در
بازدید : 118972      تاریخ درج : 1389/8/22
 

 

علّامه مى‏فرمودند: چون به نجف اشرف براى تحصیل مشرّف شدم، از نقطه نظر قَرابت و خویشاوندى و رَحِمیّت گاهگاهى به محضر مرحوم‏ قاضى شرفیاب مى‏شدم؛ تا یك روز درِ مدرسه‏اى ایستاده بودم كه مرحوم قاضى از آنجا عبور مى‏كردند، چون بمن رسیدند دست خود را روى شانه من گذاردند و گفتند: اى فرزند! دنیا مى‏خواهى نماز شب بخوان؛ و آخرت مى‏خواهى نماز شب بخوان!

این سخن آنقدر در من اثر كرد كه از آن ببعد تا زمانیكه به ایران مراجعت كردم پنج سال تمام در محضر مرحوم قاضى روز و شب بسر مى‏بردم؛ و آنى از ادراك فیض ایشان دریغ نمى‏كردم. و از آن وقتیكه بوطن مألوف بازگشتم، تا وقت رحلت استاد پیوسته روابط ما برقرار بود و مرحوم قاضى طبق روابط استاد و شاگردى دستوراتى مى‏دادند و مكاتبات از طرفین برقرار بود.

مرحوم قاضى از مجتهدین عظام بود، ولى مقیّد بودند كه در منزل خود درس بگویند؛ و دوره‏هائى از فقه درس داده‏اند. و نماز جماعت را نیز براى شاگردان خود در منزل اقامه مى‏نموده‏اند، و نماز ایشان بسیار با طمأنینه بود و طول مى‏كشید. و پس از نماز مغرب كه در اوّل استتار شمس تحت الافق اقامه مى‏كردند، تا وقت عشاء به تعقیبات مغرب مى‏پرداختند؛ و قدرى طول مى‏كشید.

در ماه مبارك رمضان شاگردان براى ادراك نماز مغرب بجماعت ایشان مى‏رفتند، و چون بعضى تا ذهاب حُمره مشرقیّه از سَمت الرّأس مبادرت به نماز نمى‏كردند، لذا از ایشان تقاضا مى‏كردند كه قدرى صبر كنند؛ و ایشان هم صبر مى‏كردند، ولى سماور روشن بود و مرحوم قاضى بمجرّد استتار قرص، افطار مى‏كرده‏اند.

در دهه اوّل و دوّم ماه رمضان، مجالس تعلیم و انس در شب‏ها بود؛ در حدود چهار ساعت از شب گذشته شاگردان بمحضر ایشان مى‏رفتند و دو ساعت مجلس طول مى‏كشید. ولى در دهه سوّم، مجلس تعطیل بود و مرحوم قاضى دیگر تا آخر ماه رمضان دیده نمى‏شدند؛ و هر چه شاگردان بدنبال ایشان مى‏گشتند در نجف، در مسجد كوفه، در مسجد سهله، و یا در كربلا، ابداً اثرى از ایشان نبود. و این رویّه مرحوم قاضى در همه سال بود تا زمان رحلت.

مرحوم قاضى در لغت عرب بى نظیر بود؛ گویند: چهل هزار لغت از حفظ داشت. و شعر عربى را چنان مى‏سرود كه اعراب تشخیص نمى‏دادند سراینده این شعر عجمى است.

روزى در بین مذاكرات، مرحوم آیة الله حاج شیخ عبد الله مامَقانى رَحمةُ اللهِ علیه به ایشان مى‏گوید: من آنقدر در لغت و شعر عرب تسلّط دارم كه اگر شخص غیر عرب، شعرى عربى بسراید من مى‏فهمم كه سراینده عجم است؛ گرچه آن شعر در اعلى درجه از فصاحت و بلاغت باشد.

مرحوم قاضى یكى از قصائد عربى را كه سراینده‏اش عرب بود شروع بخواندن مى‏كند. و در بین آن قصیده، از خود چند شعر بالبَداهَه اضافه مى‏كند، و سپس به ایشان مى‏گوید: كدام یك از اینها را غیر عرب سروده است؟ و ایشان نتوانستند تشخیص دهند.

مرحوم قاضى در تفسیر قرآن كریم و معانى آن یَد طولائى داشت. و مرحوم استاد ما علّامه طباطبائى مى‏فرمودند: این سبك تفسیر آیه به آیه را مرحوم قاضى بما تعلیم دادند، و ما در تفسیر، از مسیر و ممشاى ایشان پیروى مى‏كنیم. و در فهم معانى روایات وارده از ائمّه معصومین ذهن بسیار باز و روشنى داشتند، و ما طریقه فهم احادیث را كه «فِقهُ الحدیث» گویند از ایشان آموخته‏ایم‏ .

ایشان در مسجد كوفه و مسجد سَهله حجره داشتند، و بعضى از شب‏ها را به تنهائى در آن حجرات بیتوته مى‏كردند؛ و شاگردان خود را نیز توصیه مى‏كردند بعضى از شب‏ها را بعبادت در مسجد كوفه و یا سهله بیتوته كنند. و دستور داده بودند كه چنانچه در بین نماز و یا قرائت قرآن و یا در حال ذكر و فكر براى شما پیش آمدى كرد؛ و صورت زیبائى را دیدید؛ و یا بعضى از جهات دیگر عالم غیب را مشاهده كردید، توجّه ننمائید؛ و دنبال عمل خود باشید

استاد مى‏فرمودند: روزى من در مسجد كوفه نشسته و مشغول ذكر بودم؛ در آن بین یك حوریّه بهشتى از طرف راست من آمد و یك جام شراب بهشتى در دست داشت و براى من آورده بود؛ و خود را بمن ارائه مى‏نمود. همینكه خواستم به او توجّهى كنم ناگهان یاد حرف استاد افتادم؛ و لذا چشم پوشیده و توجّهى نكردم. آن حوریّه برخاست و از طرف چپ من آمد، و آن جام را بمن تعارف كرد؛ من نیز توجّهى ننمودم و روى خود را برگرداندم؛ آن حوریّه رنجیده شد و رفت. و من تا بحال هر وقت آن منظره بیادم مى‏افتد از رنجش آن حوریّه متأثّر مى‏شوم.[1]

زندگی نامه علامه سید علی قاضی



 [1]  مهرتابان ص 30

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است