در
بازدید : 397933      تاریخ درج : 1389/7/21
Skip Navigation Links.
مقدمه
خاندان روح الله
ولادت خورشید
Expand كودكیكودكی
Expand دوران تحصیل دوران تحصیل
Expand تشكیل خانواده تشكیل خانواده
آغاز نهضت
قیام 15 خرداد
تبعید و هجرت به نجف
هجرت به پاریس
بازگشت به ایران
پیروزی انقلاب اسلامى
مشكلات مسیر انقلاب
جنگ تحمیلی و دفاع هشت ساله امام و امت
جام زهر
Expand سربازان روح الله سربازان روح الله
Expand رحلت امام خمینى قدس سرهرحلت امام خمینى قدس سره
رهبری آیت الله خامنه ای حفظه الله
Expand اساتید و مشایخ اجازه امام اساتید و مشایخ اجازه امام
Expand شاگردانشاگردان
علماء معاصر امام
Expand روح الله از منظر بزرگان  روح الله از منظر بزرگان
Expand فرازهایی از زندگی فرازهایی از زندگی
Expand خاطرات یارانخاطرات یاران
عوامل موفقیت امام
عناصر موثر در شكل گیری شخصیت انقلابی و معنوی امام
Expand سجایای علمی و اخلاقی امام سجایای علمی و اخلاقی امام
نامه ها وسفارشات اخلاقی عرفانی امام
Expand دیدگاههادیدگاهها
Expand بزرگان از منظر امام بزرگان از منظر امام
اصل ولایت فقیه
نكته ها
سخنان برگزیده
معرفی آثار
معرفی دیگری از آثارامام خمینی
معرفی مقالاتی با موضوع امام خمینی (ره)
معرفی نرم افزارهای مربوط امام خمینی
معرفی فیلمهایی با موضوع امام (در دست تهیه)
امام خمینی در اینترنت
ضمیمه ها
 

نوع اجتهاد مطلوب از دیدگاه حضرت امام خمینی چیست؟ چگونه اجتهادی مطلوب نظر ایشان بوده است؟ در این زمینه ایشان نقش زمان و مكان را چگونه ارزیابی می كردند.

 

امام خمینی بر این اعتقاد بود كه باید موضوعهای تحول یافته را از نظر ویژگیهای داخلی و خارجی در طول زمان پاسخ گفت و بر همین اساس بود كه او نقش زمان و مكان را در اجتهاد مطرح كرد.بدون در نظر گرفتن آنها در تحول ویژگیهای درونی و بیرونی موضوعها كه در هر زمان، آنها را به شكلی مطرح می سازد نمی توان در برابر رویدادهای جدید و موضوعهای متحول یافته پاسخگو شد.

 

این شیوه، از نوآوریهای امام راحل است.در بررسیهایی كه من در این زمینه كرده ام، دیدم كه فقه اسلامی در طول زمان پنج شیوه اجتهادی را به خود دیده است، كه ما آنها را به گونه مفصل در مجلات و روزنامه ها پخش كرده ایم، ولی به طور فشرده و مختصر و به گونه گذرا و اشاره وار، در اینجا آنها را بیان می كنیم.

 

1.اجتهاد بر اساس مصادر استنباطی ولی به گونه علمی نه عملی.

 

2.اجتهاد بر اساس منابع، به گونه عملی ولی بر اساس ظواهر نصوص بدون آنكه تفریعی و تطبیقی در میان باشد.

 

3.اجتهاد بر اساس منابع و مصادر استنباطی و با تفریع و تطبیق ولی در مقام تئوری و نظری، نه در مقام عمل و فتوا.

 

4.اجتهاد بر اساس مصادر و منابع با تفریع و تطبیق در مقام عمل و فتوا، ولی بدون بررسی ابعاد قضایا و یا ویژگیهای درونی و بیرونی موضوعها كه با تحول آنها احكام مربوط به آنها از راه اجتهاد تحول می پذیرد..اجتهاد با همه خصوصیات یاد شده.

 

امام در زمان رهبری، شیوه پنجم را برگزیده و بر آن در مناسبتهای مختلف تأكید می كرد .زیرا او بر این اعتقاد بود كه اگر اجتهاد در حكومت اسلامی دارای این شیوه نباشد، پیامدهایی بسیار ناپسند خواهد داشت.از آن جمله:

 

1.بیگانه شدن فقه اسلامی با رویدادهای نوین و موضوعهای تحول یافته در طول زمان.

 

2.جلوه كردن احكام فقهی به صورت سنتهای راكد.

 

3.شیوع پیروی از آراء و نظرهای غیر فقهی مبتنی بر افكار و آرای شخصی.

 

4.انزوای فقه از صحنه اجتماعی، اقتصادی، نظامی و حكومتی.

 

جای بسی خوشبختی است كه رهبر معظم انقلاب هم در این شیوه از امام پیروی كرده است.باید دانست بدون این شیوه امكان ندارد كه ما بتوانیم عقب ماندگیها را جبران كنیم و با فقه اسلامی پاسخگوی رویدادها و بخصوص رویدادهای حكومتی باشیم و مشكلات را در بعد امور بانكی، اقتصادی، كیفری، جزایی و غیر اینها برطرف كنیم.

 

بر مسئولان و محققان است كه با تحقیق در همه منابع و روشن بینی در همه آنها بر اساس این شیوه اجتهادی عقب افتادگیها را جبران و فقه اسلامی را به طرف جلو هدایت كنند.

 

فقه اجتهادی پیش از انقلاب، به عنوان فقه حاكم نبود و بدین علت در ابعادی از آن، كه مربوط به جامعه و حكومت بود، از طرف محققان تحقیقات لازم انجام نشده بود.چون دارای زمینه اجرایی و عملی برای آنها نبود و تنها تحقیقات بر ابعادی كه مربوط به فرد و عبادات بود، بسنده می شد.ولی امروز كه فقه اسلامی به عنوان حاكم مطرح است و برای همه ابعاد آن زمینه اجرایی و عملی پیدا شده است، باید:

 

اولا: كار تحقیق را در همه آنها با تلاش فراوان انجام دهند.

 

ثانیا: اجتهاد را با شیوه اجتهادی امام كه پویا و بالنده و مترقی است، در منابع به كار گیرند.

 

ثالثا: به گونه ای نظام وار و سیستماتیك آن را مطرح كنند، نه آنكه آنها را به گونه فردی بیان كنند.

 

رابعا: تحت تأثیر ذهنیتها و سنتهای غلط محیطی و مردم عوام قرار نگیرند و آن گونه كه از مواد اصلی استنباط، استفاده می شود رویدادها را پاسخگو شوند.

 

در غیر این صورت ممكن است احكامی كه صادر می شود، با اصول علمی قطعی در تضاد قرار گیرد كه در نتیجه حقیقت طلبان نسبت به فقه اسلام و در نهایت به اصل اسلام بی رغبت می شوند .

 

باید دانست پاسخهایی می تواند نظر اهل فكر را جلب كند و در دلها نفوذ كند كه همراه با دلیل و منطق قوی و منطبق با نیازهای جامعه باشد.این گونه پاسخگویی حاصل نمی شود، مگر با شیوه اجتهادی امام و تلاش و كوشش شبانه روزی گروهی از مجتهدان آگاه به مسائل جامعه و نیاز آن و درك ویژگیها و شرایط موضوعها در طول زمان كه اجتهاد بر اساس آنها تحول می یابد .

 

ما بارها گوشزد كردیم و گفتیم تشریفات، مشكلات را حل نمی كند، خیالات و موهومات خلأها را پر نمی كند.اگر نگوییم بر خلأها می افزاید.

 

واحدهای مذهبی و مجمعهای مذهبی و مراكز علمی و تحقیقاتی با عنوانهای مختلف با صرف امكانات فراوان و خیلی عریض و طویل آن هم با مدیریت افراد فاقد شرایط هیچ فایده ای را به دنبال نخواهد داشت.تنها با كار و كوشش و ارائه شیوه های كاربردی، از منابع معتبر و از راه اجتهاد پویامی توان مشكلات را حل كرد، نه از راهكارهای بی ثمر و بی فایده.ما نباید بیش از این از به كارگیری اجتهاد پویا در منابع خودداری كنیم و نباید از رجز خوانی رجز خوانان ناوارد و متحجران و جمود گرایان ناآگاه به مسائل جامعه و جهان وحشت كنیم.ما نباید از بیان حقایق و واقعیات اجتهادی زندگی ساز، دست برداریم، چون برای رسیدن به جامعه اسلامی در ابعاد گوناگون آن راه طولانی را در پیش داریم.

 

در هر حال باید به شیوه اجتهادی اخیر امام اهمیت داد و پذیرفت كه این شیوه، شیوه ای است كه از نظر دوست و دشمن آگاه اهمیت دارد و من ترك این شیوه را در مسائل فقهی نظری موجه نمی بینم.

 

همان طور كه همه می دانیم اسلام تا قیامت، نظام زندگی انسان است و آخرین رسالتی است كه دست غیب برای حفظ منافع مادی و معنوی انسان و پیشگیری از سقوط و انحطاطش به او ارزانی داشته است.همه می دانیم كه اسلام آیین زندگی آدمیان و در شمول و غیر شمول، تابع آفاق وجودی آنان است و نباید در برابر آنها چیزی كم و كاست آورده شود.دست غیب وقتی این شریعت را به انسان اعطا كرد، انسجام با فطرت انسان و همگامی آن را با تمام ابعاد او منظور داشت.بنابراین بر مسلمانان است كه در همه وقایع و پیشامدها به اسلام رجوع كنند و اگر در موردی فرمان صریحی در كتاب خدا و سنت پیامبر (ص) و امامان نبود، باید با اجتهاد فقهی بر اساس شیوه های نوین، گره ها را بگشاییم و تازه های حوادث را زیر چتر شریعت در آوریم .

 

به نظر شما علل و اسباب ناهمگامی فقه با رویدادهای تازه و نوین چیست؟

 

همگام نبودن فقه اجتهادی ما با حوادث، مظاهر نوین و موضوعهای دگرگون یافته، از عوامل و اسبابی است كه لازم می دانم اهم آنها را به گونه ای گذرا و اشاره وار بیان كنم: .مطابق با واقع دانستن نظرها و آرای مجتهدان پیشین یا به تعبیر دیگر ناخودآگاه معامله با وحی كردن با آنهاست.تا آن حد كه اگر كسی خلاف آنان در موضوعهای تحول یافته، نظر دهد، اصحاب غوغا و جوسازان ناآگاه و مقدس مآبان بی شعور و عوام زدگان غلبه و قیام می كنند و او را مورد هجوم قرار می دهند.

 

باید این اندیشه غلط از فقه اجتهادی از بین برود، زیرا:

 

اولا: مجتهدان پیشین نیز مانند مجتهدان هر زمانی، در برداشت از منابع، مصون از خطا نبوده اند .

 

ثانیا: برخی از موضوعها، شرایط و ویژگیها در بستر زمان تحول پیدا كرده است.درباره آنها باید بر خلاف نظرهای مجتهدان پیشین اظهار نظر كرد و اگر در برابر آنها مجتهدی مطابق نظر مجتهدان پیشین اظهار نظر كند، چنین كسی صد در صد مجتهد نیست.

 

به اعتقاد ما احترام و تكریم علمای پیشین روشن نگه داشتن مشعل فروزان اجتهاد است، ولی نه آن اجتهادی كه بر اساس ملاكهای معتبر شرعی، ولی بدون سنجیدن ابعاد قضایا و در نظر گرفتن عنصر زمان كه از عوامل تعیین كننده در مقام تفریع و تطبیق است، تحقق می یابند، بلكه آن اجتهاد پویا، در همه زمینه ها بر اساس مدارك معتبر شرعی و سنجیدن ابعاد قضایای فردی، اجتماعی، حكومتی و در نظر گرفتن دو عنصر زمان و مكان تحقق می یابد.زیرا این اجتهاد است كه با فقه، جامعه را می سازد و در همه زمینه ها عینیت می بخشد و لازمه چنین اجتهادی مقدم داشتن دستاوردهای خویش بر آرا و فتاوای پیشینیان است.

 

2.تأثیر پذیری از عوامل ذهنی، نفسانی و عوامل خارجی، اعتراضها، وسوسه ها، خوف از خدشه دار شدن موقعیت اجتماعی.

 

3.سدهای پولادین تحجر و جمود و عوام زدگی كه در همه زمانها درمسیر پویایی و بالندگی فقه اجتهادی قرار داشته است.

 

4.ادراك نكردن قانون، تحول اجتهاد با تحول زمان و مكان بر اساس منابع معتبر شرعی و جز اینها كه نیازی به بیان ندارد.

 

این عوامل باعث شد كه اجتهاد بر اساس ادله در طول زمان مطابق با شرایط درونی و بیرونی موضوعها و تحول ظروف زمانی و مكانی و احوالی، تحول نباید و فرسخها از مظاهر نوین زندگی عقب بماند.با اینكه باید همان گونه كه حوادث در جهان استمرار دارد، اجتهاد نیز مطابق آنها استمرار داشته باشد.

 

پس مشكل فقه اجتهادی ما و همگام نبودن آن با رویدادهای زمان، كاری نیست كه از سوی دشمن بیگانه طراحی شده باشد، بلكه افراد قشری ناآگاه به مبانی اسلامی چنین كرده اند.نیز مشكل فقه اجتهادی ما متأثر از غرب و شرق نیست، بلكه مشكل فقه اجتهادی ما درك نكردن شرایط زمان و ویژگیهای موضوعها است كه امیدوارم همه اینها مرتفع و فقه ما به فرموده امام خمینی پویا شود.

 

منابع مقاله:امام خمینی و قرائتی نوین از دین، جناتی، محمد ابراهیم ؛

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است