هر خانه گلی در دل كوهها و میان جنگلها هم صدای دلنشین قرآن بچه های مسلمان در آسمان این كشور طنین انداز می شد و روز به روز فرهنگ اسلامی و معارف تشیع در ایران راه می یافت .

به بركت شكل گیری حوزه علمیه قم در زمانی اندك فروغ درخشان آن به افقهای دور دست رسید.

وضع مدارس دیگر شهرستانها - نیز با گسیل شاگردان مكتب آیة الله حائری بدان مناطق - رو به بهبود گذاشت . و در خود شهر قم علاوه بر احیای مدرسه های علمیه قدیمی چون ، فیضیه ، دارالشفاء، مومنیه ، خان ، مدرسه های بزرگ دیگری نیز تاسیس شد كه امروزه تعداد آنها ((به بیش از 70)) مدرسه می رسد.

در قلمرو قلم

در كنار همه تلاشهای خستگی ناپذیر آیة الله حائری آثار قلمی مهمی نیز از ایشان به یادگار مانده است كه از آن میان می توان به كتابهای ذیل اشاره كرد:

1. كتاب الصلوة - كتاب مفصلی درباره مسائل نماز است .

2. كتاب دررالاصول - این كتاب تقریرات درس آیة الله سید محمد فشاركی است .

گویند آیة الله محمد حسین كمپانی اصفهانی ، صاحب كتاب گرانقدر ((نهایة الدرایه فی شرح الكفایه )) بحثهای درس خارج خود را مطابق با سرفصلهای همین كتاب پیش می برده و از مؤلف آن با عنوان ((بعض ‍ الاءجله )) (یكی از مردان بزرگ ) تعبیر می فرموده است.

3. كتابهای دیگر آیة الله حائری مجموعه رسائلی است كه در ابواب مختلف فقهی مانند احكام ارث ، احكام شیر دادن و مسائل ازدواج و طالق به رشته تحریر درآورده است .

شاگردان مكتب آیة الله حائری

آیة الله حائری در دوران زندگی پربار خود علاوه بر خدمات بسیار ارزشمند فرهنگی و اجتماعی به اسلام و مسلمانان ، در مكتب خود فرزانگان و اندیشمندان بزرگی را تربیت كرد.

او كه در دوران تدریس توجه ویژه ای نسبت به شاگردان خود داشت افراد خوش استعداد را همواره تشویق می نمود و مورد حمایت خویش قرار می داد و بدین ترتیب توانست شخصیتهای بارزی را به جهان اسلام تقدیم دارد كه از میان آنان می توان از آیة الله العظمی امام خمینی ، آیة الله العظمی آقای گلپایگانی ، آیة الله العظمی آقای اراكی ، آیة الله العظمی آقای مرعشی نجفی و صدها فرزانه دیگر نام برد.

در خدمت مردم

آیة الله حائری كسی نبود كه در مقام فقاهت و رسیدگی به امور دینی ، مشكلات دیگر اجتماعی و اقتصادی جامعه را به فراموشی سپارد. او در حالی كه بر مسند مرجعیت تكیه زده و استوارترین انسان عصر خود به شمار می رفت ، در مقابل مشكلات و نیازهای مردم محروم ، تحمل را از دست می داد. از این جهت در كنار مسئولیت سخت اداره حوزه علمیه برطرف كردن نیازهای اساسی مردم را از وظایف اصلی خویش می دانست ، كه به طور خلاصه اشاره می شود.

در حادثه سیل 1313 ش . سیل بسیاری از خانه های مردم فقیر ساحل رودخانه را طعمه خود ساخت و انبوهی از آنان را آواره و بی خانمان كرد.

در این حادثه آیة الله حائری با ارسال پیام به سایر شهرهای ایران ، خواستار كمك دیگر هموطنان به این شهر سیل زده شد و انبوه كمكهای مردم را به شهر قم سرازیر ساخت .

ایشان در رسیدگی به این مهم قطعه زمین وسیعی را در منطقه خاك فرج كه متعلق به آستانه حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بود، خریداری نمود و با كمك دیگر اقشار جامعه ، خانه هایی منطبق با اصول مهندسی وقت ، به منظور اسكان آوارگان احداث كرد كه هم اكنون این منطقه به كوچه رهبر شهرت دارد.

وی محلی را به ((خانه فقرا)) اختصاص داد و مستمندان شهر را در آن مكان گرد آورد و بدین ترتیب صدقات و كمكهای مالی مردم نیك اندیش را در مسیری صحیح ، صرف اداره امور آنان كرد.

بیمارستان فاطمی قم به پیشنهاد آیة الله حائری و با مساعدت یكی از مؤمنین به نام آقا سید محمد فاطمی تأسیس شده و بعدها با وجوهی از ارث آقای سهام الدوله توسعه یافته است .

از خدمات دیگر آیة الله حائری انتقال قبرستان قم به خارج از شهر است . در آن روزها قبرستان بزرگ قم در جوار در شمالی حرم حضرت معصومه سلام الله علیها قرار داشت و چهره ناخوشایندی به بافت قدیمی شهر داده بود و شهری كه پذیرای زائران اهل بیت و محل درس و بحث طلاب علوم دینی به شمار می رفت ، به صورت قبرستانی بزرگ به نظر می آمد و ای بسا این امر موجب هتك حرمت به مقبره بزرگان تلقی می شد. آیة الله حائری در این مورد نیز گام ارزشمندی برداشت و در آن سوی رودخانه كه آن روزها خارج از شهر محسوب می شد زمین وسیعی را خریداری و آن را به عنوان قبرستان عمومی شهر كرد. (این قبرستان قدیمی هم اكنون به ((قبرستان نو)) معروف است ).

ویژگی روحی

از خصوصیات بارز آیة الله حائری كه سایر خصوصیات اخلاقی دیگر او را تحت الشعاع خویش قرار می داد، زهد و ساده زیستی و زندگی بی آلایش - قبل و پس از مرجعیت - او بود. پای بندی او به طلبگی زیستن تا آخر عمر، از او تندیسی از زهد ساخته بود. او همواره خدا را شاكر بود كه از همان اندك چیزی كه در دست دارد می تواند به وضع فقرا رسیدگی كند. روزی یكی از بزرگان ، عبای گرانقیمتی را به فرزندش هدیه كرد و آیة الله حائری چون از آن مطلع گردید با فرزندش به سخن نشست و با این جمله كه ((فرزندم ، این عبا برای تو زیاد است )) او را متقاعد ساخت كه آن را فروخته ، با پولش سه عبای متوسط برای خود و دو طلبه دیگر تهیه نماید.

در مقام زهد ایشان ، همین بس كه امام خمینی (ره ) وقتی به یاوه گوییهای پسر رضاخان پاسخ می دهد، با اشاره به زهد آیة الله حائری چنین می فرماید:

((ما مفت خوریم !... مایی كه مرحوم حاج شیخ عبدالكریم حائری ما از دنیا می رود، همان شب آقازاده های ایشان شام ندارند، مفت خوریم ! آیا آنها كه بانكهای خارج را پر كرده اند و باز دست از مملكت برنمی دارند مفت خور نیستند!))

در جای دیگر حضرت امام (ره ) در خصوص زندگی زاهدانه استاد معظم خود فرموده است :

((جناب استاد معظم و فقیه مكرم حاج شیخ عبدالكریم یزدی حائری - كه از سال 1340 تا سال 1355 ریاست تامه و مرجعیت كامله قطر شیعه را داشت همه دیدیم كه چه سیره ای داشت . با نوكر و خادم خود همسفره و هم غذا بود و روی زمین می نشست .))

از دیگر ویژگیهای روحی آیة الله حائری اینكه اخلاق بسیار در معاشرت با مردم داشت وی كم حرف بود و با مردم با مهربانی و ملایمت رفتار می كرد و در برخورد با طلاب جوان حال و روحیه آنها را مراعات می نمود و همواره چهره ای بشاش و بر لبهایش تبسم داشت .

گاهی در دمادم سحر برای سركشی و شناخت طلاب پركار و سحر خیز، راهی مدارس می شد و در رفع مشكلات مالی و رفاهی آنان همواره تلاش ‍ می كرد. بارها می شد كه به صاحبان مغازه های اطراف حرم مراجعه می كرد و بدهی طلابی را كه از آنها اجناس نسیه برده بودند، ادا می نمود.

بردباری

صبر و بردباری یكی از خصوصیات روحی آیة الله حائری در مقابل مشكلات بود كه از وی رادمردی پراستقامت ساخته بود. ایشان در مقابل حوادث و مسائل سیاسی در اوایل شكل گیری حوزه كه مصادف با روی كار آمدن رضاخان پهلوی و به دنبال آن ماجرای كشف حجاب بود همواره صبر و بردباری را پیشه خود ساخت و حراست از حوزه علمیه نو پا را كه انهدام آن در رأس توطئه دشمنان دین بود، تلاش بسیاری نمود و همواره می فرمود: ((من حفظ حوزه علمیه را اهم می دانم )) آیة الله حائری در ماجرای كشف حجاب بارها با رضاخان برخورد و ستیز نمود.

معروف است كه : پس از ماجرای كشف حجاب و كشتار مسجد گوهرشاد ایشان هیچ گاه حال و روز خوشی نداشت و این اندوه را تا پایان عمر در دل داشت .

غروب آفتاب

آیة الله حائری پس از عمری تلاش و تحمل رنج و مشقت ، در 81 سالگی ، در 17 ذیقعده 1355 ه - ق (1315 ه - ش ) به دیار ابدی شتافت و در جوار مرقد قدسی حضرت معصومه سلام الله علیها به آغوش خاك سپرده شد.

آثار:

كتاب الصلوة

دررالاصول

احكام ارث

احكام شیر دادن

احكام ازدواج و طلاق [1] - [2]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] - نگهبان بیدار

[2] -  www.hawzah.net

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است